کندل های مومنتوم چیست؟


پرایس اکشن (Price Action) چیست + الگوها و نحوه ترید با آن

پیش بینی حرکات بازار همواره دغدغه اصلی تریدرها محسوب می شود به گونه ای که آنها با استفاده از روش های مختلف سعی دارند تا اوضاع بازار در آینده را حدس بزنند. یکی از تکنیک های تحلیل بازار پرایس اکشن (Price Action) نام دارد که با الگوهای کاربردی در پیش بینی بازار به تریدرها کمک می کند. در این مطلب تکنیک پرایس اکشن و نحوه ترید با آن را مورد بررسی قرار می دهیم، پس تا انتهای این مقاله ما را همراهی کنید.

پرایس اکشن چیست؟

ترید با پرایس اکشن یک روش خرید و فروش در بازارهای مالی به شمار می رود که در آن تریدر با استفاده از تجزیه و تحلیل قیمت کنونی به کمک چارت می تواند حرکت بازار را پیش بینی کند. این تکنیک توسط بسیاری از خرده تریدرها (Retail Traders)، تریدرهای سازمانی (Institutional Traders) و مدیران صندوق های سرمایه گذاری (Hedge Funds) برای پیش بینی حرکت بازار یا قیمت سهام مورد استفاده قرار می گیرد.

پرایس اکشن در واقع به چگونگی تغییر قیمت اشاره دارد و در بازارهایی با نقدینگی و نوسان بالا به راحتی قابل استفاده است. البته در واقعیت هر چیزی که در بازار آزاد خرید و فروش شود باعث به وجود آمدن پرایس اکشن می شود. تریدرهای پرایس اکشن به فاکتورهای اساسی و تاثیرگذار بر روی حرکت بازار توجه نمی کنند بلکه تاریخچه قیمت بازار (تحرکات قیمتی بازار در طول یک بازه زمانی مشخص) را مبنای تجزیه و تحلیل خود قرار می دهند.

در حقیقت پرایس اکشن یکی از زیر شاخه های تحلیل تکنیکال است. البته مدل پرایس اکشن خیلی به اطلاعات قدیمی و تاریخ گذشته اهمیت نمی دهد بلکه رابطه قیمت فعلی بازار با قیمت های قبلی یا اخیر را مورد بررسی قرار می دهد. به عبارت دیگر می توان گفت پرایس اکشن یک مدل خالص از تحلیل تکنیکال به شمار می رود چرا که هیچ اثری از اندیکاتورهای تاریخ گذشته در آن دیده نمی شود. تریدرهای پرایس اکشن نیز فقط اطلاعات جدید و دست اولی که بازار درباره خود تولید می نماید را مورد بررسی قرار می دهند.

تحلیل پرایس اکشن باعث می شود که تریدر تحرک قیمتی بازار را به راحتی حس کند، در حقیقت این تحلیل توضیحاتی را در اختیار تریدر قرار می دهد تا با استفاده از آن ساختار فعلی بازار را برای خود توصیف کند. تریدرهای پرایس اکشن با تجربه معمولا حس ششم و درک بالا از بازار را مهم ترین دلیل موفقیت خود در این زمینه می دانند.

تریدرهای پرایس اکشن معمولا تاریخچه قیمت بازار را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند. در حقیقت آنها بیشتر تحرکات قیمتی 3 یا 6 ماه اخیر را ملاک تحلیل خود قرار داده و به بازه های زمانی دورتر توجهی ندارند. تاریخچه قیمت بازار شامل سویینگ صعودی (Swing Highs)، سویینگ نزولی (Swing Lows)، سطوح حمایت و مقاومت در بازار است.

یک تریدر با استفاده از پرایس اکشن می تواند تفکرات انسانی پشت حرکات بازار را توضیح دهد. در حقیقت هر کدام از اعضای حاضر در یک بازار سرنخ های پرایس اکشن را در چارت قیمتی آن قرار می دهند، بنابراین شما می توانید حرکات بعدی بازار را با استفاده از تحلیل این سرنخ ها پیش بینی کنید.

پرایس اکشن و ساده اندیشی

تریدرهای پرایس اکشن از شعار همه چیز را ساده انجام دهید کندل های مومنتوم چیست؟ پیروی می کنند. در حقیقت آنها معتقدند که تریدرها با استفاده از اندیکاتورهای تکنیکال متعدد و تحلیل بیش از حد بازار باعث پیچیده تر شدن امر معامله گری می شوند. ترید با استفاده از پرایس اکشن به دلیل استفاده از چارت های قیمتی ساده به ترید برهنه (Naked Trade) و ترید خام (Raw Trade) نیز معروف است.

رویکرد ساده اندیشی در تحلیل پرایس اکشن به این معنی است که هیچ اندیکاتوری در چارت تریدر وجود ندارد و هیچ اخبار یا رویداد اقتصادی در روند تصمیم گیری تریدر تاثیرگذار نیست. تمرکز اصلی این تکنیک فقط بر روی عملکرد قیمتی بازار است، تریدرهای پرایس اکشن نیز باور دارند که قیمت یک بازار تمام متغیرهای تاثیرگذار دیگر نظیر رویدادهای خبری، داده های اکوسیستمی و غیره را نیز در بر می گیرد.

به طور کلی می توان گفت که تجزیه و تحلیل یک بازار و ترید در آن از طریق پرایس اکشن در مقایسه با فهرست کردن متغیرهای موثر بر بازار بسیار آسان تر است.

الگوهای پرایس اکشن

الگوهای پرایس اکشن که به عنوان سیگنال های پرایس اکشن نیز شناخته می شوند، مهم ترین فاکتور برای ترید با این تکنیک به شمار می روند. در حقیقت الگوهای پرایس اکشن سرنخ های بسیار کاربردی در اختیار تریدرها قرار می دهند تا با کمک آن بتوانند قیمت های آتی بازار را پیش بینی کنند.

الگوی داخلی (Inside Bar) :

الگوی داخلی یک الگوی متشکل از یک کندل داخلی و یک کندل قبلی (نوار مادر) است که به طور کامل در دامنه بالا و پایین کندل مادر جای می گیرد. این الگو معمولا به عنوان یک الگوی شکست در بازارهای ترند مورد استفاده تریدرها قرار می گیرد؛ البته اگر این الگو در سطح چارت کلیدی تشکیل شود نیز نشان دهنده یک سیگنال معکوس می باشد.

الگوی کندل داخلی

الگوی کندل میخی (Pin Bar) :

الگوی کندل میخی شامل یک کندل قیمتی است که بازگشت قیمت و حرکت معکوس در بازار را نشان می دهد. سیگنال های کندل های میخی در بازارهای ترند و خنثی (Range Bound) کاربرد بسیار زیادی دارد به گونه ای که یک سیگنال چرخش بازار از سطوح حمایت و مقاومت کلیدی در اختیار تریدر قرار می دهد.

کندل میخی نشان می دهد که حرکت قیمت ممکن است مخالف جهت دنباله (Tail) باشد؛ در حقیقت این دنباله کندل میخی است که ریجکت و برگشت قیمت را نشان می دهد.

الگوی کندل میخی

الگوی جعلی (Fakey) :

الگوی جعلی نشان دهنده این است که که یک شکست اشتباه در الگوی کندل داخلی اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر اگر روند قیمتی در الگوی کندل داخلی شکست کوتاهی داشته باشد ولی به سرعت معکوس شود و به سمت کندل مادر تغییر جهت دهد، آنگاه منجر به تشکیل الگوی جعلی می شود.

دلیل نام گذاری الگوی جعلی این است که شما را فریب می دهد به گونه ای که قیمت بازار ابتدا در یک جهت شکسته می شود اما پس از مدتی مسیر خود را در جهتی مخالف تغییر داده و تحرک قیمت را در همان جهت تنظیم می کند.

الگوی جعلی در پرایس اکشن

نحوه ترید با الگوهای پرایس اکشن

حال که با مفهوم پرایس اکشن و الگوهای آن آشنا شدید بهتر است مثال هایی از تریدهای این تکنیک را نیز با یکدیگر مرور کنیم. نمودار زیر سیگنال فروش جعلی را نشان می دهد، البته روند قیمتی از قبل رو به پایین بوده است چرا که مسیر حرکت نزولی قیمت از سمت چپ بالای این نمودار آغاز شده و با حرکت قیمت به سمت چپ نمودار دچار سقوط می شود.

خبر خوب این است که این سیگنال فروش جعلی با روند حرکتی نزولی نمودار در یک راستا قرار دارد چرا که معامله در بازارهای ترند باعث می شود که شانس سوددهی استفاده از پرایس اکشن افزایش یابد.

سیگنال فروش جعلی

نمودار زیر نیز یک الگوی صعودی جعلی با کندل میخی را در یک بازار صعودی نشان می دهد که ترکیبی از الگوی جعلی و الگوی کندل میخی است. به طور کلی اگر بازار در بازه زمانی اخیر به صورت تهاجمی در یک جهت حرکت داشته باشد، تریدر پرایس اکشن نیز ترجیح می دهد تا در راستای همان مومنتوم معاملات خود را انجام دهد.

الگوی صعودی جعلی

ما در نمودار بعدی به دنبال الگوی معاملاتی کندل داخلی هستیم، البته باید خاطر نشان کرد که نمودار زیر یک الگوی کندل داخلی معمولی و یک کندل میخی داخلی کومبو (Inside Pin Bar Combo) را نشان می دهد. همانطور که در نمودار زیر مشخص است این الگو در بازارهای ترند کاربرد بسیار بالایی دارد.

الگوی کندل میخی داخلی

نمودار بعدی نیز نشان دهنده الگوی کندل میخی است. به حرکت صعودی که پس از سیگنال خرید کندل میخی ایجاد شده است توجه کنید، علاوه بر این دقت داشته باشید که دنباله کندل های میخی مورد نظر در مقایسه با دیگر کندل های موجود در نمودار بلندتر است. به عبارت دیگر کندل های میخی که دنباله بلندی دارند فرصتی خوبی برای ورود به بازار هستند.

الگوی کندل داخلی صعودی

ترید از طریق نقطه تلاقی

ترید از طریق پرایس اکشن تنها به استفاده از سیگنال ها محدود نیست بلکه مکان شکل گیری سیگنال در نمودار قیمتی نیز نوعی استراتژی معاملاتی برای تریدرهای پرایس اکشن محسوب می شود. کندل های میخی، کندل های داخلی و سیگنال های دیگر پرایس اکشن شبیه به یکدیگر نیستند بنابراین شما با توجه به موقعیت سیگنال پرایس اکشن در بازار ممکن است بدون تردید معامله خود را انجام داده یا به طور کلی از آن صرف نظر کنید.

سیگنال هایی که در نقاط تلاقی بازار اتفاق افتاده اند بهترین سیگنال های معاملاتی برای تریدرهای پرایس اکشن محسوب می شوند. در این حالت نقاطی از بازار که سیگنال ورود پرایس اکشن حداقل با دو مورد از سیگنال های دیگر سازگاری دارد برای تریدر از اهمیت بسیار بالایی برخورد است.

شما می توانید یک کندل میخی حاوی نقطه تلاقی را در نمودار زیر مشاهده کنید به گونه ای که کندل میخی هم جهت با یک بازار صعودی و در یک سطح حمایت صعودی شکل گرفته است. بنابراین می توان گفت که در نمودار زیر تلاقی روند و سطوح حمایت وجود دارد و این موضوع در نهایت اعتبار بیشتری به سیگنال خرید این کندل میخی می دهد. به طور کلی می توان گفت که هر چقدر نقاط تلاقی یک سیگنال پرایس اکشن بیشتر باشد، اعتبار و درستی آن نیز بیشتر خواهد بود.

اندیکاتور تحلیل بازار کریپتو : معرفی 5 اندیکاتور برتر

اندیکاتور تحلیل بازار کریپتو

زمانی که نمودارهای کندل نمی‌توانند اطلاعات کافی در مورد تغییرات آینده قیمت ارائه دهند، اندیکاتورها برای کمک به ما وجود دارند. بسیاری از مبتدیان مسیر تریدینگ خود را با آزمودن اندیکاتورها و تعیین اینکه کدام‌یک به بهترین وجه با استراتژی آن‌ها مطابقت دارد، شروع می‌کنند. اما چگونه می‌توان از بین صدها گزینه موجود، شاخصی را انتخاب کرد و کدام‌یک برای تجارت ارز دیجیتال منطقی است؟ در این مقاله، 5 اندیکاتور تحلیل بازار کریپتو را به شما معرفی می‌کنیم و یک نمای کلی از نحوه عملکرد و نحوه استفاده از آن‌ها به شما ارائه می‌دهیم.

  • 1) اندیکاتور چیست؟
  • 2) انواع شاخص های معاملاتی
  • 3) 5 اندیکاتور تحلیل بازار کریپتو
  • 4) نحوه استفاده از اندیکاتورها
  • 5) سخن پایانی

اندیکاتور چیست؟

اندیکاتورها بهترین دوست یک معامله‌گر هستند. اگرچه آن‌ها نمی‌توانند قیمت‌ها را با اطمینان صد درصد پیش‌بینی کنند، اما به تریدرها در تعیین ساختار بازار و جهت حرکت قیمت‌ها کمک می‌کنند. اما اندیکاتور یا شاخص دقیقاً چیست؟

همان‌طور که از نام آن پیداست، اندیکاتورها نشان می‌دهند که بازار به کدام سمت می‌رود. یک اندیکاتور ترکیبی از داده‌های مربوط به تاریخچه قیمت و مدل‌های پیچیده ریاضی است. آن‌ها داده‌های قیمت وارد می‌شوند، مدل داده‌ها را پردازش می‌کنند و یک خروجی تولید می‌کنند. سپس خروجی حاصل از فرمول اندیکاتور روی نمودار ترسیم می‌شود. تریدر این اطلاعات را همراه با سایر نقاط داده تفسیر می‌کند تا به نتیجه‌گیری در مورد رفتار آینده بازار برسد.

انواع شاخص های معاملاتی

دو نوع شاخص یا اندیکاتور در معاملات وجود دارد: پیرو و پیشرو.

اندیکاتور پیرو (lagging indicator)

یک اندیکاتور پیرو یا Lagging محیط و عواملی را نشان می‌دهد که در نقطه خاصی در گذشته، بر قیمت تأثیر گذاشته‌اند. ما از این داده‌ها برای مقایسه با رویدادهای لحظه‌ای استفاده می‌کنیم، تا مشخص کنیم که آیا عوامل مشابه بازهم تکرار شده‌اند یا خیر. شاخص‌های روند که در زیرگروه پیرو قرار می‌گیرند، نشان می‌دهند که یک آیا دارایی رفتار نزولی داشته است یا صعودی.

اندیکاتور پیشرو (leading indicator)

یک اندیکاتور پیشرو سعی در پیش‌بینی عملکرد قیمت در آینده دارد. اندیکاتورهای مومنتوم در این دسته قرار می‌گیرند. آن‌ها سرعت تغییر قیمت‌ها را ارزیابی می‌کنند و تعیین می‌کنند که آیا جهتی که دارایی در آن حرکت می‌کند هنوز ادامه‌دار است یا خیر.

این یک دسته‌بندی کلی بود، ما می‌توانیم شاخص‌ها را در پنج دسته زیر نیز بررسی کنیم:

  • شاخص‌های قدرت نسبی (پیشرو)
  • شاخص‌های مومنتوم (پیشرو)
  • شاخص‌های ترند یا روند (پیرو)
  • شاخص‌های بازگشت میانگین (پیرو)
  • شاخص‌های حجم (پیرو یا پیشرو)

در بخش بعدی، شما را با 5 اندیکاتور تحلیل بازار کریپتو آشنا می‌کنیم.

5 اندیکاتور تحلیل بازار کریپتو

همانطور که گفتیم تعداد اندیکاتورهای موجود بسیار زیاد هستند؛ بعضی از آن‌ها برای تمام بازارهای مالی کاربرد دارند و برخی دیگر برای یک بازار مشخص کاربردی هستند. در ادامه به شاخص‌هایی که به تحلیل بازار ارزهای دیجیتال کمک می‌کنند، اشاره خواهیم کرد.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

اندیکاتور تحلیل بازار کریپتو شاخص قدرت نسبی

شاخص قدرت نسبی اولین شاخصی است که مبتدیان کریپتو از آن استفاده می‌کنند. RSI قدرت یا ضعف یک دارایی را با تعیین اینکه آیا بیش از حد فروخته شده است یا بیش از حد خریداری شده نشان می‌دهد.

RSI عددی بین 0 تا 100 است. راه‌های زیادی برای تفسیر آن وجود دارد، اما تحلیلگران فنی به طور کلی یک دارایی‌ها را به این صورت دسته‌بندی می‌کنند:

  • فروش بیش از حد، اگر زیر 30 باشد
  • خرید بیش از حد، اگر بالای 70 باشد
  • هرگاه RSI دارایی بین 30 تا 70 باشد، RSI خنثی در نظر گرفته می‌شود.

برای استفاده از این شاخص، باید زمانی که دارایی بیش از حد خرید شده است، بفروشید و اگر فروش بیش از حد داشته است، باید خرید کنید. تریدرهای کریپتو دوست دارند RSI را با واگرایی‌های مخفی ترکیب کنند. یک واگرایی صعودی مخفی زمانی است که RSI کاهش می‌یابد اما قیمت افزایش می‌یابد. اگر RSI افزایش یابد اما قیمت کاهش یابد، نشان‌دهنده یک واگرایی نزولی مخفی است.

میانگین متحرک (Moving Averages)

میانگین متحرک

میانگین متحرک یکی دیگر از 5 اندیکاتور تحلیل بازار کریپتو از نوع شاخص‌های پیرو است که تصویر بهتری از نحوه تغییرات قیمت در گذشته ارائه می‌دهند. معامله‌گران از آن‌ها برای موارد زیر استفاده می‌کنند:

  • تعیین سطوح حمایت و مقاومت
  • تعیین ورودی‌ها و خروجی‌ها
  • مشخص کردن جهت روند

ما می‌توانیم با استفاده از شیب خط میانگین متحرک روند را تعیین کنیم. اگر شیب افزایش یابد، دارایی صعودی است. اگر شیب کاهش یابد، دارایی نزولی است.

هنگامی که چندین میانگین متحرک باهم تماس پیدا می‌کنند، نتیجه یک تقاطع است. چنین تقاطعی نشانه‌ای از نوسانات عمده در آینده است. از تقاطع‌های مثبت به عنوان صلیب طلایی و تقاطع‌های منفی به عنوان صلیب مرگ یاد می‌کنیم.

برای مثال در تصویر فوق، صلیبی طلایی نشان داده شده است، که پس از عبور میانگین متحرک 200 روزه از 50 روزه رخ داده است. پس از این تقاطع بیت کوین از 30 هزار دلار به 52 هزار دلار در ماه افزایش یافته است.

به هر میانگین متحرک یک عدد اختصاص داده می‌شود. این عدد تعداد کندل‌های محاسبه شده با فرمول اندیکاتور را نشان می‌دهد. به عنوان مثال، میانگین متحرک 200 روزه دارای ورودی 200 شمع است. میانگین متحرک‌های بالاتر برای معاملات بلندمدت مناسب‌تر هستند، در حالی که میانگین متحرک‌های کوتاه‌تر برای معاملات کوتاه مدت و روزانه بهتر هستند و معمولاً بین 7 تا 25 انتخاب می‌شوند.

ابر ایچیموکو

ابر ایچیموکو

ابر ایچیموکو اندیکاتوری است که نشان‌دهنده یک سبک معاملاتی پیچیده و سیستم نشانگر است که از ژاپن در اواخر دهه 60 سرچشمه می‌گیرد. این مجموعه از اندیکاتورها حرکت، جهت روند و سطح حمایت و مقاومت را نشان می‌دهد و به میانگین متحرک شباهت دارد.

هنگام استفاده از ایچیموکو باید چندین واقعیت مهم را در نظر داشته باشید:

  • قیمت‌های بالای ابر خوب هستند، در غیر این صورت بد هستند
  • ابرهای ضخیم‌تر نشان‌دهنده روند قوی‌تر است
  • ابرهای سبز مثبت هستند. ابرهای قرمز منفی هستند
  • شکستن قیمت‌ها در بالا یا زیر ابر نشان‌دهنده یک روند معکوس است
  • خطوط در مرز خارجی کندل های مومنتوم چیست؟ ابر بسته به جایی که قیمت در آن قرار می‌گیرد به عنوان حمایت یا مقاومت عمل می‌کنند

ابر ایچیموکو از پنج خط بزرگ بهنام‌های زیر تشکیل شده است:

  • کیجون سن (Kijun-sen) یا خط پایه
  • تنکان سن (Tenkan-sen) یا خط تبدیل
  • دهانه چیکو (Chikou span) یا دهانه پیرو
  • سنکو اسپان آ (Senkou Span A) یا طبقه پیشرو آ
  • سنکو اسپان ب (Senkou Span B) یا طبقه پیشرو ب

ابر ایچیموکو یک سبک معاملاتی محبوب است، زیرا اطلاعات کلیدی را در قالبی قابل فهم به تصویر می‌کشد. با این حال، به دلیل پیچیدگی زیاد، سخت‌ترین سبک نیز می‌باشد. بنابراین به معامله‌گران توصیه می‌شود که از ایچیموکو در ترکیب با سایر اندیکاتورها استفاده کنند.

باندهای بولینگر (Bollinger Bands)

باندهای بولینگر

جان بولینگر در دهه 1980 باندهای بولینگر را اختراع کرد. تحلیلگران فنی از این شاخص برای کشف شرایط بازار، که آیا خرید بیش از حد صورت گرفته یا فروش بیش از حد و همچنین تعیین سطح نوسانات بازار استفاده می‌کنند.

از نظر ساختاری، این باندها از یک نوار بالا، نوار پایین و یک خط میانگین متحرک در وسط تشکیل شده است. وقتی نوسانات زیاد است سطح نوار منبسط می‌شود، که یعنی نوارها از هم فاصله می‌گیرند و وقتی نوسانات کم است به میانگین متحرک نزدیک‌تر می‌شود.

ساختار قیمت یک دارایی باید مطابق با باندهای بولینگر باشد. معامله‌گران انتظار دارند اگر قیمت از باند بالا یا پایین منحرف شود، روند معکوس شود. همچنین می‌توان از دو باند برای تعیین سطوح حمایت و مقاومت استفاده کرد. باندهای بولینگر به طور پیش‌فرض از میانگین متحرک ساده (SMA) استفاده می‌کنند و 20 شمع را به عنوان استاندارد محاسبه می‌کنند.

مکدی (MACD)

مکدی

MACD مخفف عبارت Moving Average Convergence Divergence، یک شاخص روند و حرکت است که از دو میانگین متحرک برای تعیین وضعیت دارایی استفاده می‌کند. این شاخص برای پیش‌بینی حرکت یک روند و پایداری آن به میانگین متحرک‌های نمایی (EMA) متکی است.

مکدی دارای سه جزء کلیدی است:

  • مکدی: شامل دو میانگین متحرک نمایی 12 و 26 دوره‌ای
  • خط سیگنال: یک میانگین متحرک نمایی 9 دوره‌ای
  • هیستوگراممکدی: خط سیگنال مکدی

مکدی با کم کردن میانگین متحرک 26 دوره‌ای از 12 دوره‌ای محاسبه می‌شود. مکدی مثبت نشان‌دهنده روند صعودی است، در حالی که مکدی منفی نشان‌دهنده روند نزولی است. معامله‌گران می‌توانند از شیب مکدی برای تعیین مومنتوم استفاده کنند.

تریدرها همچنین می‌توانند تقاطع‌های صعودی و نزولی را در مکدی پیدا کنند. وقتی مکدی از خط سیگنال عبور می‌کند، می‌توانیم آن را به عنوان یک نتیجه مثبت ببینیم که به معنای فرصت خوبی برای خرید است. اگر مکدی به زیر خط سیگنال برسد، برعکس است.

نحوه استفاده از اندیکاتورها

برای آنکه بتوانیم وضعیت بازار را تعیین کنیم، لازم است از چند اندیکاتور به طور همزمان استفاده کنیم. با توجه به اینکه هر اندیکاتور کاربرد مشخصی دارد، برای گرفتن تصمیمی با حداقل خطا، استفاده همزمان از چند مورد عاقلانه است. البته به یاد داشته باشید که نباید وسواس زیدی به خرج دهید و بخواهید تعداد زیادی اندیکاتور را باهم استفاده کنید، چراکه در این صورت دچار سردرگمی و خطا خواهید شد. بنابراین حد اعتدال را نگه دارید.

اگر تازه‌کار هستید، بهتر است برای تمرین، نمودارهای پیشین بازار را با رویدادهای زمان خودشان تطبیق دهید و سعی کنید بر اساس آن‌ها ببینید که آیا می‌توانید درست تشخیص دهید یا خیر. سپس کافی است با بودجه کم وارد بازار شوید و آهسته شروع به کسب تجربه کنید.

سخن پایانی

با وجودی که بازار کریپتو به قدمت بازار اوراق بهادار نیست، اما می‌توانیم با استفاده از نمودارها و اندیکاتورهای مختلف، تاریخچه رفتار بازار را بررسی کنیم و به یک پیش‌بینی از آینده بازار برسیم. در این بین باید حتماً توجه داشته باشیم که عوامل فاندمنتال مثل اخبارهای مثبت و منفی روی بازار کریپتو تأثیر بیشتری نسبت به بازارهای مالی دیگر دارند، به همین جهت باید همیشه هوشیار باشیم.

5 اندیکاتور بازار کریپتو که در این مقاله از داموندمگ معرفی کردیم، نقشی کلیدی در تعیین آینده بازار دارند و لازم است استفاده از آن‌ها را به خوبی بیاموزیم.

اندیکاتور مکدی ( MACD ) چیست و چگونه از آن استفاده کنیم ؟

اندیکاتور مکدی

اندیکاتور مکدی MACD یا میانگین متحرک همگرایی واگرایی (به انگلیسی Moving Average Convergence Divergence) یک اندیکاتور مومنتوم تعقیب‌گر روند (trend-following momentum indicator) است که رابطه بین دو میانگین متحرک (moving average) را در نمودار قیمت نشان می‌دهد.

این اندیکاتور در اواخر سال ۱۹۷۰ توسط جرالد اپل توسعه یافت، وی به دنبال آن بود که از میانگین متحرک (moving average) استفاده کند تا بتواند حرکت یک دارایی به روند صعودی یا نزولی را تشخیص دهد. در واقع این اندیکاتور برای پیش بینی آینده استفاده نمی شود بلکه حرکت فعلی دارایی را مشخص می کند. چنانچه از نام میانگین متحرک مشخص است، میانگین‌هایی که با این اندیکاتور محاسبه می شوند با بسته شدن کندل جدید تغییر می‌کنند، به همین دلیل به این اندیکاتور میانگین متحرک می‌گویند. البته باید به این نکته اشاره کرد که با بسته شدن کندل های جدید، کندل های قدیمی دیگر مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.

مکدی از تفریق میانگین متحرک نمایی ۲۶ دوره‌ای از میانگین متحرک نمایی ۱۲ دوره‌ای به دست می‌آید.نتیجه این محاسبه خط MACD است.

سپس، یک میانگین متحرک نمایی ۹ روزه از MACD، که خط سیگنال (signal line) نامیده می‌شود، روی خط اندیکاتور مکدی MACD کشیده می‌شود که می‌تواند صادرکننده سیگنال‌های خرید و فروش باشد.

معامله‌گران معمولا اوراق بهادار یا ارزهای دیجیتال را هنگامی خریداری می‌کنند که MACD از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر رفته باشد و اوراق بهادار را هنگامی می‌فروشند (یا Short می‌کنند) که اندیکاتور مکدی MACD از خط سیگنال عبور کرده و پایین‌تر رفته باشد.

اندیکاتورهای مکدی را می‌توان به طرق مختلف تفسیر کرد اما رایج‌ترین روش شامل تقاطع‌ها، واگرایی‌ها، و افزایش/کاهش‌های سریع قیمت‌ است.

جهت توضیح در مورد اندیکاتور همگرایی/واگرایی میانگین متحرک (MACD) بهتر است ابتدا به توضیح مختصری در مورد میانگین متحرک، میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) بپردازیم:

میانگین متحرک

میانگین متحرک در واقع یک خط ساده است که ارزش میانگین داده های پیشین در یک دوره مشخص از قبل تعریف شده را معین می کند. این اندیکاتور شامل دو نوع مختلف است که عبارتند از: میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA).

میانگین متحرک ساده (SMA)

میانگین متحرک ساده از محاسبه میانگین قیمت در یک بازه زمانی خاص به دست می‌آید. معمولاً از قیمت بسته شدن بازار برای محاسبه میانگین استفاده می‌شود. این اندیکاتور ارزش یکسانی به تمام داده‌های پیشین اختصاص می‌دهد. اندیکاتور میانگین ساده کند می باشد و حتی نسبت به بازار هم تاخیر دارد. میانگین متحرک ساده (SMA) نشان دهنده یک نمودار هموار است که بیشتر اشتباهات را از بین می برد.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

میانگین متحرک نمایی تمرکز بر روی جدیدترین اطلاعات دارد و بیشترین اهمیت را به داده های اخیر می دهد. میانگین متحرک نمایی (EMA) سریعتر است و به نوسانات اخیر قیمت واکنش و حساسیت بیشتری دارد. میانگین متحرک نمایی (EMA) بسیار سریع است و تمام نوسانات اخیر را به خوبی نشان می دهد.

فرمول اندیکاتور مکدی MACD

مکدی به این روش محاسبه می‌شود:

میانگین متحرک نمایی ۲۶ دوره‌ای – میانگین متحرک نمایی ۱۲ دوره‌ای = MACD

مکدی توسط تفریق میانگین متحرک نمایی بلند مدت (۲۶ دوره‌ای) از میانگین متحرک نمایی کوتاه‌مدت (۱۲ دوره‌ای) به دست می‌آید.منظور ما از ۱۲ یا ۲۶ دوره‌ای، ۱۲ روز یا ۲۶ روز، ۱۲ یا ۲۶ هفته یا مثلا ۱۲ یا ۲۶ ساعتی است.تنظیمات بازه‌های زمانی، روی نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال قابل تغییر هستند.

نکات کلیدی:

  • MACD با تفریق میانگین متحرک نمایی ۲۶ دوره‌ای از میانگین متحرک نمایی ۱۲ دوره‌ای محاسبه می‌شود.
  • هنگامی که MACD از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر می‌رود یا پایین‌تر می آید، در واقع سیگنال‌های تکنیکال تولید می‌کند.
  • سرعت تقاطع‌ها (قطع کردن نیز به عنوان سیگنالی از اینکه بازار در موقعیت بیش خرید (overbought) یا بیش فروش (oversold) قرار گرفته است در نظر گرفته می‌شود.
  • MACD کمک می‌کند تا معامله‌گران بتوانند تشخیص دهند که آیا حرکات صعودی در بازار در حال قوت گرفتن هستند یا حرکات نزولی.

درک بهتر اندیکاتور مکدی MACD

هنگامی که میانگین متحرک نمایی (آبی) ۱۲ دوره‌ای بالاتر از میانگین متحرک نمایی (قرمز) ۲۶ دوره‌ای قرار گیرد، مقدار مکدی مثبت و هنگامی که میانگین متحرک نمایی ۱۲ دوره‌ای پایین‌تر از میانگین متحرک نمایی ۲۶ دوره‌ای قرار گیرد، مقدار مکدی منفی می‌شود.

هر قدر فاصله مکدی از خط مبنای خود (Baseline) بالاتر یا پایین‌تر باشد، نشان‌دهنده زیاد شدن فاصله بین دو میانگین متحرک نمایی است.

در نمودار زیر، می‌توانید ببینید چگونه دو میانگین متحرک نمایی اعمال شده در نمودار قیمت با خط مکدی (آبی) که از بالا یا پایین خط مبنا (خط تیره‌های قرمز رنگ) عبور می‌کند مطابقت دارند.

مکدی اغلب با یک هیستوگرام (در نمودار زیر مشاهده می‌کنید) نشان داده می‌شود که فاصله بین مکدی و خط سیگنال آن را در قالب میله‌ها نشان می‌دهد.

اگر مکدی بالای خط سیگنال باشد، هیستوگرام بالاتر از خط مبنای مکدی خواهد بود. و اگر مکدی پایین خط سیگنال باشد، هیستوگرام پایینتر از خط مبنا خواهد بود. معامله‌گران از هیستوگرام مکدی برای تعیین زمان بالا بودن مومنتوم صعودی یا نزولی استفاده می‌کنند.

اندیکاتور مکدی MACD در مقایسه با شاخص قدرت نسبی (RSI)

هدف شاخص قدرت نسبی (RSI) ایجاد سیگنال به هنگام فراهم شدن شرایط بیش‌خرید (overbought) یا بیش‌فروش (oversold) با توجه به قیمت‌های اخیر بازار است.

شاخص قدرت نسبی (RSI) اسیلاتوری است که سود و زیان قیمت میانگین را در طول یک بازه زمانی مشخص محاسبه می‌کند. بازه زمانی RSI بطور پیش فرض ۱۴ دوره‌ای است و مقدار RSI بین صفر تا ۱۰۰ نوسان می‌کند.

MACD رابطه بین دو میانگین متحرک نمایی را محاسبه می‌کند، درحالیکه شاخص مقاومت نسبی تغییر قیمت را در رابطه با بالاترین و پایین‌ترین قیمت‌های اخیر اندازه‌گیری می‌کند. تحلیلگران از این دو اندیکاتور اغلب همراه با یکدیگر استفاده می‌کنند تا تصویر تکنیکال کاملتری از بازار داشته باشند.

این اندیکاتورها هر دو مومنتوم (اندازه حرکت) بازار را اندازه‌گیری می‌کنند، اما از آنجا که هر کدام فاکتورهای مختلفی را اندازه‌گیری می‌کنند، گاهی علائم متضادی ارائه می‌دهند.

به عنوان مثال، شاخص مقاومت نسبی ممکن است در یک دوره زمانی پایدار بالاتر از ۷۰ قرار گیرد، به این معنا که بازار با توجه به قیمت‌های اخیر بیش از حد به سمت خرید کشیده شده است، درحالیکه MACD نشان می‌دهد بازار هنوز در حال افزایش مومنتوم خرید است.

هر اندیکاتور ممکن است با نمایش یک واگرایی از قیمت سیگنالی برای یک تغییر روند پیش رو ایجاد کند. واگرایی یعنی قیمت به افزایش خود ادامه می‌دهد درحالیکه اندیکاتور بازگشت کرده و پایین می‌آید، و یا بالعکس.

محدودیت‌های اندیکاتور مکدی MACD

یکی از اصلی‌ترین مشکلات واگرایی این است که بسیاری اوقات سیگنالی برای روند معکوس احتمالی ایجاد می‌کند اما در عمل روند معکوس نمی‌شود.

مشکل دیگر این است که واگرایی، نمی‌تواند معکوس‌شدن تمام روندها را پیش بینی کند. به عبارت دیگر، این اندیکاتور سیگنال‌های زیادی از معکوس‌شدن روند اعلام می‌کند ولی این اتفاق نمی‌افتد اما از پیش‌بینی برخی روندهای معکوس واقعی باز می‌ماند.

واگرایی مثبت کاذب (false positive divergence) هنگامی اتفاق می‌افتد که قیمت یک دارایی در محدوده رنج (روند خنثی) حرکت کند، بطور مثال بعد از یک روند در یک الگوی مثلث (triangle pattern).

کند شدن مومنتوم قیمت (حرکات قیمت در محدوده رنج یا کند شدن روند) باعث می‌شود، حتی در صورت عدم وجود یک روند معکوس حقیقی، اندیکاتور مکدی MACD از بالاترین حد خود فاصله گرفته و به سمت خطوط صفر متمایل شود.

مثالی از تقاطع‌ها در اندیکاتور مکدی

همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، هنگامی که MACD از خط سیگنال پایین‌تر می‌رود سیگنالی بازار نزولی ایجاد می‌کند که به منزله زمان مناسب برای فروش است.

در مقابل، هنگامی که اندیکاتور مکدی MACD بالاتر از خط سیگنال می‌رود، اندیکاتور سیگنالی بازار صعودی صادر می‌کند مبنی بر اینکه احتمالا دارایی موردنظر قرار است افزایش قیمتی به سمت بالا داشته باشد.

برخی معامله‌گران برای کاهش احتمال فریب خوردن و ورود زودهنگام به موقعیت معاملاتی، منتظر ایجاد تقاطعی تائید شده بالای خط سیگنال می‌مانند.

تقاطع‌ها هنگامی که مطابق با روند غالب باشند قابل اطمینان‌تر هستند.

اگر MACD پس از یک اصلاحیه کوتاه در طول روند صعودی طولانی‌مدت از خط سیگنال خود عبور کرده و بالاتر برود می‌تواند تائیدی قابل اطمینان بر شکل‌گیری یک روند صعودی در بازار باشد.

اگر در یک روند نزولی بلندمدت‌تر، در نتیجه یک رشد مختصری قیمت، اندیکاتور مکدی MACD از خط سیگنال خود پایین‌تر بیاید، معامله‌گران باید آن را تائیدی بر وجود بازار نزولی در نظر بگیرند.

مثالی برای واگرایی در اندیکاتور مکدی MACD

واگرایی‌ها به شرایطی از بازار گفته می‌شود که تضادی آشکار بین قیمت و ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال ایجاد شده و نشان‌دهنده چرخش‌های کوچک و بزرگ بازار، در آینده است. این وضعیت بیانگر ضعف روند بوده و از قریب‌الوقوع بودن تغییر روند حکایت دارد.

به‌بیان‌دیگر واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده می‌شود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت می‌کنند.

واگرایی مثبت و صعودی به این شکل است:

واگرایی منفی و نزولی به این شکل است:

واگرایی در مکدی هنگامی رخ می‌دهد که مکدی مقادیر بالا و پایینی شکل دهد که از مقادیر بالا و پایین‌های متناظر روی نمودار قیمت فاصله بگیرند.

واگرایی صعودی هنگامی رخ می‌دهد که مکدی دو مقدار پایین در حال رشد شکل دهد که با دو مقدار پایین در حال افت روی نمودار قیمت متناظر باشند.

این شرایط، در زمانیکه روند بلندمدت هنوز مثبت است، یک سیگنال صعودی معتبر محسوب می‌شود. برخی معامله‌گران حتی وقتی روند طولانی‌مدت منفی است به دنبال واگرایی‌های صعودی هستند زیرا با وجود اینکه این تکنیک از اعتبار کمتری برخوردار است می‌تواند نشان‌دهنده تغییر در روند باشد.

هنگامی که اندیکاتور مکدی MACD مجموعه‌ای از ۲ سقف‌ کاهشی شکل می‌دهد که با دو مقدار بالای در حال صعود روی نمودار قیمت متناظر هستند، یک واگرایی نزولی شکل گرفته است.

یک واگرایی نزولی که در طول روند نزولی طولانی مدت شکل می‌گیرد تائیدی بر احتمال ادامه‌دار بودن روند نزولی است.

برخی معامله‌گران در طول روندهای صعودی طولانی‌مدت به دنبال واگرایی‌های نزولی هستند زیرا می‌توانند سیگنال ضعف در روند را را در اندیکاتور مکدی MACD مشاهده کنند. با این حال، این مسئله به اندازه یک واگرایی نزولی در طول یک روند نزولی قابل اعتماد نیست.

مثالی از افت یا صعود سریع

افت یا صعود سریع مکدی (فاصله گرفتن میانگین متحرک کوتاه‌مدت‌تر از میانگین متحرک بلند‌مدت‌تر) نشان‌دهنده وجود وضعیت بیش‌خرید یا بیش‌فروش در قیمت اوراق بهادار است که به سرعت به سطوح نرمال بازخواهد گشت.

معامله گران اغلب این تحلیل را با شاخص قدرت نسبی یا سایر اندیکاتورهای تکنیکال ترکیب می‌کنند تا شرایط بیش خرید یا بیش فروش را تائید کنند.

برای سرمایه‌گذاران، استفاده از هیستوگرام مکدی مانند استفاده از خود اندیکاتور مکدی MACD چندان غیرمعمول نیست.

تقاطع‌های مثبت یا منفی، واگرایی‌ها، و فراز و فرودهای سریع را نیز می‌توان روی هیستوگرام مشخص کرد. نیاز است سرمایه‌گذاران پیش از تصمیم‌گیری در مورد صلاحیت مکدی یا هیستوگرام آن در یک موقعیت مشخص تجربه کافی به دست آورده باشند زیرا بین سیگنال‌های این دو اختلاف زمانی وجود دارد.

آموزش اندیکاتور استوکاستیک به صورت کاربردی

اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic) اطلاعاتی راجع به مومنتوم و قدرت روند را در اختیار شما قرار می‌دهد. در واقع این اندیکاتور، سرعت و قدرت حرکات قیمتی را مشخص می‌کند. اما این اندیکاتور چطور این کار را انجام می‌دهد و به هنگام استفاده از آن باید چه نکته‌هایی را رعایت کرد؟

منظور از اندیکاتور استوکاستیک چیست؟

شاید بتوانیم بهترین تعریف از اندیکاتور استوکاستیک را از زبان مخترع آن بشنویم. «گئورگ لین» که مبدع اندیکاتور استوکاستیک است در این‌باره می‌گوید: «اندیکاتور استوکاستیک، مونتوم حرکت قیمت را اندازه‌گیری می‌کند. تصور کنید یک موشک به هوا پرتاب می‌شود. اگر این موشک بخواهد فرود بیاید باید خاموش شود و اگر می‌خواهد خاموش شود باید سرعت خود را کم کند. به همین ترتیب، وضعیت مومنتوم همیشه قبل از خود قیمت تغییر می‌کند.» از گفته‌های گئورگ لین به این نتیجه می‌رسیم که جهت حرکت قیمت، ناگهان تغییر نمی‌کند. بلکه در ابتدا روند غالب کند می‌شود و سپس جهت آن به مرور و طی چند مرحله تغییر می‌کند. این رفتار بازار اغلب در تحلیل موج قیمتی قبلی هر نمودار کاملا قابل مشاهده است.

چگونه استوکاستیک، مونتوم قیمت را اندازه گیری می کند؟

اندیکاتور استوکاستیک بر اساس تنظیمات دوره‌ای پیش‌فرض ۵ یا ۱۴ تدوین شده است. در بیشتر موارد به هنگام تحلیل نمودار قیمت، خودمان را به تنظیمات دوره‌ای ۵ محدود می‌کنیم. اما استفاده از آن تفاوت چندانی با دوره ۱۴ ندارد. اندیکاتور استوکاستیک کف و سقف‌های مطلق – بالاترین و پایین‌ترین نقاط – نمودار را بررسی کرده و آن‌ها را نسبت به قیمت بسته شدن دوره انتخابی مقایسه می‌کند.

نمونه‌ای از استوکاستیک در ناحیه بالا

رسیدن استوکاستیک به ناحیه بالایی بدان معنی است که قیمت در نزدیکی سقف ۵ یا ۱۴ کندل اخیر بسته شده است. در نمودار تصویر زیر، بالاترین قیمت در طول ۵ کندل اخیر ۱۰۰ دلار، پایین‌ترین ۶۰ و قیمت بسته شدن در نزدیکی ۹۵ دلار بوده است. هم‌چنین استوکاستیک نیز عدد ۸۸ (درصد) را به ما نشان می‌دهد. بنابراین قیمت فقط ۱۲ درصد (۸۸-۱۰۰) کمتر از سقف قیمتی این دوره بسته شده است. به واسطه چنین اطلاعاتی می‌توانیم استوکاستیک را به شیوه بسیار بهتری درک کنیم. در واقع، قرار گرفتن استوکاستیک در ناحیه بالا به معنی بسته شدن قیمت در نزدیکی سقف مطلق – در طول یک دوره عددی – خود بوده و اینکه در حال حاضر، خریداران کنترل روند بازار را به دست گرفته‌اند.

محاسبات

  • پایین‌ترین سطح قیمتی در جریان پنج کندل اخیر: ۶۰ دلار
  • بالاترین سطح قیمتی در جریان پنج کندل اخیر: ۱۰۰ دلار
  • قیمت بسته شدن: ۹۵ دلار

فرمول محاسبات فوق

اندیکاتور استوکاستیک

اندیکاتور استوکاستیک، قدرت حرکات قیمت در جهت روند غالب کندل های مومنتوم چیست؟ را اندازه‌گیری می‌کند و چگونگی بسته شدن قیمت، بالاتر از سقف یا پایین‌تر از کف روند جاری را نشان می‌دهد.

نمونه ای از استوکاستیک در ناحیه پایین

برعکس شرایط بالا، قرار گرفتن استوکاستیک در ناحیه پایین است و این یعنی «بسته شدن قیمت در نزدیکی پایین‌ترین ناحیه نموداری در جریان ۵ کندل اخیر.» در تصویر زیر مشاهده می‌کنیم که استوکاستیک به عدد ۱۷ (درصد) رسیده و این مقدار استوکاستیک نشانه‌ای از نزدیک شدن به آخرین کف قیمتی نمودار است.

محاسبات

  • کمترین قیمت در جریان پنج کندل اخیر: ۵۰ دلار
  • بیشترین قیمت در جریان پنج کندل اخیر: ۸۰ دلار
  • قیمت بسته شدن: ۵۵ دلار

فرمول محاسبات فوق

اندیکاتور استوکاستیک

در این مثال نموداری، مقدار استوکاستیک به ۱۷ درصد رسیده است. این شرایط نشان می‌دهد که قیمت در نزدیکی آخرین کف خود در جریان روند نزولی بسته شده است.

ماجرای اشباع خرید در مقابل اشباع فروش

خطاهای تفسیری رایج در مورد نواحی اشباع خرید و فروش در مورد اندیکاتور استوکاستیک نیز صادق هستند. به طور کلی، استوکاستیک بالاتر از ۸۰ به عنوان اشباع خرید و کمتر از ۲۰ اشباع فروش در نظر گرفته می‌شود. اما نباید شانس بازگشت قیمت در این نواحی را بیشتر فرض کنیم. کمی قبل‌تر دیدیم که استوکاستیک در ناحیه پایین فقط به معنی حرکات نزولی قوی‌تر است. به طور مشابه، ناحیه اشباع خرید نیز فقط به معنی بازگشت قیمت نیست و تنها روند صعودی قوی را نمایش می‌دهد. بر اساس شرایط موجود در تصویر زیر، معمولا حرکات قوی روند، زمانی انجام می‌شوند که استوکاستیک در ناحیه اشباع خرید یا فروش است. بنابراین معامله‌گرانی که فقط به دلیل ورود استوکاستیک به ناحیه اشباع خرید در تلاش برای اتخاذ یک موقعیت معاملاتی فروش در جریان روند صعودی هستند، به زودی سرمایه خود را به خاطر تصمیم‌های معاملاتی اشتباه از دست خواهند داد. زیرا فهم کاملا اشتباهی از ابزار معاملاتی تحت اختیار خود دارند. همواره توجه داشته باشید، که ایجاد نواحی اشباع خرید و فروش طولانی‌مدت هیچ‌گاه دور از ذهن نخواهد بود.

اندیکاتور استوکاستیک

نواحی اشباع خرید و فروش، سیگنال‌های بازگشت روند قیمت نیستند. شاید صعود یا سقوط قیمت برای طولانی‌مدت ادامه پیدا کند. زیرا استوکاستیک در ناحیه بالا و پایین فقط روند قوی شدید را نشان می‌دهد.

با سیگنال های معاملاتی اندیکاتور استوکاستیک آشنا شوید

تفسیر سریع و درست اندیکاتور استوکاستیک نیازمند دانستن چند نکته است که در ادامه برایتان می‌گوییم:

  • شکست قیمتی: بر اساس تصویر زیر اگر استوکاستیک خیلی شدید و به طور ناگهانی افزایش پیدا کند و دو خط موجود در اندیکاتور از یکدیگر فاصله بگیرند در بیشتر موارد، نشانه احتمالی شروع روند قیمتی جدید خواهد بود. در واقع آن سیگنال به ما خاطرنشان می‌کند که مومنتوم روند صعودی در حال افزایش بوده و قیمت در حال رسیدن به نقاط بالاتر از سقف قیمتی خود در جریان ۱۴ کندل اخیر است. اگر این شرایط با شکست قیمت از نواحی خنثی نموداری همراه باشد سیگنال معاملاتی اولیه را تقویت می‌کند. همان‌طور که در تصویر نشان داده شده است، رسم خطوط روند در پنجره اندیکاتور به منظور دریافت تایید شکست به عنوان یک سیگنال معاملاتی، امکان‌پذیر است.

اندیکاتور استوکاستیک

شکست قیمتی فاز تثبیت با شکست خط روند در اندیکاتور استوکاستیک همراه بوده و افزایش مومنتوم قیمت را تایید می‌کند.

  • معامله‌گری بر اساس روند: تا زمانی که استوکاستیک در یک جهت به حرکت خود ادامه دهد، روند قیمت ادامه خواهد یافت. به عبارت دیگر، نباید در فرآیند تحلیل تکنیکال با استوکاستیک جنگید! در واقع استفاده از این اطلاعات برای گرفتن موقعیت‌های معاملاتی با احتمال برد بیشتر، راهکار هوشمندانه‌تری به ‌نظر می‌رسد.
  • روندهای قوی: اگر استوکاستیک در ناحیه اشباع خرید یا فروش قرار بگیرد، باید موقعیت معاملاتی خود را حفظ کنید. زیرا امکان وجود یک روند بسیار قوی دور از انتظار نیست. حتی اگر قیمت در انتهای ناحیه اشباع خرید یا فروش نیز باشد، به معنای تغییر کامل جهت روند نخواهد بود. در برخی استراتژی‌های معاملاتی متداول، از مناطق اشباع خرید یا فروش به کندل های مومنتوم چیست؟ عنوان نواحی احتمالی ورود استفاده می‌شود. مثلا یکی از تئوری‌های فرضی این است که اگر قیمت از ناحیه اشباع خرید یا فروش خارج شود با ارزیابی سایر شرایط، ورود به معامله مناسب است. تصویر زیر شرایطی را به تصویر می‌کشد که استوکاستیک در حاشیه بازه نوسانی خود قرار دارد. در این نمودار مشاهده می‌کنید که پتانسیل ادامه طولانی‌مدت روند بازار در نواحی اشباع خرید و فروش چقدر زیاد است.

اندیکاتور استوکاستیک

حتی اگر در نهایت یک روند پس از قرار گرفتن در نواحی اشباع خرید یا فروش معکوس شود، قیمت برای مدت طولانی در حال افزایش یا کاهش بوده است. معامله‌گران هرگز نباید بر اساس احتمال تغییر روند به دلیل ورود استوکاستیک به نواحی اشباع خرید یا فروش، موقعیت معاملاتی جدیدی بگیرند. در نقطه مقابل، معامله‌گری بر اساس سیگنال‌ها در جهت روند هنگام ورود اندیکاتور به این نواحی، اقدام مناسب‌تری است.

واگرایی‌ها

همانند سایر اندیکاتورهای مومنتوم، واگرایی اندیکاتور استوکاستیک نیز نشانه مهمی برای تشخیص سناریو احتمالی بازگشت روند است. اگر قیمت و اندیکاتور، سیگنال‌های متضادی نشان دهند این شرایط نشان از وجود یک واگرایی است. تصویر زیر، چنین سناریویی را نشان می‌دهد:

«اگرچه قیمت در سمت چپ، یک کف پایین‌تر ایجاد کرده است. اما هم‌زمان استوکاستیک با ایجاد یک کف بالاتر، کاهش قدرت روند نزولی را نشان می‌دهد.»

اندیکاتور استوکاستیک

بنابراین معامله‌گران نباید موقعیت‌های معاملاتی فروش بگیرند یا تمام تمرکزشان را روی موقعیت‌های فروش باز بگذارند. در عوض باید منتظر نشانه‌هایی برای بستن معاملات خود در زمان مناسب باشند. در این شرایط، معامله‌گران برخلاف روند صبر می‌کنند تا قیمت، یک سقف جدیدتر ثبت کند و سیگنال ورود لازم را دریافت کنند. واگرایی‌ها در ترکیب با شکست سطوح سقف و کف می‌توانند سیگنال‌های قدرتمندی از بازگشت روند ارائه دهند.

نتیجه گیری

این اندیکاتور امکان اینکه نقاط حمایتی و مقاومتی در روند سهم را شناسایی کنیم مورد استفاده قرار می گیرد و در همین محدوده است که به شناسایی نقاط اشباع خرید و نقاط اشباع فروش مورد بررسی کامل قرار می گیرد. تنظیمات این اندیکاتور بستگی به دید معاملاتی معامله گران دارد. زمانی که تایم فریم کوتاه مدت را انتخاب می کنیم، نوسانات زیادی را در نقاط اشباع (خرید و فروش) مشاهده می کنیم. اما اگر تایم فریم های بلند مدت تری را انتخاب می کنیم، نوسانات به صورت کمتری قابل لمس می باشند چون بازه زمانی معاملاتی بلند مدت تر شده است. و در آخر اینکه این اندیکاتور این امکان را به معامله گر می دهد که سرعت و شتاب قیمت را اندازه گیری کند.

اسیلاتور چیست؟ بررسی اسیلاتورهای تکنیکال

اسیلاتور

معاملات مبتنی برعلم تحلیل تکنیکال محبوبیت زیادی بین تازه‌کاران و افراد حرفه‌ای دارد. روش‌ها و ابزارهای تکنیکال بی‌شماری وجود دارد که ‌می‌توان آنها را در بازارهای مالی پیاده سازی کرد. یکی از این ابزارها، نوسان سازها یا اسیلاتور های تکنیکال است که در این مقاله آنها را بررسی خواهیم کرد.

اسیلاتورهای معاملات تکنیکال

اسیلاتور یک ابزار تکنیکال است که تریدرها می‌توانند از آن برای کمک به تعیین اینکه آیا یک بازار در محدوده مورد انتظار یا خارج از محدوده مورد انتظار معامله می‌شود استفاده کنند، به طوری که می‌تواند شرایط بیش خرید یا بیش فروش را در بازار نشان دهد. در حالی که برخی از اسیلاتورها به اندازه گیری بیش از حد بودن یک فعالیت (خرید یا فروش) در بازار کمک می‌کنند، برخی دیگر به عنوان اسیلاتور های شناسایی روند استفاده می‌شوند.

اسیلاتور ها اغلب با سایر مطالعات تکنیکال مانند میانگین متحرک (moving average)، مقاومت حمایتی (support resistance) و تحلیل کندل‌ها‌ ترکیب می‌شوند. اسیلاتور های تکنیکال می‌توانند در شرایط خاص نیز به تنهایی عملکرد خوبی داشته باشند. با این حال، زمانی که با برخی ابزارهای دیگر ترکیب شوند، عملکرد بهتری خواهند داشت.

اسیلاتور های تکنیکال سیگنال‌های معاملاتی بی‌شماری را ارائه می‌دهند. بسته به نوع اسیلاتور، این سیگنال می‌تواند شامل شرایط بازار بیش خرید یا بیش فروش، سیگنال کراس‌ اور باشد که نشان دهنده حرکت بازار از صعودی به نزولی یا نزولی به صعودی است.

علاوه بر این، اسیلاتور ها یا نوسانگرهای تکنیکال می‌توانند در تعیین نقاط پایانی روند قیمت بسیار مفید باشند. به طور خاص، می‌توان از آنها برای تشخیص واگرایی حرکت در یک دارایی مالی استفاده کرد. برخی از تریدرهای پیشرفته‌ تر نیز از نوسانگرهای تکنیکال در ارتباط با مشخصات بازار، موج الیوت یا تحلیل فیبوناچی برای تعیین نقاط عطف احتمالی استفاده می‌کنند. به این ترتیب، راه‌های زیادی وجود دارد که یک تریدر می‌تواند اسیلاتور های تکنیکال را در متدولوژی معاملاتی خود بگنجاند.

انواع اسیلاتور (Oscillator)

اسیلاتورهای تکنیکال زیادی در دسترس تریدرها قرار دارد. به عنوان مثال، اسیلاتور هایی وجود دارند که حول یک نقطه کانونی یا خط متمرکز شده اند. در داخل این نوسانگر های مرکزی، خط نشانگر اسیلاتور در بالا و پایین خط مرکزی حرکت می‌کند. نوسانگرهای مرکزی در تعیین جهت روند و حرکت در یک روند مفید هستند.

به عنوان مثال، هنگامی که خط اسیلاتور در یک نوسانگر مرکزی در حال ثبت خوانش بالای خط مرکزی است، به طور کلی نشان دهنده شرایط بازار صعودی است. برعکس، زمانی که خط اندیکاتور در یک نوسانگر مرکزی خوانش زیر خط مرکزی را ثبت می‌کند، نشان ‌دهنده شرایط بازار نزولی است.

اسیلاتورهایی وجود دارند که به عنوان نوسانگر های نواری شناخته می‌شوند. نوسانگر های نواری بین آستانه بالایی که معمولاً به عنوان منطقه اشباع خرید یا بیش خرید نامیده می‌شود و آستانه پایینی یا منطقه اشباع فروش یا بیش فروش حرکت می‌کنند. اکثر اسیلاتورهای حرکتی که تریدرها استفاده می‌کنند در واقع نوسانگرهای نواری هستند. اینها عبارتند از شاخص قدرت نسبی یا RSI، Stochastics، و Williams %R. به خاطر داشته باشید که آستانه بالایی و پایینی که توسط هر اسیلاتور نواری تعریف شده است ممکن است متفاوت باشد.

اسیلاتور استوکاستیک (Stochastics Oscillator)

نوسانگر استوکاستیک یک اندیکاتور مبتنی بر مومنتوم نواری است که به شناسایی شرایط بیش خرید و بیش فروش کمک می‌کند. اوسیلاتور استوکاستیک را می‌توان به صورت دو خطی دید که بین 0 تا 100 در نوسان هستند. خط کندتر به عنوان خط درصد D و خط سریعتر به عنوان خط درصد K نامیده می‌شود.

اسیلاتور استوکاستیک (Stochastics Oscillator)

توجه داشته باشید در نمودار قیمت بالای خط آبی نشان دهنده خط درصد K، خط سریع تر است، در حالی که خط قرمز نشان دهنده خط D، خط کندتر است. خط افقی نقطه ‌دار بالا نشان ‌دهنده آستانه 80 درصد و خط افقی نقطه ‌دار پایین نشان ‌دهنده آستانه 20 درصد است.

هر گاه آن خط درصد D به آستانه 80 درصد یا بالاتر رسید، می‌توان گفت که بازار در محدوده بیش خرید است. به طور مشابه، وقتی خط درصد D به آستانه 20 درصد یا کمتر از آن برسد، می‌توانیم گفت که بازار در محدوده بیش فروش است.

اسیلاتور استوکاستیک در شرایط بازار رنج باند بهترین عملکرد را دارد، که در آن به ترتیب مرز بالایی و پایینی مقاومت و حمایت وجود دارد.

اسیلاتور مومنتوم (Momentum Oscillator)

نوسانگر مومنتوم یک ابزار تکنیکال نسبتاً ساده است که بین 0 تا 100 در نوسان است و به طور کلی دارای یک خط مرکزی با علامت صفر است. سطح صفر به عنوان سطح میانی در نظر گرفته می‌شود و زمانی که مقدار اندیکاتور بالاتر از آن سطح باشد، می‌توان گفت که بازار صعودی است، در حالی که زمانی که مقدار اندیکاتور زیر آن سطح باشد، بازار نزولی است. مهم است که به خاطر داشته باشید که نوسانگر مومنتوم لزوماً سطوح بیش خرید و بیش فروش را ارائه نمی‌دهد.

فرمول محاسبه اسیلاتور مومنتوم نسبتاً ساده است. به طور خاص، اندیکاتور مومنتوم قیمت بسته شدن فعلی یک دارایی را در نظر می‌گیرد و آن را با قیمت پایانی دیگر مقایسه می‌کند. قیمت بسته شدن دیگر می‌تواند هر دوره زمانی باشد، اما مقدار پیش فرض استفاده شده در این اندیکاتور 10 است. بنابراین، وقتی به نوسانگر مومنتوم در نمودار روزانه نگاه می‌کنیم، قیمت بسته شدن فعلی را با 10 دوره قبل مقایسه می کنیم.

Momentum Oscillator

خط آبی نشان دهنده خوانش واقعی نوسانگر مومنتوم در هر نقطه از زمان است. خط افقی سبز رنگ نقطه میانی است و مقدار صفر را نشان می‌دهد. توجه کنید که چگونه قیمت‌ها پس از عبور خط حرکت از زیر خط صفر مرکزی شروع به کاهش کردند.

اسیلاتور MACD

نوسانگر واگرایی همگرایی میانگین متحرک (The moving average convergence divergence oscillator)، همچنین به عنوان MACD شناخته می‌شود، یک ابزار تکنیکال پرکاربرد است که می‌تواند در تحلیل روند و حرکت بازار مفید باشد. اندیکاتور MACD با استفاده از دو میانگین متحرک مجزا تولید می‌شود و دیفرانسیل بین این دو میانگین متحرک همان چیزی است که هیستوگرام واقعی را ایجاد می‌کند.

اساساً میانگین متحرک کوتاه مدت با استفاده از میانگین متحرک نمایی 12 روزه و میانگین متحرک بلند مدت با استفاده از میانگین متحرک نمایی 26 روزه محاسبه می‌شود. هنگامی که خط MACD از زیر خط سیگنال 9 روزه عبور می‌کند، هیستوگرام قرمز و در قلمرو منفی به نظر می‌رسد. این نوسان بالاتر و پایین تر در امتداد خط مرکزی صفر رخ می‌دهد.

اسیلاتور MACD ابزاری عالی برای تشخیص واگرایی‌هایی است که در نمودار قیمت رخ می‌دهد. واگرایی صعودی زمانی اتفاق می‌افتد که قیمت به پایین ‌ترین حد خود برسد، در حالی که MACD به پایین‌ ترین حد خود می‌رسد.

اسیلاتور MACD

توجه داشته باشید در چارت بالا، قیمت در یک روند صعودی است. می بینیم که یک اوج اولیه به سمت مرکز نمودار تشکیل شد که با یک اصلاح جزئی همراه بوده و اوج دوم بالاتر از اوج اولیه بود. به این ترتیب، این یک سیگنال واگرایی نزولی واضح بین قیمت و نوسانگر MACD است، که نشان می‌دهد باید منتظر قیمت‌های پایین‌تر باشیم.

اسیلاتور ADX

شناسایی روند در بازار یکی از مهمترین کارهایی است که یک تریدر باید قبل از معامله انجام دهد. معامله با روند به طور کلی بهترین اقدام خواهد بود؛ زیرا شما مسیری با کمترین مقاومت را دنبال می‌کنید.

اسیلاتور ADX در محدوده ای از 0 تا 100 حرکت می‌کند. هنگامی که قیمت‌ها از سطح 25 از پایین بالاتر می‌روند، نشان دهنده حرکت بازار از حالت غیر جهت دار به وضعیتی است که به نفع شرایط بازار رونددار است.

ADX زمانی بهترین کاربرد را دارد که بازارها برای مدتی در محیطی با نوسان کم تثبیت شده باشند. اغلب در طول این دوره‌ها، خط ADX برای مدت نسبتاً طولانی زیر آستانه سطح 25 باقی می‌ماند. بریک اوت بالای 25 سیگنال عالی برای یک روند نوظهور جدید ارائه می‌دهد.

ADX

در نمودار بالا می بینیم که نوسانگر ADX زیر پرایس اکشن رسم شده است. خط قرمز درون نوسانگر ADX خط ADX است. خط افقی سبز رنگ اسیلاتور آستانه سطح 25 است.

اسیلاتور آرون (Aroon)

نوسانگر آرون توسط توشار چنده (Tushar Chande) ساخته شد. اسیلاتور آرون یک شاخص مبتنی بر روند است که می‌تواند سرنخ هایی را در مورد قدرت روند فعلی و احتمال ادامه یا معکوس شدن روند ارائه دهد. نوسانگر آرون از دو خط تشکیل شده است. اولین خط Aroon up است که اغلب به صورت یک خط سبز نشان داده می‌شود و خط دوم Aroon down است که اغلب به صورت خط قرمز نشان داده می‌شود. بهترین سیگنال‌های نوسانگر آرون شامل سیگنال‌هایی است که در آن خط بالا آرون از خط پایین آرون عبور می‌کند.

بهترین سیگنال‌های نوسانگر آرون شامل سیگنال‌هایی است که در آن خط Aroon up از خط Aroon down عبور می‌کند. این موضوع نشان دهنده شرایط بازار صعودی است و به نفع حرکت صعودی قیمت است. برعکس، هنگامی که خط Aroon down از خط Aroon up عبور می‌کند، نشان دهنده شرایط نزولی بازار است و به نفع حرکت قیمت نزولی است.

اسیلاتور آرون (Aroon)

خط Aroon up با رنگ سبز نشان داده شده است، در حالی که Aroon down با قرمز نشان داده شده است. توجه داشته باشید که وقتی خط قرمز Aroon از بالای خط سبز Aroon up عبور می‌کند، قیمت‌ها شروع به حرکت به سمت پایین می‌کنند و پس از آن یک روند نزولی قیمت ایجاد می‌شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.