حجم مبنا در بورس و نحوه محاسبه آن
زمانیکه وارد سایت Tsetmc.com شوید، با کلیک بر روی علامت ذرهبین، میتوانید هر نمادی را که بخواهید، جستجو کنید. در صفحهی مربوط به نماد مورد نظر میتوانید اطلاعاتی از آن نماد را مشاهده نمایید. یکی از این اطلاعات مهم «حجم مبنا» میباشد. اگر تازه با بورس آشنا شدهاید و قصد سرمایهگذاری در این بازار را دارید، احتمالاً این سوال برایتان هم پیش بیاید که حجم مبنا چیست؟ فرمول آن چیست و چگونه محاسبه میشود؟ اصلا حجم مبنا چه کاربردی دارد؟ حجم مبنای چه سهامی یک است؟ و در نهایت بهطور کلی حجم مبنا چه نقشی در تابلوخوانی بورس دارد؟ برای آشنایی کامل با مفهوم حجم مبنا در بورس و نحوه محاسبه آن، با ادامهی این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ همراه باشید.
تاریخچه شکلگیری حجم مبنا در بورس
تا چند سال پیش سهام به شکل امروزی حجم مبنا نداشتند. این موضوع باعث میشد تا هیجانات کاذب زیادی در قیمت سهام به وجود آید و در نتیجه سهام شرکتها بهصورت حبابی رشد کرده و از ارزشهای واقعی خود تا حد زیادی فاصله بگیرند. از این رو قانون حجم مبنا در بورس در سال ۱۳۸۲ توسط سازمان بورس و اوراق بهادار به سردبیری حسین عبده تبریزی برای سهام وضع شد.
در ابتدای این قانون، اساس بر این بود که ۱۵ درصد از کل سهام یک شرکت بورسی طی یک سال مورد معامله قرار گیرد. روزهای کاری سال هم ۲۵۰ روز در نظر گرفته شده بود. بر این اساس حجم مبنای روزانهی یک سهم، ۰.۰۰۰۶ (شش دههزارم) کل سهام شرکت در نظر گرفته شد تا قیمت اصلی یا همان پایانی بتواند نوسان کند. اما در سال ۱۳۸۳ این مقدار از ۱۵ درصد به ۲۰ درصد افزایش یافت و حجم مبنای روزانهی سهم به ۰.۰۰۰۸ (هشت دههزارم) تغییر پیدا کرد. اما از سال ۱۳۹۳ به بعد به ۱۰ درصد کاهش یافته و تا به امروز هم ثابت مانده است. بنابراین حجم مبنای روزانه یک سهم به ۰.۰۰۰۴ (چهار دههزارم) تبدیل گردید و ابتدای هر هفته در صفحهی نماد هر سهم قرار میگیرد.
تاثیر حجم مبنا بر معاملات در بورس
تاثیر حجم مبنا بر معاملات در بورس
وجود قانون حجم مبنا در بورس موجب میشود تا :
- حباب ایجاد نشود.
- سفتهبازی در بازار کمتر شود.
- قابلیت کنترل روی رشد بیرویهی سهام یا سقوط ارزش آنها به وجود خواهد آمد.
- زیان سهامداران در بازار بهطرز چشمگیری کاهش یابد و با آرامش خاطر و اطمینان بیشتری به معامله بپردازند.
- سهام بهصورت واقعی رشد کند. (یعنی این طور نیست که تنها با صف تقاضا، و بدون عرضه، قیمت سهم بالا برود و برای تغییر قیمت حتما باید معامله صورت بگیرد).
نکته: در حال حاضر، در تمام شرکتهای بورسی، میبایست ۱۰ درصد از تعداد سهام کل شرکت در یک سال مورد معامله قرار گیرد تا قیمت اصلی (پایانی) آن بتواند به بالاترین یا پایینترین حد خود برسد.
تعریف حجم مبنا در بورس به زبان ساده
تعریف حجم مبنا به زبان ساده
حجم مبنا در بورس به معنای حداقل تعداد سهامی است که در یک روز باید معامله شود تا قیمت پایانی سهم بتواند در دامنهی ماکزیمم و مینیمم قیمت خود (۵+ و ۵-) نوسان پیدا کند. برای مثال در شکل بالا میبینید که حجم مبنا برای نماد شصدف معادل ۲٫۱۸۲M (۲.۱۸۲.۰۰۰ برگه سهم) باشد. یعنی اگر قیمت پایانی سهم (۲۳.۳۰۸)، بخواهد به ۵+ برسد، حتماً باید حجم معاملات ۲.۱۸۲.۰۰۰ سهم یا بیشتر از آن باشد. همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، قیمت پایانی سهم با اندازهی ۱٪ رشد داشته است؛ یعنی بهاندازهی یک پنجم از آن میزانی که میتوانست رشد کند، رشد کرده است. میدانید چرا این اتفاق افتاده است؟
خیلی ساده است. اگر به حجم معاملات دقت کنید، میبینید که مقدار آن برابر با ۴۳۶.۴۰۰ برگه سهم میباشد. یعنی بهاندازهی یک پنجم حجم مبنا، معامله شده است. حال فرض را بر این میگیریم که اگر قرار بود قیمت پایانی سهم، ۲ برابر رشد داشته باشد، باید حجم معاملات معادل ۸۷۲.۸۰۰ (۲ × ۴۳۶.۴۰۰) باشد. بنابراین در اینجا برای آنکه قیمت پایانی بتواند تا ۵+ رشد داشته باشد، حتماً باید حجم معاملات سهم در قیمت ۵+ حداقل ۲.۱۸۲.۰۰۰ برگه سهم باشد. بهاین ترتیب و با استفاده از قانون حجم مبنا در بورس قیمت سهم واقعیتر و دارای اعتبار بیشتری خواهد شد و خبری از سفتهبازی روی سهم نخواهد بود.
حجم مبنای کم خوب است یا زیاد؟
حجم مبنای کم خوب است یا زیاد
دقت داشته باشید که هرچقدر میزان حجم مبنا برای سهمی بزرگتر باشد، آن سهم سختتر دچار نوسان خواهد شد. چراکه در این سهم باید تعداد بیشتری سهم معامله شود تا قیمت پایانی بالا برود. خب میتوان گفت که این موضوع بهتنهایی نه خوب است و نه بد. زمانیکه شما اقدام به خرید سهمی با حجم مبنای بزرگ خواهید کرد، در واقع برای این سهم صف خرید تشکیل شده است. اما از آنجایی که این یک سهم بسیار خوب میباشد، فعلاً کسی حاضر به فروش آن نخواهد شد. این امرموجب میشود تا حجم مبنا پر نشود و قیمت از این بالاتر نرود و روز بعد در پیش بازار، این قیمت به عنوان صفر بازار در نظر گرفته شود.
حال اگر میزان حجم مبنا برای سهمی خیلی کوچک باشد، هر کس میتواند با یک مبلغ ناچیز، سهم را مثبت و یا منفی کند و در روند معاملات اختلال بهوجود بیاورد. در چنین حالتی معاملهگران تصور میکردند که سهم مثبت است. بنابراین خرید خود را انجام میدادند و اندکی بعد با صف فروش مواجه میشدند. اما با این حال، نوسانگیرها و تریدرهای روزانه، معمولاً به حجم مبناهای کوچک علاقه دارند. چرا که میتوانند روی این نمادها نوسانهای بیشتری پیدا کرده و سود بالاتری از آنها کسب نمایند.
نحوه محاسبه حجم مبنا در بورس
در اسفند سال ۹۸ روش محاسبه حجم مبنا در بورس تغییر کرد. بر اساس تعریف جدید ارائه شده از سوی سازمان بورس بعد از پایان آخرین روز معاملاتی هر هفته، حجم مبنا برای هفتهی آتی محاسبه میشود. برای محاسبهی حجم مبنا کافی است تا عدد ۰.۰۰۰۴ در تعداد سهام شرکت ضرب شود و پس از آن عدد به دست آمده در قیمت پایانی آخرین روز معاملاتی هفته ضرب شده تا ارزش مبنا برای هفتهی آینده بهدست آید. البته نیازی نیست شما خودتان به محاسبهی این عدد بپردازید و میتوانید در سایت TSETMC حجم مبنای هر سهم را ببینید.
جزییات فرمول حجم مبنا برای شرکتهای بورسی
۱. برای شرکتهایی با تعداد سهام کمتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد بهدست آمده (حجم مبنا × قیمت پایانی) بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد باشد، حجم مبنا به درستی محاسبه شده است.
- اگر عدد بهدست آمده کمتر از ۵۰ میلیارد ریال باشد:
قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته / ۵۰ میلیارد ریال = حجم مبنا
- اگر عدد بهدست آمده بیشتر از ۱۰۰ میلیارد ریال باشد:
قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته / ۱۰۰ میلیارد ریال = حجم مبنا
۲. برای شرکتهایی با تعداد سهام بیشتر از ۲۰ میلیارد سهم
- اگر عدد بهدست آمده (حجم مبنا × قیمت پایانی) بین ۵۰ تا ۱۲۰ میلیارد باشد، حجم مبنا بهدرستی محاسبه شده است.
- اگر عدد بهدست آمده کمتر از ۵۰ میلیارد ریال باشد:
قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته / ۵۰ میلیارد ریال = حجم مبنا
- اگر عدد بهدست آمده بیشتر از ۱۲۰ میلیارد ریال باشد:
قیمت پایانی سهم در پایان آخرین روز معاملاتی هفته / ۱۲۰ میلیارد ریال = حجم مبنا
عدد ۱ برای حجم مبنا در بورس به چه معناست؟
عدد ۱ برای حجم مبنا در بورس به چه معناست؟
حجم مبنا در بورس برای برخی سهمها گاهی ممکن است معادل ۱ در نظر گرفته شود. این بدان معناست که که هر تغییری در قیمت آخرین معامله، دقیقاً باعث تغییر در قیمت پایانی در همین عدد خواهد شد. برای مثال برای حق تقدمها، حجم مبنا برابر با ۱ فرض میشود.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی مفهوم حجم مبنا در بورس و نحوه محاسبه آن پرداختیم. در واقع عنوان حجم مبنا با این هدف وارد بازار بورس شد تا کنترلی بر روی رشد بیرویهی قیمت سهام و یا سقوط ارزش آنها وجود داشته باشد. اگر حجم مبنا را از بازار بورس حذف کنند، قیمتها حتی با معامله شدن چند سهم محدود هم میتوانند تحت تاثیر قرار گیرند و به طرز غیرواقعی و کاذبی تغییر نمایند. چراغ ، بهعنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی مهم در زمینهی کار و سرمایهگذاری به شما برای رسیدن به موفقیت در این زمینهها کمک نماید.
اندازهگیری و مقایسه بازده سرمایهگذاریها در بورسها
دکتر احمد یزدانپناه
با توجه به مفهوم بازده سرمایهگذاریها و دو عنصر تشکیلدهنده آنها یعنی، درآمد جاری و عایدی سرمایه (Capital gain) و عوامل کلیدی تاثیرگذار بر سطح بازده (یعنی ویژگیهای داخلی و نیروهای خارجی)، سعی میشود به طور کوتاه و گویا و.
دکتر احمد یزدانپناه
با توجه به مفهوم بازده سرمایهگذاریها و دو عنصر تشکیلدهنده آنها یعنی، درآمد جاری و عایدی سرمایه (Capital gain) و عوامل کلیدی تاثیرگذار بر سطح بازده (یعنی ویژگیهای داخلی و نیروهای خارجی)، سعی میشود به طور کوتاه و گویا و.
با حفظ سادگی و علمی بودن بحث، مقایسه بازده سرمایهگذاری در گزینههای گوناگون مطرح شود. برای مقایسه بازده سرمایهگذاریها، ما نیازمند آن هستیم که به مفهوم ارزش زمانی پول، که آشکارا به تفاوت زمانی درآمد و عایدی سرمایه میپردازد، توجه کنیم. همچنین ما باید قادر باشیم که یک ارزش جاری (حال) را جایگزین منافع آینده کنیم. در اینجا به معیارهای گوناگونی که ما را قادر میسازند تا سرمایهگذاریهای مختلف را مقایسه کنیم، اشاره میشود. ابتدا باید به ارتباط میان نرخهای گوناگون بازده سرمایهگذاری توجه شود.
نرخ بازده از زوایای گوناگون
سرمایهگذاران عقلایی سرمایهگذارییهایی را انتخاب میکنند که پاداش آنها از بازار ریسک تقبل شده آنها را جبران کند. هرچه ریسک بیشتر باشد سرمایهگذاری بازده بیشتری را طلب میکند. به بازدهای که بطور کامل ریسک یک سرمایهگذاری را جبران میکند «بازده درخواستی» یا «بازده مورد نظر» میگویند. بازده درخواستی هر روش های محاسبه بازده بورس سرمایهگذاری شامل سه عنصر است: نرخ بازده واقعی، صرف، تورم انتظاری و صرف ریسک (همانطور که تساوی 1 نشان میدهد).
(۱) صرف ریسک برای سرمایهگذاری j + صرف تورم انتظاری+ نرخ بازده واقعی = بازده درخواستی از سرمایهگذاری
نرخ بازده واقعی عبارت است از نرخی که در یک دنیای کامل میتوان آن را کسب کرد، یعنی وقتی که نتایج تصمیمگیریهای سرمایهگذار معلوم و معین باشند (وقتی ریسک و نااطمینانی وجود ندارند). در چنین دنیایی نرخ بازده واقعی نرخ تعادلی بین عرضه وجوه پسانداز و با تقاضا برای آن وجوه را خلق میکند. نرخ بازده واقعی سرمایهگذاریها با تغییر شرایط اقتصادی، سلیقهها و ترجیحات تغییر میکنند. در دنیای صنعتی غرب از نظر تاریخی این نرخ نسبتا با ثبات بوده و دامنه آن بین ۵/۰درصد تا ۲درصد است. برای سهولت ما فرض میکنیم نرخ بازده واقعی ۲درصد باشد.
صرف تورم انتظاری بیان گر میانگین نرخ تورم مورد انتظار در آینده است. با اضافه کردن صرف تورم انتظاری به نرخ بازده واقعی نرخ «بازده بدون ریسک» به دست میآید. این همان نرخی است که سرمایهگذاران از خرید یا سرمایهگذاری در سرمایهگذاریهای بدون ریسک مثل اوراق قرضه (مشارکت) دولتی یا در غرب اوراق خزانه (TB) سه ماهه در ایالات متحده بدست میآورند. رابطه مزبور را میتوان به صورت زیر نشان داد:
(۲) صرف تورم انتظاری+ نرخ بازده واقعی= نرخ بازده بدون ریسک
برای مثال، وقتی نرخ بازده واقعی دودرصد و صرف تورم انتظاری ۴درصد است، نرخ بازده سرمایهگذاری بدون ریسک برای سرمایهگذاران ۶درصد است.
بازده درخواستی یا بازده مورد نظر سرمایهگذاران را میتوان از جمع نرخ بدون ریسک با «صرف ریسک» به دست آورد. این نرخ بسته به خصلتها و ویژگیهای نشر آن اوراق بهادار یا ناشر آنها تغییر میکند. ویژگیهای نشر عبارتند از نوع ابزار سرمایهگذاری (سهام، اوراق قرضه یا مشارکت و غیره)، سررسید آنها (2 ساله،
۵ ساله، سررسید نامحدود و غیره) و ویژگی آن اوراق از نظر حق رای داشتن و نداشتن و قدرت بازخرید داشتن یا نداشتن توسط ناشر. ویژگی ناشر عبارت است از عوامل شرکت و صنعت مربوطه از قبیل حوزه فعالیت و وضعیت مالی ناشر مجموع عوامل مربوط به نشر اوراق بهادار و ناشران آنها موجب میشوند که سرمایهگذاران مبلغی به عنوان صرف ریسک بالاتر از نرخ بازده بدون ریسک برای سرمایهگذاری خود طلب کند.
با جایگزینی نرخ بازده بدون ریسک از تساوی (2) در تساوی (1) بر دو جمله اول سمت راست آن تساوی، ما به تساوی زیر دست مییابیم:
(۳) صرف ریسک برای سرمایهگذاری j + نرخ بازده بدون ریسک= بازده درخواستی از سرمایهگذاری j
برای مثال، اگر بازده درخواستی یا مورد نظر برای روش های محاسبه بازده بورس سهام IBM، ۱۱درصد و نرخ بدون ریسک ۶درصد باشند، سرمایهگذاران برای جبران ریسک سرمایهگذاری یا خرید سهم (ویژگی نشر) از شرکت IBM (ناشر) یک صرف ریسک ۵درصدی را طلب میکنند (۶درصد - ۱۱درصد). در قسمت بعد سعی میشود به ابعاد مهم اندازهگیری بازده سرمایهگذاری اشاره شود.
بازده دوره نگهداری یک ابزار سرمایهگذاری
بازده یک پساندازکننده در بانک میزان بهرهای است که در یک دوره زمانی معین کسب میکنند. البته، میزان وجه سرمایهگذاری شده (invested) در یک حساب سپرده گذاری در بانک مقید به تغییر ارزش آن نیست، برخلاف آنچه در مورد سهام، اوراق قرضه (مشارکت) و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک صادق است. ما نیازمند آن هستیم که معیاری برای سنجش بازده سرمایهگذاریها به کار بریم که هم منافع دورهای و هم تغییرات ارزش را نشان دهد. یکی از آن معیارها «بازده دوره نگهداری» است.
دوره نگهداری به دورهای از زمان گفته میشود که سرمایهگذار بازده ناشی از ابزار سرمایهگذاری خود را تمایل دارد برای طول آن مدت اندازه بگیرد. وقتی بازدهها را مقایسه میکنیم باید دقت شود که زمان یا دوره نگهداری آنها یکسان باشند. نمیتوان بازده سرمایهگذاری (خرید) یک سهم و نگهداری برای 6 ماه را که منتهی به 30 شهریور 1387 است با بازده اوراق قرضه (مشارکت) یکساله منتهی به 30 مرداد 1387 مقایسه کرد.
این امر تصمیمگیری سرمایهگذاریها را با نتایج نامطلوب مواجه میسازد. برای جلوگیری از این مساله باید دوره زمانی نگه داری را تعریف کرد. استاندارد دوره مزبور یکسال است. بنابراین در مقایسه بازده گزینههای مختلف ابزارهای سرمایهگذاری، باید از نظر زمانی دورههای مشابه و یکسان را مد نظر داشت.
شناخت بیشتر از عناصر بازده
همان طور که اشاره شد بازده سرمایهگذاری از دو عنصر تشکیل میشود:
«درآمد جاری» و «عایدی (یا زیان) سرمایه». به آن قسمت از درآمد جاری که در طول دوره زمانی نگهداری توسط سرمایهدار دریافت میشود «بازده تحقق یافته» گفته میشود. در بیشتر موارد درآمدهای جاری تحقق یافته اند. وقتی اوراق قرضه (مشارکت) فروخته یا سررسید میشوند بهره متعلق به آنها که درآمد جاری محسوب میشوند به تحقق یافته بدل میشوند. از طرف دیگر بازده عایدی سرمایه در سهام فقط وقتی تحقق یافته محسوب میشوند که ابزار سرمایهگذاری در عمل در پایان دوره نگه داری فروخته شده است. تا آن زمان که ابزار سرمایهگذاری، مثلا سهام، فروش نرفته است عایدی سرمایه صرفا یک «بازده کاغذی» (paper return) است.
برای مثال بازده عایدی سرمایه ناشی از یک سرمایهگذاری در بورس که ارزش بازار در عرض یکسال از ۵۰ دلار به ۷۰دلار رسیده ۲۰ دلار است. برای آنکه عایدی سرمایه مزبور تحقق یافته محسوب شود، شما مجبورید آن سرمایهگذاری را در پایان آن سال به ۷۰ دلار بفروشید. سرمایهگذار دیگری که آن ابزار سرمایهگذاری را خریده و قصد دارد تا ۳ سال دیگر آن را نگهدارد، برای هرسال یک بازده عایدی سرمایه ۲۰ دلاری را تجربه کرده است، اما او بازده تحقق یافتهای برحسب جریان نقدی (Cash flow) نداشته است. با وجود این، حتی اگر بازده عایدی (سود) در طول دورهای که کل بازده را اندازه میگیرند تحقق نیافته باشد، باز آن را باید در محاسبه بازده منظور کرد.
نکته مهم دیگر درباره بازده سرمایهگذاریها آن است که هر دو عنصر بازده یعنی هم درآمد جاری و هم عایدات سرمایه میتوانند ارزش یا مقدار منفی باشند. گاه و بیگاه، یک سرمایهگذاری ممکن است درآمد جاری منفی داشته باشد. یعنی، شما ملزم شوید پول نقد زیادی را برای ایفای تعهدات خود بپردازید. این وضع بیشتر در مورد سرمایهگذاری بر روی انواع گوناگون اموال و داراییها رخ دهد. برای مثال، فرض کنید شما آپارتمانی خریدهاید که اجاره دریافتی یا بازده از آن کفاف اقساط ماهانه آن را نمینماید. در این شرایط شما مجبورید کسری ماهانه آن را بپردازید، پرداختهای شما درآمد جاری منفی محسوب میشوند.
در سرمایهگذاری بر روی ابزارهای سرمایهگذاری یا ابزارهای مالی بجای «عایدی یا سود» سرمایه شما در سرمایهگذاری خود برروی سهام، اوراق قرضه (مشارکت)، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، اختیار معامله، قراردادهای آتی، مستغلات و طلا دچار «زیان سرمایه» به خاطر افت ارزش بازار آنها در طول دوره نگهداری آن داراییها شوید.
محاسبه بازده دوره نگهداری HPR
بازده دوره نگهداری HPR عبارت است از کل بازده به دست آمده از نگهداری یک سرمایهگذاری در طول یک دوره زمانی خاص (دوره نگهداری). HPR را به طور مرسوم و معمول برای یک دوره یکساله یا کمتر در نظر میگیرند (چرا؟) «بازده دوره نگهداری» بیان گر مجموع درآمد جاری و عایدی، سود یا زیان سرمایه است که در طول دوره نگهداری از سرمایهگذاری عاید شده تقسیم بر ارزش سرمایهگذاری در اول دوره (قیمت بازار) تساوی (۸) HPR را نشان میدهد.
که در آن:
(5) ارزش آغازین سرمایهگذاری- ارزش پایانی سرمایهگذاری = عادی یا زیان سرمایه در طول
مسیر محاسبه سود اسناد خزانه
شاخصهای متفاوتی از جمله ریسک، بازده و نقدشوندگی، کیفیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند؛ اما شاید بتوان بازدهی را مهمترین این معیارها دانست. در این شرایط، محاسبه نرخ سود مربوط به اسناد خزانه اسلامی که یکی از مهمترین ابزارهای مورد نیاز اقتصاد کشور است با اختلافهای زیادی میان کارشناسان مواجه است. هرچند برخی معتقدند باید نرخ بازدهی را به صورت ساده محاسبه کرد؛ اما بررسی اصول و تئوری مربوط به اوراق با درآمد ثابت نشان میدهد نرخ بازدهی مرکب روش صحیح و قابل استنادتری برای محاسبه نرخ سود اسناد خزانه اسلامی است. ایراد اصلی که میتوان به روش خطی ساده وارد کرد آن است که در این روش، بازدهی سرمایهگذار در طول دوره سرمایهگذاری تغییر میکند که برای اصلاح آن به نرخ سود مرکب نیاز داریم.
مقدمه كیفیت سرمایهگذاری به عوامل متعددی وابسته است و شاخصهای متفاوتی به منظور ارزیابی عملكرد سرمایهگذاری تعریف شدهاند. بهعنوان مثال میتوان به شاخصهای ریسك، بازده، نقدشوندگی، تنوع و بتا اشاره كرد. در میان شاخصهای نامبرده، بازده از اهمیت بسزایی برخوردار است. زیرا بازده در ادبیات روزمره مردم بسیار مورد استفاده قرار میگیرد و معمولا فرصتهای مختلف سرمایهگذاری را بر مبنای مقایسه مقدار بازده آنها با یكدیگر مورد سنجش قرار میدهند.
در حوزه سرمایهگذاری و بهطور ویژه در حوزه اوراق بهادار بادرآمد ثابت (Fixed Income Securities)، از آنجا كه در ایران، بیشتر اوراق دارای ضامن بانكی هستند و در نتیجه ریسك نكول یا عدم پرداخت آنها در سررسیدها بهطور كامل پوشش داده شده است؛ بازده، مهمترین معیار برای انتخاب اوراق توسط یك سرمایهگذار است.
با توجه به اینكه «مثال» نقش بسزایی در انتقال مطلب ایفا میكند، در این مقاله تلاش شده تا همه موضوعات تا حد امكان در قالب مثالهایی ارائه شوند.
روشهای متفاوتی برای محاسبه بازده وجود دارد. سادهترین روش، استفاده از فرمول بازده ساده است. همانطور كه در فرمول زیر مشاهده میشود، اختلاف قیمت خرید و روش های محاسبه بازده بورس فروش نسبت به قیمت خرید سنجیده میشود:
شخصی را در نظر بگیرید كه در ابتدای سال در اوراقی با ارزش اولیه 100 تومان سرمایهگذاری كرده است. چنانچه ارزش این سرمایهگذاری در پایان سال اول 110تومان و در پایان سال دوم 132 تومان باشد، طبق فرمول فوق به سادگی میتوان بازده وی را در هر دوره محاسبه كرد.
اگر كمی به این مثال دقت كنیم متوجه میشویم كه مجموع بازده دو دوره متوالی فوق، 30 درصد بهدست میآید اما از طرف دیگر به نظر میرسد با توجه به رشد قیمت از 100 به 132 واحد، بازده كل دوره باید رقم 32 درصد باشد!
علت این موضوع، این است كه مقدار دارایی در اول هر دوره برابر مقدار دارایی در پایان دوره قبل است و بنابراین اصل و سود دارایی در پایان هر دوره وارد دوره بعد میشود و به اصل و سود منتقلشده از دوره قبل مجددا سود تعلق میگیرد.
این ماهیت فرمول بازده است، زیرا مثلا در نمونه فوق و در ابتدای دوره دوم نمیتوانیم مقدار 110 واحد را به دو رقم 100 بهعنوان اصل مبلغ و 10 واحد بهعنوان سود دوره قبل، تجزیه کنیم و كل مبلغ 110 واحد بهعنوان مقدار اولیه سرمایهگذاری وارد دوره دوم میشود.
اما موضوع فوق به معنای وجود اشكال در محاسبه بازده نیست! زیرا بازده صحیح هریك از دورههای فوق به ترتیب 10 درصد و 20 درصد است، اما بازده كل دوره رقم 30 درصد نیست و مقدار صحیح بازده كل دوره 32 درصد است.
در ادبیات مالی، برای محاسبه برآیند بازده كل دو یا چند دوره متوالی از فرمول تركیب بازده یا بازده مركب (Compound Return) استفاده میشود.
مساله فوق كه در ادبیات مالی بسیار حائز اهمیت است به این نكته اشاره دارد كه جمع جبری بازده، برای محاسبه بازده كل چند دوره متوالی صحیح نیست و برای محاسبه برآیند بازده چند دوره متوالی باید از تركیب بازده و فرمول بازده مركب استفاده کرد.
دو ورقه بهادار در دست داریم كه قیمت هر دو ورقه در ابتدای سال 100 واحد و در پایان سال نیز قیمت آنها به 120 واحد خواهد رسید. آن طور كه از صورت سوال قابل درك است، بازده هر دو ورقه 20 درصد است. در جدول زیر با توجه به قیمت ماه ششم، بازده دو دوره محاسبه شده است:
مثال فوق، به خوبی نشان میدهد كه جمع جبری نه تنها بازدهی متفاوت با مقدار واقعی بازده كل دوره (20 درصد) به دست میدهد، بلكه مقدار آن به نوسان قیمتهای طی دوره نیز وابسته است.
اگر مقدار بازده اوراقی مشخص باشد، چگونه میتوانیم قیمت آن را در زمانهای مختلف محاسبه كنیم و فرمول صحیح قیمتگذاری اوراق با درآمد ثابت (Fixed Income Pricing) چگونه باید باشد؟ هدف از ارائه این بخش در این مقاله، تاكید بر محاسبات سود مركب و بیان نقایص محاسبات سود بر مبنای فرمولهای ساده و خطی است.
اوراقی با قیمت اسمی 1،000،000ریال و نرخ سود 20 درصد كه یك بار در سال سود پرداخت میكند را در نظر بگیرید.
این اوراق دارای سود روزشماری خواهد بود. یك راه ساده برای محاسبه سود روزشمار این اوراق، تقسیم سود سالانه بر تعداد روزهای سال است:
بنابراین جدول شماره 1 سود روزشمار و قیمت این اوراق به همراه نرخ رشد قیمت اوراق در روزهای مختلف سال به ترتیب زیر بهدست خواهد آمد:
روش فوق كه به روش خطی ساده معروف است، باوجود سادگی محاسبات، یك ایراد اساسی دارد و آن عدم ثبات نرخ رشد قیمت در طول سال، بهرغم ثابت بودن مقدار سود روزانه است! اگر به ستون نرخ رشد قیمت روزانه دقت شود، كاهش تدریجی نرخ رشد روزانه به وضوح مشاهده میشود.
علت كاهش تدریجی نرخ رشد روزانه، افزایش مخرج كسر بازده است. زیرا با گذشت زمان و تجمیع سودهای روزشمار، قیمت اوراق به تدریج افزایش یافته و مخرج كسر بازده بزرگتر میشود و در نتیجه مقدار بازده یا نرخ رشد روزانه كاهش مییابد.
بازدهی شخصی كه در روزهای اول سال در این اوراق سرمایهگذاری میكند بیشتر از فردی است كه در روزهای پایانی سال این اوراق را نگهداری میكند. زیرا مبلغ سرمایهگذاری در این ایام متفاوت است، كسب عایدی ثابت 548 ریال در روز اول نسبت به مبلغ سرمایهگذاری 1.000.000 ریال و در روز دوم با مبلغ 1.000.548 ریال سنجیده میشود. با رشد تدریجی قیمت، مخرج كسر بازده افزایش مییابد، این در حالی است كه صورت كسر رقم ثابت 548 ریال است؛ بنابراین طبیعی است كه مقدار بازده روزانه كاهش یابد. استفاده از روشی كه در آن مقدار سود در طول دوره ثابت فرض شده باشد، نمیتواند روش صحیحی برای قیمتگذاری اوراق با درآمد ثابت باشد، زیرا نرخ بازده آن در طول دوره یكنواخت نبوده و به تدریج و با گذشت زمان، كاهش خواهد
چنانچه قیمتگذاری در بازار به این شیوه انجام شود، سرمایهگذاران آگاه تلاش میكنند تا اوراق را صرفا در روزهای ابتدایی هر دوره خریداری كرده و در اواسط دوره و قبل از كاهش نرخ بازده، آن را با اوراق دیگری تعویض کنند.
روش خطي ساده، روش مناسبي براي قيمتگذاري اوراق و محاسبه سود روزشمار نيست. زيرا سرمايهگذار انتظار دارد در صورت ثبات شرايط و ثابت بودن نرخ سود، بازده وي در طول دوره سرمايهگذاري ثابت باشد. به عبارت ديگر مستقل از اينكه در روز اول در اين اوراق سرمايهگذاري شود يا در روز آخر، بازده به دست آمده بايد مقدار ثابتي باشد.
اما سوالی كه مطرح میشود این است كه در این مثال، قیمت روزانه اوراق، چه رقمی است تا نرخ بازده در تمام روزهای سال برابر باشد؟
با استفاده از فرمول قیمتگذاری مركب، قیمت روزانه را محاسبه میكنیم. برای مثال قیمت این اوراق در پایان روز اول برابر خواهد بود با:
همانگونه كه در جدول 2 مشخص است، در این مدل قیمتگذاری، نرخ رشد روزانه در تمام طول سال ثابت است اما مقدار سود روزانه بهصورت تدریجی افزایش یافته است و با توجه به رشد تدریجی قیمت، افزایش تدریجی مقدار سود روزانه نیز كاملا طبیعی و در حد انتظار است.
همانطور كه در این جدول نیز مشاهده میشود، با استفاده از روش قیمتگذاری مركب، قیمتها به نحوی تعیین میشوند تا بازده سرمایهگذاری در تمام طول عمر اوراق بهصورت همگن تخصیص یابد.
بنابراین فرمول قیمتگذاری مركب تضمین میكند كه قیمتهای روزانه به نحوی محاسبه خواهند شد كه نرخ رشد روزانه در طول دوره ثابت بماند. این موضوع در بازارهای مالی از اهمیت بسزایی برخوردار است زیرا سرمایهگذاران مختلف مستقل از تاریخ انتشار، تاریخ سررسید یا تاریخ پرداخت كوپن سود، بر مبنای نرخ بازده (و ریسك) اوراق، اقدام به انتخاب و سرمایهگذاری در اوراق میكنند و مدل قیمتگذاری باید به نحوی باشد كه ثبات نرخ سود طی دوره را تضمین کند، به گونهای كه نرخ سود همواره همگن باشد.
البته همانطور كه میدانیم، قیمت اوراق بهادار در بازارهای مالی، علاوه بر نرخ سود اسمی، به دو عامل مهم دیگر هم وابسته هستند: نرخ سود مورد انتظار بازار و میزان ریسك اوراق و ناشر آن. محاسبات فوق، با فرض ثبات شرایط و یكسان بودن نرخ سود اسمی اوراق و نرخ سود مورد انتظار بازار انجام شده است. در شرایطی كه پارامترهای فوق نیز وارد محاسبات شوند، میتوان ثابت كرد كه مدل قیمتگذاری اوراق تغییر نخواهد كرد و همین فرمول قیمتگذاری مركب، صرفا با تغییر مقدار R (نرخ بازده سالانه) مجددا بهكار گرفته خواهد شد.
در بازارهای مالی، نرخ سود مورد انتظار بهعنوان یك متغیر كلیدی در جریان معاملات روزانه و با توجه به قیمت انواع اوراق بهادار كشف میشود. نرخ بازده تا سررسید، نرخی است كه در صورت نگهداری اوراق تا زمان سررسید، برای دارنده آن محقق خواهد شد. با توجه به تفاوت فاصله تا سررسید اوراق مختلف و به منظور مقایسه این نرخ در مورد اوراق مختلف، این نرخ بهصورت سالانه محاسبه شده و اعلام میشود. از آنجا كه تاریخ سررسید اوراق و همچنین مبلغ قابل پرداخت در سررسید هر اوراقی ثابت است، بنابراین، نرخ بازده تا سررسید تنها تابع قیمت روز اوراق در بازار خواهد بود و هیچ مؤلفه دیگری در آن تاثیرگذار نخواهد بود. به همین دلیل این نرخ در بازارهای مالی محاسبه شده و بهصورت عمومی کنش داده میشوند. بر خلاف بازده دوره نگهداری (HPR: Holding Period Return) كه شاخصی گذشتهنگر است و نرخ بازده را در گذشته نشان میدهد،
اوراقی را كه مبلغ اسمی آن 1.000.000 ریال و دارای سود سالانه 20 درصد است و كل سود نیز در پایان سال به سرمایهگذار پرداخت میشود در نظر بگیرید. در اواسط سال ( در روز صدوهشتادویکم) و در زمانی كه 184 روز تا سررسید آن باقی مانده است، قیمت این اوراق 1.094.625 ریال خواهد بود. نرخ بازده تا سررسید این اوراق در روز صدوهشتادویکم چقدر است؟
نسبت مالی ROA و ROE در تحلیل بنیادی
در ظاهر نسبت مالی ROA و ROE مشابه یکدیگرند. اما چیزی که در این دو نسبت مشترک است، این است که هر دو شاخص توانایی شرکت ها را در ایجاد سود و بازده از سرمایه گذاری ها و فعالیتهایش نشان میدهد. در این مقاله قصد داریم آنها را مفصلتر بررسی کنیم و به بیان تفاوتهای آنها بپردازیم.
ROE یا بازده ارزش سهام سهام داران بورس
در میان تمام نسبتهای مالی که توانایی سودآوری و کارایی شرکت را به خوبی نشان میدهد، نسبت بازده دارایی هاست که بیان میکند مدیریت شرکت و کلا آن مجموعه تا چه حد توانستهاند با پولی که سرمایه گذاران بابت خرید سهام شرکت پرداختند در جهت ایجاد سود استفاده کنند و به بیانی دیگر ROE نشان میدهد مدیریت شرکت با چه سرعت و نرخی در حال افزایش یا کاهش ارزش شرکت است.
فرمول محاسبه نسبت ROE در تحلیل بنیادی
ارزش سهام در اختیار سهامداران/درآمد خالص سالانه = بازده دارایی
به عنوان مثال پس از بررسی اطلاعات و صورت های مالی میاندورهای ۶ ماهه سال ۹۶ شرکت داروسازی عبیدی نشان میدهد ارزش سهام در اختیار سهام داران در این بازه زمانی ۱۶۹۲۷۹۰ میلیون ریال و درآمد خالص این شرکت دارویی ۳۵۱۵۲۱ میلیون ریال بوده است که با محاسبه در فرمول مذکور، نسبت ROE برابر ۲۰٫۷ میباشد.
اغلب تحلیل گران و سرمایه گذاران حرفهای بازار حداقل ROE را که مطلوب میدانند ۱۵ درصد است.
ROA یا بازده کل دارایی شرکت ها:
حال قصد داریم به بررسی شاخص بازده کل دارایی ها که معیاری دقیقتر از کارایی عملکرد مدیران است، بپردازیم. این شاخص نشان دهنده میزان سودی است که شرکت از هر واحد از دارایی هایش بوجود میآورد.
دارایی شرکت شامل اقلامی نظیر پول نقد، حسابهای دریافتنی، تجهیزات و… میباشد.
فرمول نحوه محاسبه ROA در تحلیل بنیادی:
کل دارایی ها / درآمد خالص سالانه = بازده دارایی
بررسی نسبت های ROA و ROE شرکت داروسازی عبیدی:
به عنوان نمونه نسبت ROA برای داروسازی عبیدی اینگونه بررسی میکنیم. درآمد خالص شرکت در دوره ۶ ماهه ۹۶ برابر ۳۵۱۵۲۱ میلیون ریال و کل دارایی های شرکت برابر ۴۴۵۸۸۷۹ میلیون ریال میباشد.
بامحاسبه این نسبت در فرمول مذکور بازده داراییهای شرکت عبیدی ۷.۸ بدست آمده است که با عدد مورد تایید سرمایهگذاران حرفهای پایین بنظر میرسد.
چرا که این دسته از سرمایهگذاران اغلب بر روی سهامی سرمایهگذاری میکنند که نسبت ROA آن بالای ۵ درصد باشد. رشد سالانه این عدد نشان دهنده بهبود عملکرد مدیران جهت ساخت سود بیشتر و استفاده بهینه تر از دارایی های خود است.
لازم به ذکر است اطلاعاتی نظیر ارزش کل دارایی ها، درآمد خالص سالانه شرکت، ارزش سهام در دست سهامداران تماما در اطلاعات و صورتهای مالی شرکتها در بخش صورت سود و زیان و ترازنامه آن موجود است. همچنین پیشنهاد میشود برای آموزش کاملتر تحلیل بنیادی، به کلاب تخصصی تی بورس نیز مراجعه کنید.
توضیحاتی پیرامون تفاوت نسبت مالی roa و roe
در این محتوا مفهوم roa و roe توضیح داده میشود. سپس به تفاوت roa و roe اشاره میگردد. در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که تلاش همه مجموعههای اقتصادی کسب سود بیشتر برای سهامداران مجموعه خود میباشد. کسب سود بیشتر در هر مجموعه بستگی مستقیم به کم کردن هزینههای هر مجموعه دارد. با نسبتهای roa و roe که از نسبتهای سودآوری مهم برای هر مجموعه است میتوان موفقیت هر مجموعهای را از منابع مختلف ارزیابی کرد.
مفهوم roa یا بازده داراییها
این نسبت از تقسیم میانگین کل داراییهای یک شرکت بر سود خالص آن شرکت بدست میآید. این نسبت هر چه بزرگتر باشد نشان میدهد که آن شرکت از داراییهای خود سود بیشتری کسب کرده است. این شاخص به نوعی نشاندهنده عملکرد خوب مدیریت شرکت در کسب سود میباشد.
مفهوم roe یا بازده حقوق صاحبان سهام
این نسبت از تقسیم حقوق صاحبان سهام یک شرکت بر سود خالص آن شرکت بدست میآید. هر چه این نسبت بزرگتر باشد نشاندهنده عملکرد خوب مدیریت شرکت در کسب بازدهی مناسب از ارزش سهام سهامداران آن شرکت میباشد.
تفاوت نسبت مالی roa و roe چیست؟
تفاوت نسبت مالی roa و roe در موارد زیر میباشد.
انواع شاخص های بورس کدامند؟ شاخص قیمت و بازده نقدی
انواع شاخص های بورس معیارهای مهمی هستند که بررسی آنها از جنبههای مختلف میتواند اطلاعات مفیدی را در مورد وضعیت گذشته و حال بورس به اطلاع دنبالکنندگان بازار بورس برساند. تحلیل شاخصهای بورس باعث اطلاع از نوسانات بازار میشود به همین دلیل نقش مهمی در تصمیمگیری سرمایهگذاران ایفا میکند. دانستن اطلاعات و اصطلاحات بازار بورس برای افراد تازهکار این بازار امری لازم و ضروری است.
شاخص اولین المانی است که سهامدار با ورود به بازار سرمایه با آن مواجه میشود. در حقیقت اولین چیزی که افراد مختلف در زمان ورود به بورس با آن آشنا میشوند و معاملات خود را شروع میکنند بررسی شاخص است. شاخص مثبت و منفی به ترتیب با رنگهای سبز و قرمز مشخص میشود. چارت بورس که بر روی صفحه نقش میبندد با اعداد و ارقام به رنگهای سبز به عنوان افزایش ارزش سهام و قرمز به معنی سقوط بهای سهام نمایش داده میشود.
بازار بورس نیز مانند هر بازار دیگری تحت تاثیر مستقیم میزان عرضه و تقاضا قرار دارد. این موضوع باعث شده است تا افراد فعال در این حوزه اقدام به طراحی روشهایی کنند تا اطلاع دقیقی از تغییرات عرضه و تقاضا داشته باشند. طراحی شاخصهای مختلف این امکان را به فعالان در این عرصه اقتصادی میدهد تا ارزیابی مناسبی از اتفاقات در بازههای زمانی کوتاه یا بلند داشته باشند.
بورس اوراق بهادار
قدیمیترین بازار بورس متعلق به شهر فرانکفورت در آلمان است اما امروزه شناخت بازار بورس اوراق بهادار با ساختاری است که آمریکا در اوایل قرن بیستم میلادی بنا کرد. بازار بورس متشکل از تعداد زیادی خریدار و فروشنده اوراق بهادار است. هر ورق یک سهم از یک شرکت را نشان میدهد که از طرف شرکت منتشر شده است و خریداران به ازای تملک آن به فروشندگان پول پرداخت میکنند. در ابتدا سهامهای موجود به صورت ورقهای بودند و سهامداران برگهای مبنی بر مالکیت سهم مشخص شده را در اختیار خود داشتند. امرزوه اما با پیشرفت دنیای دیجیتال و تکامل فناوریهای موجود دیگر سهامی به صورت کاغذی معامله نمیشود و میزان داراییهای شما در بورس به صورت اینترنتی قابل مشاهده و معامله است.
بازار بورس محلی برای معامله اوراق بهادار است و در همه جای جهان رواج دارد. به همین دلیل در زبان انگلیسی از آن به عنوان Stock Exchange به معنای تعویض یا جابجایی سهام نام برده میشود. در زبان فارسی به این دلیل به بورس مشهور است که در زبان فرانسوی به این بازارها Boursiers گفته میشود. اکثر مفاهیم مالی و حسابداری در کشور ما از زبان فرانسوی به زبان فارسی راه پیدا کردهاند بنابراین تعجبی ندارد که واژه بورس نیز از این قاعده پیروی کند.
بازارهای بزرگ و مهمی در دنیا وجود دارد که روزانه به انجام فعالیتهای بورسی متعدد میپردازند. این بازارها با تاثیرگذاری بر اقتصاد کلان سرمایهگذاران و واحدهای تجاری بسیاری را به یکدیگر متصل میکنند. از بازارهای پویا در عرصه بازار بورس اوراق بهادار میتوان از بازار بورس نیویورک، بازار بورس لندن، بازار بورس توکیو، بازار بورس هنگ کنگ و البته بازار بورس تهران نام برد.
انواع شاخص های بورس
روشهای مختلفی برای اطلاع از انواع شاخص های بورس وجود دارد. شاید بهترین روش تفکیک شاخص بورس، دستهبندی بر اساس محل یا ناحیهای باشد که شاخص بورس در آن محاسبه شده است. با استفاده از شاخصهای جهانی و ملی میتوان مقایسهای جامع از تفاوت رویکردهای بازار در اقلیمهای مختلف انجام داد. این کار میتواند اعمال سیاستهای درست و منطبق با همان منطقه را در بر داشته باشد.
به عنوان مثال شاخصهایی نظیر MSCI-World یا S&P 100 بر اساس چند کشور و ناحیه میتوانند یک شاخص جهانی باشند و در مقابل شاخصهای مربوط به بازارهای مشخص مانند شاخص آمریکایی S&P 500 یا شاخص ژاپنی Nikkei 225 در دسته شاخصهای ملی قرار میگیرند چرا که شاخصهای چند ملیتی نقش کمرنگتری در میان انواع شاخص های بورس دارا هستند.
شاخص جهانی MSCI
محاسبه این شاخص بر اساس سهام 1655 شرکت در بین 23 کشور جهان است که البته به صورت وزنی ارزیابی خواهند شد. این شاخص اولین بار در سال 1970 توسط موسسه سرمایهگذاری جهانی مورگان استنلی (Morgan Stanley Capital International) ابداع شد و نام این شاخص نیز از مخفف اسم همین شرکت برداشته شده است. در این شاخص نرخ خالص بازده سالیانه (Gross Annul Return) یا GAR به صورت وزنی بر اساس ارزش سهام شرکتها تعریف شده است. از این شاخص به عنوان ملاک ارزیابی بازار جهانی استفاده میشود.
شاخصهای بورس تهران
امروزه یکی از بازارهای بزرگ برای جذب سرمایه بازار بور و اوراق بهادار (Stock Exchange) است. به دلیل رشد بازده بورس در سازمان بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای اخیر میزان نقدینگی زیادی وارد این بازار شده که باعث افزایش نرخ بازگشت سرمایه نیز شده است.
بورس اوراق بهادار تهران دارای نماد TSE است که مخفف Tehran Stock Exchange میباشد. شاخصهای مختلفی در بازار مالی تهران که تنها بازار بورسی کشور است طراحی شده است. ارزیابی اطلاعات بازار بورس از طریق تحلیل شاخصهای موجود مانند شاخص کل، شاخص قیمت، شاخص بازده نقدی و شاخص قیمت صنعت صورت میپذیرد. در ادامه این مطلب به بیان و معرفی انواع شاخص های بورس تهران میپردازیم.
شاخص کل (TEDPIX)
در تهران شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده بورس با نام TEDPIX شناخته میشود. این همان شاخصی است که در رسانهها به شاخص بورس تهران شهرت دارد. یکی از پرکاربردترین شاخصها میان فعالان بازار بورس، شاخص کل است. این شاخص نشاندهنده سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در ساختمان شیشهای تهران است. تغییرات این شاخص بازدهی سرمایهگذراران در بورس را نشان میدهد.
در حقیقت شاخص کل تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانه پرداختی شرکتها را به سهامداران محاسبه میکند. طبق فرمول محاسبه شاخص کل هر چه شرکتها بزرگتر باشند تاثیر بیشتری بر روی شاخص خواهند گذاشت. یعنی شرکتهای بزرگ با میزان سرمایه بالا نقش پررنگتری را در روند محاسبه شاخص کل دارند.
شاخص کل هموزن
برخی از تفسیر کنندگان سازمان بورس بر این عقیده هستند که شاخص کل معیار دقیقی برای ارزیابی شرکتهای بورسی نیست و برآیند عمومی تغییرات بازار سهام را نشان نمیدهد چرا که تاثیر شرکتهایی با سرمایه بزرگتر بر این شاخص بیشتر است. به طوری که گاهی شاهد افت همگانی در ارزش سهامها هستیم اما به دلیل افزایش قیمت سهام در چند شرکت بزرگ شاخص کل مثبت میشود. در شاخص کل هموزن ارزش شرکتها در محاسبه شاخص کل یکسان است و با وزنی برابر سنجیده میشوند. میزان تاثیر نوسانات مثبت و منفی شرکتها جدای از بزرگی یا کوجکی آنها بر روی شاخص کل با هم برابر است.
شاخص قیمت (TEPIX)
شاخص قیمت TEPIX نیز به عنوان یکی از اصلیترین انواع شاخص های بورس شناخته میشود. این شاخص روند عمومی تغییر قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را نشان میدهد. شاخص TEPIX بر خلاف شاخص کل، سود تقسیمی شرکتها را در محاسبات خود لحاظ نمیکند. تفاوت عمده این شاخص با شاخص کل در این است که محاسبه قیمت سهام شرکتهای بورسی در فرمول شاخص مورد توجه قرار میگیرد در حالی که شاخص کل علاوه بر قیمت، سود پرداختی سالیانه شرکتها را نیز در فرمول محاسباتی خود جای میدهد. در این شاخص هم مانند شاخص کل وزن واحدهای تجاری از اهمیت برخوردار است و شرکتهای با سرمایه بیشتر تاثیری بیشتری بر شاخص قیمت خواهند داشت.
شاخص قیمت هموزن
در شاخص قیمت هموزن شرکتهای حاضر در بورس ارزش یکسانی دارند و شرکتهای بزرگتر تاثیر بیشتری بر این شاخص نسبت به شرکتهای کوچک نخواهند داشت. در نتیجه نوسانات مثبت و منفی شرکتهای مختلف به صورت هموزن بر این شاخص اثر خواهند گذاشت. استفاده از این شاخص شما را به روند کلی بازار بورس آشنا میکند و نرخ مثبت و منفی دقیقتری را از بازار ارائه خواهد کرد.
شاخص سهام آزاد شناور (TEFIX)
سهام شناور آزاد (Free Float) به بخشی از سهام یک واحد تجاری فعال در بورس گفته میشود که سهامداران آن آماده عرضه و فروش سهم خود هستند. دارندگان سهام شناور آزاد قصد ندارند تا با حفظ سهام خود در مدیریت شرکت دخیل باشند و در آیندهای نزدیک سهام خود را معامله خواهند کرد.
شاخص سهام شناور آزاد مشابه با شاخص کل محاسبه میشود. تفاوت نحوه محاسبه این شاخص با شاخص کل در این است که برای وزندهی به شرکتهای موجود در سبد شاخص به جای کل سهام منتشر شده تنها سهام شناور آزاد شرکتها مورد استفاده قرار میگیرد. هدف اصلی از محاسبه شاخص سهام شناور آزاد تمرکز کردن بر روی قسمتی از بازار با قدرت نقد شوندنگی بالا است. این شاخص غالبا مورد استفاده افرادی است که قصد سرمایهگذاری کوتاه مدت و انجام معاملات با فاصله زمانی کم را دارند.
شاخص بازده نقدی
شاخص بازده نقدی تنها بازدهی ناشی از سود مصوب مجامع که به سود نقدی معروف است را محاسبه میکند. به این صورت بازدهی روش های محاسبه بازده بورس ناشی از کلیه سودهای پرداختی توسط شرکتهای بورسی ذکر میشود. هنگامی که این شاخص با افت مواجه شود در مجامع سود کمتری پرداخت میشود و نباید انتظار کسب سود نقدی بزرگی را داشت و باید انتظارات معاملهگری خود را با این اصل سازگار کرد.
شاخص صنعت و شاخص مالی
شرکتها بر اساس ماهیت فعالیت تقسیم میشوند. شرکتهای تولیدی و خدماتی دو دسته اصلی واحدهای تجاری بورسی را تشکیل میدهند. شرکتهای تولیدی بیش از 60 درصد از شرکتهای فعال در بورس را تشکیل میدهند. سهام شرکتهای تولیدی در شاخص صنعت و سهام شرکتهای خدماتی را در شاخص مالی محاسبه میکنند. شیوه محاسبه هر دو شاخص بر اساس میانگین شرکتهای فعال در آن شاخص است و در واقع مشابه با شاخص کل محاسبه میشوند با این تفاوت که تعداد شرکتهای حاضر در شاخص متفاوت است و هر کدام به فیلد کاری مشابه در یک شاخص مشغول به فعالیت هستند.
شاخص بازار اول و دوم
شرکتهای عضو در بازار بورس اوراق بهادار تهران به دو گروه اصلی تقسیم میشوند. هر یک از این گروهها بازار سهام خاصی را تشکیل میدهند. شرکتهای بورسی معمولا توسط معیارهایی مانند میزان سرمایه، تعداد سهامداران، وضعیت سودآوری، میزان معاملات و غیره از یکدیگر تفکیک میشوند. این تفکیک در بازار نشاندهنده بازار شرکتهای بزرگ و بازار شرکتهای کوچک است. واحدهای تجاری که در بازار بورس طبق معیارهای مختلف در شرایط بهتری نسبت به بقیه قرار داشته باشند در بازار اول و بقیه شرکتهای فعال در بازار بورس اوراق بهادار تهران در بازار دوم قرار میگیرند.
شاخص 50 شرکت برتر
سازمان بورس اوراق بهادار هر سه ماه یک بار به معرفی 50 شرکت برتر بورس که بالاترین میزان نقد شوندگی را دارند اقدام میکند. شاخص 50 شرکت برتر میانگین وزنی از این 50 شرکت منتخب را به سرمایهگذاران ارائه میدهد. شیوه محاسبه این شاخص نیز به مانند محاسبه شاخص کل قیمت است و تفاوت آن در تعداد شرکتها است و فقط اطلاعات این 50 شرکت را در بر میگیرد. این در حالی است که صدها شرکت در شاخص کل قیمت مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
شاخص 30 شرکت بزرگتر
سازمان بورس بزرگی شرکتها را بر اساس ارزش روز شرکت محاسبه میکند. 30 شرکت بزرگتر در واقع 30 شرکت برتر در لیست شرکتهای بزرگ بورس هستند و میانگی وزنی این شرکتها شاخص 30 شرکت بزرگتر را مشخص میکند. اغلب در زمان رکود بازار و زمانی که شاخص مسیر مشخصی ندارد با انجام معاملات بلوکی در سهام این 30 شرکت بزرگتر اقدام به تغییر رقم شاخص میکنند.
جمع بندی
در این مطلب به معرفی انواع شاخص های بورس در ساختمان شیشهای تهران پرداختیم. لازم به ذکر است که بررسی شاخصها در یک روز کار درستی نیست و با توجه به نوسانات بازار بورس برای ایجاد یک دید کلی قوی و کارآمد باید تغییرات بازار را طی بازههای چند روزه و یا حتی چند ماهه بسته به نوع سرمایهگذاری خود بررسی کرد.
ما در سایت ثروت آفرین به ارائه آموزشهای کاربردی در خصوص شاخص های بورس پرداختیم تا بتوانید با کمک آنها به اهداف خود در بازار بورس ایران بیش از پیش نزدیک شوید.
دیدگاه شما