کاربر یا پلتفرم: مساله این است! تحلیل اثر سازماندهی غیرمتمرکز پلتفرم بر عملکرد آن با استفاده ازنظریه ی افوردنس
با استفاده از پرداخت اینترنتی بسیار سریع و ساده می توانید اصل این مقاله را که دارای 31 صفحه است به صورت فایل PDF در اختیار داشته باشید.
مشخصات نویسندگان مقاله کاربر یا پلتفرم: مساله این است! تحلیل اثر سازماندهی غیرمتمرکز پلتفرم بر عملکرد آن با استفاده ازنظریه ی افوردنس
چکیده مقاله :
اداره ی کاملا متمرکز پلتفرم های دیجیتال، کاربران را در هر دو سمت عرضه و تقاضا واداشته تا برای کاهش اثر کنترل پلتفرمی و دست یابی به نتایج مطلوب شان از واکنش هایی نظیر مقاومت کردن دربرابر سیستم، دور زدن سیستم، بازی دادن سیستم و یا انتخاب گزینه های جایگزین استفاده کنند. علیرغم آن که ادعای اصلی کسب و کارهای اقتصاد اشتراکی، حذف واسطه ها در سمت تقاضا و ایجاد فضاهای آزادکاری در سمت عرضه بوده است، هر روز شاهد بیش از پیش بروز واسطه گری های جدید و سلطه ی همه جانبه ی پلتفرم ها در قالب مدیریت الگوریتمی و اقتصاد گیگ هستیم. به نظر می رسد استفاده از توان کاربران متناسب با سطح آمادگی آن ها برای انجام افوردنس های یک پلتفرم و مشارکت آن ها در تصمیم-گیری های مرتبط با خدمت درخواستی شان، نه تنها می تواند منجر به افزایش استفاده از پلتفرم ها شود بلکه می تواند به عنوان یک مزیت رقابتی برای کسب و کارهای عصر دیجیتال به حساب آید. در این مقاله به کمک نظریه ی افوردنس به بررسی اثر سازماندهی غیرمتمرکز پلتفرم ها بر عملکرد این قبیل کسب و کار ها پرداخته شده است
کلیدواژه ها:
کد مقاله /لینک ثابت به این مقاله
کد یکتای اختصاصی (COI) این مقاله در پایگاه سیویلیکا IAMS18_134 میباشد و برای لینک دهی به این مقاله می توانید از لینک زیر استفاده نمایید. این لینک همیشه ثابت است و به عنوان سند ثبت مقاله در مرجع سیویلیکا مورد استفاده قرار میگیرد:
نحوه استناد به مقاله :
در صورتی که می خواهید در اثر پژوهشی خود به این مقاله ارجاع دهید، به سادگی می توانید از عبارت زیر در بخش منابع و مراجع استفاده نمایید:
ابوطالبی نصرآباد، زینب،1400،کاربر یا پلتفرم: مساله این است! تحلیل اثر سازماندهی غیرمتمرکز پلتفرم بر عملکرد آن با استفاده ازنظریه ی افوردنس،هجدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت،تهران،https://civilica.com/doc/1486932
در داخل متن نیز هر جا که به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پارانتز، مشخصات زیر نوشته می شود.
برای بار اول: ( 1400، ابوطالبی نصرآباد، زینب؛ )
برای بار دوم به بعد: ( 1400، ابوطالبی نصرآباد؛ )
برای آشنایی کامل با نحوه مرجع نویسی لطفا بخش راهنمای سیویلیکا (مرجع دهی) را ملاحظه نمایید.
مدیریت اطلاعات پژوهشی
اطلاعات استنادی این مقاله را به نرم افزارهای مدیریت اطلاعات علمی و استنادی ارسال نمایید و در تحقیقات خود از آن استفاده نمایید.
مقالات مرتبط جدید
مقالات فوق اخیرا در حوزه مرتبط با این مقاله به سیویلیکا افزوده شده اند.
طرح های پژوهشی مرتبط جدید
طرح های پژوهشی فوق اخیرا در حوزه مرتبط با این مقاله به سیویلیکا افزوده شده اند.
به اشتراک گذاری این صفحه
اطلاعات بیشتر درباره COI
COI مخفف عبارت CIVILICA Object Identifier به معنی شناسه سیویلیکا برای اسناد است. COI کدی است که مطابق محل انتشار، به مقالات کنفرانسها و ژورنالهای داخل کشور به هنگام نمایه سازی بر روی پایگاه استنادی سیویلیکا اختصاص می یابد.
کد COI به مفهوم کد ملی اسناد نمایه شده در سیویلیکا است و کدی یکتا و ثابت است و به همین دلیل همواره قابلیت استناد و پیگیری دارد.
راهنمای پژوهشگران و دانشجویان
راهنمای دبیرخانه کنفرانسها و مجلات
برخی از دانشگاههای عضو
برخی از سازمانهای عضو
سازمان انرژی اتمی ایران
سازمان ملی استاندارد
سازمان مدیریت صنعتی
اداره کل نظارت فنی و مهندسی قوه قضاییه
سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران
وزارت نیرو
مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی
لیست همه مراکز عضو
دفتر مرکزی انتشارات بوم سازه (سیویلیکا): تهران، بزرگراه جلال آل احمد، بین خیابان کارگر و بزرگراه چمران، کوچه پروانه، پلاک ۴، ساختمان چمران، طبقه ۴، واحد ۳۱
تمامی خدمات پایگاه سیویلیکا ، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است
زیر مجموعه اجتماعی : پلتفرم مبتنی بر پولکادوت برای شبکه های اجتماعی و بازارهای غیرمتمرکز
شبکه اجتماعی غیرمتمرکز ساب سوشال جوامعی را برای شبکههای اجتماعی ایجاد میکند و فعالیتهای آنلاین مبتنی بر بلاک چین مانند انتشار وب یا وبلاگنویسی مجاز می کند. علاوه بر این، دارای ویژگی هایی از جمله تراکنش های درون پلت فرم، تامین مالی جمعی و پاداش دادن به کاربران است.
پلتفرمهای رسانههای اجتماعی در دهه گذشته محبوبیت زیادی پیدا کردهاند و به عنوان مکانی عمل میکنند که در آن تعاملات اجتماعی یک جامعه آنلاین ایجاد میکنند. کاربران می توانند محتوا را به اشتراک بگذارند و ارتباطات را در میان بسیاری دیگر ایجاد کنند.رسانه های اجتماعی بلاک چین پلتفرم های غیرمتمرکز هستند که بر اساس فناوری بلاک چین برای استفاده از برنامه ها و قراردادهای هوشمند ساخته شده اند. فعالیتهای کاربر بهطور برگشتناپذیر در یک شبکه غیرمتمرکز با شبکه سرورها از جمله دستگاههای هر کاربر رسانههای اجتماعی در بلاک چین ذخیره میشوند.در نتیجه، هر چه تعداد کاربران بیشتر باشد، ظرفیت نگهداری داده ها در شبکه بیشتر می شود. تمام تعاملات روی پلت فرم توسط رمزگذاری سرتاسر محافظت می شود که به کاربران امکان می دهد حریم خصوصی و امنیت داده بیشتری داشته باشند.در عصر دیجیتال مدرن امروز، به سختی می توان فردی را پیدا کرد که در رسانه های اجتماعی فعال نباشد. بر اساس تحقیقات آماری، 81 درصد از جمعیت ایالات متحده از رسانه های اجتماعی به روشی استفاده می کنند.در همین گزارش همچنین تخمین زده شد که کاربران فعال در رسانه های اجتماعی به گسترش خود ادامه خواهند داد و تا پایان سال به یک رکورد خواهند رسید.با این حال، رونق استفاده از رسانه های اجتماعی موارد نقض داده ها و نقض حریم خصوصی را نیز رایج تر کرده است. اینها به یک نگرانی واقعی تبدیل شده اند. رسوایی کمبریج آنالیتیکا و فیس بوک، که شامل نقض امنیت اطلاعات نزدیک به 533 میلیون کاربر می شود، تنها یک نمونه است.معماری بلاک چین شفاف و کارآمد است که انقلابی در نحوه عملکرد قانون، امور مالی، مراقبت های بهداشتی، تدارکات و بسیاری از حوزه های دیگر ایجاد می کند. همین مزیت ها را می توان برای رسانه های اجتماعی نیز اعمال کرد. توسعه دهندگان با در اختیار گرفتن فناوری بلاک چین برای مقابله با نگرانی های مربوط به رسانه های اجتماعی متمرکز، شروع به کار روی پاسخ به این مشکل کرده اند.
پلتفرم فرعی اجتماعی چیست؟
ساب سوشال یک پلت فرم رسانه اجتماعی است که به کاربران کمک می کند نسخه غیرمتمرکز خود را از محبوب ترین سایت ها مانند توییتر و اینستاگرام که بر بازار رسانه های اجتماعی تسلط داشته اند و همچنین مدیوم، ردیت، دیسکور، پاترون و انلیفانز ایجاد کنند.بلاک چین می تواند دو نقص اساسی شبکه رسانه های اجتماعی متمرکز از جمله شفافیت و امنیت داده را برطرف کند.نرمافزار اجتماعی فرعی بر روی بلاک چین و سیستم همتا به همتای آدرس دهی و ذخیره سازی هایپر محتوا (IPFS) نه تنها برای امکان ذخیرهسازی غیرمتمرکز فایل، بلکه برای ارائه فید اخبار و اعلانهای شخصی، شهرت غیر متمرکز کردن پلتفرم ها شفاف، جستجوی متن کامل و قالبهای محتوای غنی به کاربران خود توسعه داده شده است.
با ساب سوشال ، کاربران واقعاً می توانند بصورت آنلاین و بروز باشند و ارزش کامل کار خود را به دست آورند و در عین حال برای اشتراک گذاری آن پاداش دریافت کنند.کاربران توییتر به جای اینکه فقط پست بگذارند و هیچ سود مالی از محتوای خود دریافت نکنند، می توانند محتوای خود را منحصراً در ساب سوشال میزبانی کنند تا ارزش کامل خلاقیت خود را از طریق راهنمایی، اشتراک و سایر ابزارهای کسب درآمد دریافت کنند.این پاداشها به شکل ارز دیجیتال بومی شبکه، توکنهای اجتماعی ساب سوشال(SUB) هستند.علاوه بر اینکه هیچ کس از سود خود کم نمی کند، هیچ کس نمی تواند داده ها را جمع آوری کند یا از الگوریتم های محتوای خاصی برای کنترل آنچه کاربران می بینند تا بر احساسات یا ایده های آنها تأثیر بگذارد استفاده کند.ساب سوشال که بر روی بلاک چین فرعی محتوا ساخته شده است، همچنین می تواند به شبکه های پولکادات و کازاما متصل شود. پولکادات یک پروتکل بلاک چین نسل بعدی است که تمام شبکه های ساخته شده با بلاک چین را با هم ترکیب می کند تا آنها را به طور یکپارچه در مقیاس با یکدیگر همکاری کنند.ساب سوشال تعامل متقابل زنجیره ای و همچنین یک پلت فرم امنیتی ارائه می شود که در آن می تواند مقیاس شود و در عین حال از طریق ادغام با پولکادات ایمن باقی بماند. ساب سوشال یک پلت فرم رسانه اجتماعی نامحدود است!
با استفاده از برنامه کمک هزینه بنیاد وب تری
وب تری امروزه اینترنت را با برخی ویژگی های اضافه شده نسبت به وب ۲ بهبود بخشیده است. برنامه های وب ۳ بر روی بلاک چین ها، شبکه های غیرمتمرکز گره های همتا به همتا اجرا می شوند. این برنامه ها را اغلب برنامه های غیر متمرکز می نامند - برنامه های غیرمتمرکز. ویژگی هویت نیز بسیار متفاوت عمل می کند که هویت ها را به آدرس کیف پول کاربر در تعامل با برنامه مرتبط می کند.برخلاف روشهای احراز هویت در وب ۲ که ایمیل و رمز عبور را درخواست میکنند، آدرسهای کیف پول کاملاً ناشناس هستند مگر اینکه کاربر تصمیم بگیرد هویت خود را به صورت عمومی به آن گره بزند.در حالی که اکثر پلتفرم های رسانه های اجتماعی دیگر از وب ۲ استفاده می کنند، ساب سوشال با یکپارچه سازی وب ۳ کاملاً غیرمتمرکز و بدون مجوز است. این پلتفرم را از رقبا جدا می کند زیرا هیچ کس نمی تواند داده های شما را بفروشد و هیچ کس نمی تواند حساب شما را مسدود کند.زیر ساخت ساخته شده بر روی ساب استریت، که به ساب سوشال اجازه می دهد تا با سایر زنجیره های مبتنی بر ساب استریت قابل همکاری باشد، و همچنین امکان ایمن کردن یک شکاف زنجیره پارا در کازاما یا پولکادات را می دهد.قرار است پشتیبانی قرارداد هوشمند اضافه شود که به جامعه امکان می دهد انواع کارهای خلاقانه را با سیستم اجتماعی مالی انجام دهد و مرزهای محتوا و کسب درآمد از جامعه را افزایش دهد.علاوه بر این، این پلتفرم از روشهای مختلف کسب درآمد غیرمتمرکز برخوردار باشد - بیش از هر رقیبی. فرصتهای زیادی برای سفارشیسازی برای برآورده کردن ترجیحات کاربر فراهم میکند. قسمت جلویی (وب سایت) و قسمت پشتی (بلاک چین) می توانند به عنوان غیرمتمرکز از هم جدا شوند.اگر کاربران بخواهند از خدمات فیس بوک استفاده کنند، باید از وب سایت یا اپلیکیشن خود استفاده کنند. با این حال، ساب سوشال به کاربران اجازه میدهد تا وبسایت یا اپلیکیشن خود را ایجاد کنند که دقیقاً همانطور که میخواهند به نظر میرسد و عمل میکند و آن را به بلاک چین ساب سوشال متصل میکند.
ساب سوشال برای چه کسی ساخته شده است؟
با سابسوشال، کاربران بدون مجوز می توانند شبکه اجتماعی خود را با پایگاه کاربری گسترده ایجاد کنند و از اثرات شبکه مشترک موجود بهره مند شوند. توکنهای اجتماعی آن همراه با قراردادهای هوشمند به افراد اجازه میدهد مانند دیفای خلاق باشند. هرکسی که به اکوسیستم ساب استریت میپیوندد و عضو آن است را میتوان گازفیوژ نامید، به عبارت دیگر، هرکسی که از هزینههای گاز اتریوم خسته شده و به پلتفرمهای شبکههای اجتماعی مبتنی بر کریپتو/بلاکچین علاقهمند است. افراد می توانند برای هر چیزی انعام بگیرند و شبکه اجتماعی خود را بسازند و حتی اگر بخواهند نشانه اجتماعی خود را داشته باشند.
سخن پایانی در مورد پلتفرم ( ساب سوشال) یا اجتماعی فرعی
حفظ حریم خصوصی و امنیت داده ها در حال تبدیل شدن به یک نگرانی مهم در سیستم عامل های رسانه های اجتماعی است. رسانه های اجتماعی بلاک چین مانند ساب سوشیال مزایای زیادی به جز حفظ حریم خصوصی و امنیت ارائه می دهند.رسانه های اجتماعی دارای نقص های جدی در حفظ حریم خصوصی هستند که کاربران را در معرض مجرمان سایبری قرار می دهد، مانند فیس بوک، واتس اپ و دیگر شرکت های رسانه های اجتماعی که به فروش اطلاعات خصوصی کاربران به شرکت های تبلیغاتی برای تبلیغات هدفمند معروف هستند.در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی سنتی، برخی از نگرانیهای اصلی حفظ حریم خصوصی عبارتند از هک کردن حساب، جعل هویت، به خطر انداختن، آزار و اذیت و اجبار به دادن رمز عبور. همچنین، همهگیری COVID-19 نشان داد که چگونه پلتفرمهای رسانههای اجتماعی در معرض اخبار جعلی و پستهای اطلاعات نادرست متعدد مربوط به همهگیری هستند. فناوری بلاک چین در پلتفرم ساب سوشال تضمین میکند که همه کاربران تأیید شدهاند و از ایجاد حسابهای جعلی که تمایل به انتشار اخبار جعلی یا قلدری دیگر کاربران را دارند، جلوگیری میکند. پلتفرمهای رسانههای اجتماعی از زمانی که توسط اشخاص ثالث اداره میشوند، کاربرانی را که برخلاف دستورالعملهای کاربری یا حتی ایدئولوژیهای سیاسی خود هستند، سانسور میکنند.
به عنوان مثال، توییتر و فیس بوک حساب های رسانه های اجتماعی دونالد ترامپ را به دلیل اختلاف در انتخابات 2020 آمریکا تعلیق کردند.ادغام با بلاک چین به دلیل عدم اعمال کنترل توسط اشخاص ثالث، آزادی بیان را در ساب سوشال فراهم می کند. به همین دلیل، کاربران می توانند آزادانه افکار خود را در مورد یک موضوع خاص بدون نگرانی در مورد سانسور یا محدودیت های دیگر بیان کنند.علاوه بر این، ساب سوشال مکانی است که در آن کاربران می توانند پست های خود را به عنوان NFT اجاره و بفروشند، توکن ها را برای فضاها و جوامع خود مستقر کنند.
صرافی ارز دیجیتال و کیف پول ایران ترید از سال 1395 فعالیت خود را در زمینه تحلیل و آموزش ارز دیجیتال و از سال 1398 فعالیت خود را در زمینه مبادله ارز های دیجیتال با هدف فراهم کردن بستری امن و سریع برای خرید و فروش و نگهداری ارز های دیجیتال شروع به کار کرده است
ساعات پاسخگویی:
24 ساعت شبانه روز 7 روز هفته
زمان خرید و فروش :
24 ساعت شبانه روز 7 روز هفته
زمان احراز هویت :
همه روزه حتی ایام تعطیل 24 ساعت شبانه روز
آدرس
دفتر تهران : تهران ضلع شمالی بزرگراه ارتش -نرسیده به مینی سیتی -بعد از کوچه خسرو -جنب بانک پاسارگاد-پ113 -ط4 -واحد غربی |
آنچه در مورد برنامه های غیر متمرکز (Dapp ها) باید بدانید
برنامه های غیر متمرکز (Dapp ها) مشابه برنامههای معمولی اما مستقر بر روی بلاک چین، فاقد سرور واحد و فضای ابری مستقلاند. در ادامه به اینگونه برنامهها میپردازیم.
اکثر اپلیکیشن هایی که تاکنون در گوشی هوشمند خود استفاده کرده اید جزو برنامه های متمرکز هستند. برنامه های غیرمتمرکز (Dapp ها) نیز خدماتی مشابه برنامههای متمرکز ارائه میدهند با این تفاوت که نیاز به فضای ابری و یک سرور مشخص ندارند. برنامه های غیر متمرکز مانند ارزهای دیجیتال ، ICO ها و NFT ها از فناوری بلاک چین بهره میگیرند. آنها با استفاده از این فناوری، مزایای امنیتی و حریم خصوصی منحصر به فردی را ارائه می دهند. برای درک بهتر Dapp ها باید ابتدا با شیوه عملکرد برنامه های متمرکز و معمولی آشنا شوید.
برنامه های متمرکز چگونه کار می کنند؟
اکثر برنامههای آنلاین و مدرنی که هر روز استفاده میکنید، مانند فیسبوک، توییتر یا Google Docs، همگی ساختار اولیه یکسانی دارند. این برنامه ها همگی متمرکز هستند و دو فضای کاربری عمده دارند. فضایی که برای استفاده در سمت کاربران طراحی شده است و فضایی دیگر که به یک سرور مرکزی در جایی دیگر اختصاص داده شده است. در برنامه های متمرکز، آنالیز داده ها بسته به نوع داده ها هم میتواند بر روی دستگاه های محلی کاربران و هم در سرور اصلی انجام شود. در هر صورت، برنامه های متمرکز اطلاعات و فعالیتهای شما را با یک سیستم مرکزی همگامسازی میکنند. هر کاری که انجام میدهید برای هر کسی که آن سیستم مرکزی را اجرا میکند قابل مشاهده است. این وضعیت، حریم خصوصی کاربران را در برابر صاحبان برنامه های متمرکز، ناامن می کند. آنها تمام اطلاعات شما را می بینند. رمزگذاریِ انتها به انتها (end-to-end) یکی از راه حلهای رایج برای محافظت از اطلاعات خصوصی در برابر ارائه دهنده پلت فرمهای متمرکز است.
برنامه های غیرمتمرکز به فضای ابری و سرور واحد نیاز ندارند
برنامه های غیر متمرکز چگونه کار میکنند؟
محیط کاربری یا فضای کدنویسی شده سمت کاربر در برنامه های غیر متمرکز نیز بسیار شبیه برنامه های متمرکز است. منتها در سمت سرور تفاوت های عمده ای بین این دو نوع از اپلیکیشن ها وجود دارد. در مورد برنامه های غیر متمرکز نیز همیشه رایانههایی وجود دارند که همان کار سرورهای سنتی را انجام میدهند. اما همه این رایانهها متعلق به یک شخص یا شرکت واحد نیستند. در اینگونه برنامه ها داده هایی که باید پردازش شوند بین رایانه های مختلف توزیع می شوند. هنگامی که از اصطلاح «Dapp ها» استفاده می شود، منظور برنامه هایی است که برای کار به قدرت محاسباتی بلاکچین متکی هستند. بسیاری از Dapp ها در بلاکچین اتریوم فعالیت می کنند. اتریوم مانند بیتکوین ، یک ارز دیجیتال است اما برای انجام کارهای بیشتر طراحی شده است. بلاکچین اتریوم میتواند دستورالعملهای پیچیده و مرتبط با قراردادهای هوشمند و Dapp ها را اجرا کند.
یک برنامه برای اینکه یک Dapp واقعی باشد باید شامل سه اصل زیر باشد:
1- غیر متمرکز کردن پلتفرم ها Dapp ها باید با یک توکن دیجیتال ایمن شود.
2- داده های Dapp ها و سوابق داده های آنها باید عمومی باشند.
3- Dapp ها باید منبع باز باشند و تحت کنترل یک فرد یا گروه واحد نباشند.
هر توسعه دهندۀ برنامههای غیرمتمرکز میتواند از هر سه اصل فوق الذکر پیروی کند یا تنها یک یا دو مورد از این اصول را رعایت کند. بنابراین اگر تصمیم به توسعه یک Dapp دارید، این شما هستید که تصمیم میگیرید که آیا رعایت این اصول برای شما مهم است یا خیر.
بسیاری از Dapp های معروف به بلاکچین اتریوم وابسته هستند
مزایای برنامه های غیر متمرکز چیست؟
شاید این سوال برای شما پیش بیاید که چرا Dapp ها از ابتدا اختراع شدند؟. جواب به نگرانی در مورد کنترل شرکت های بزرگ فناوری بر روی داده های ما و آسیب پذیری سیستم های متمرکز بر میگردد. وقتی دادههای شما در یک سرور سنتی هستند، به این معنی است که هر اتفاقی برای سرور بیفتد داده های شما را نیز متاثر خواهد کرد. هنگامی که یک مرکز داده هک می شود، تمام اطلاعات کاربران در خطر قرار می گیرند. اگر دولتی تصمیم بگیرد یک سرویس را سانسور کند نیز احتمال دسترسی به اطلاعات کاربران وجود دارد. برنامه های غیر متمرکز، وعده کاهش یا حذف همه این مشکلات را می دهند. از آنجا که Dapp ها سرور ندارند، خدماتشان را نمی توان متوقف کرد یا خراب کرد.
اگر Dapp ها منبع باز باشند، راهی برای مخفی کردن کدهای آنها وجود ندارد. از آنجایی که اغلب Dapp ها با بلاک چین اتریوم در تعامل هستند، انجام تراکنشهای کریپتوکارنسی درون آنها تسهیل میشود. همچنین امکان پرداخت پول برای خدمات مختلف در این برنامه ها فراهم می شود. البته برخی از مخالفان برنامه های غیر متمرکز می گویند که اتریوم نیز مانند بیتکوین نمیتواند کاملا کاربران خود را ناشناس کند. زیرا در اتریوم نیز همچنان راه هایی برای گره زدن کیف پول های کریپتو به هویت مالک آنها وجود دارد.
معایب برنامه های غیر متمرکز کدامند؟
به چند دلیل، برخی از افراد عقیده دارند که ممکن است برنامه های غیر متمرکز هرگز به موفقیت واقعی دست پیدا نکنند. اپلیکیشن های سنتی توسط یک مدل کسبوکار مستحکم هدایت میشوند. شرکتهایی که این برنامهها را ارائه میدهند، آنها را به صورت هدفمند و با تأکید بر کاربرپسند بودن توسعه میدهند.
برنامه های غیر متمرکز دارای مزایا و معایب هستند
Dapp ها معمولا به صورت گروهی و توسط جامعه کاربران، توسعه می یابند. بسیاری از Dapp ها فاقد منابع تجاری قوی و مشابه با برنامه های سازمانیِ سنتی هستند. علاوه بر این، اگر یک Dapp کاربران زیادی برای حفظ خود نداشته باشد کاربر پسندی آن ممکن است با افت، روبرو شود. بنابراین برنامه های غیر متمرکز به تعداد زیادی کاربر نیاز دارند تا به خوبی کار کنند. اما در ابتدا این تعداد کاربر را ندارند پس نمی توانند خوب کار کنند. تا زمانی هم که خوب کار نکنند کسی از آنها استفاده نخواهد کرد. بنابراین اغلب برنامه های غیر متمرکز، در ابتدای کار گرفتار یک چرخه معیوب خواهند شد که مانع از موفقیت آنها میشود. مشکل دیگری که Dapp ها دارند ماهیت عمومی آنهاست. کد منبع باز و اصل کلیِ شفافیت، به هکرها فرصت سوء استفاده از آسیبپذیریهایی این گونه برنامه ها را می دهد.
چه کسی هزینه Dapp ها را پرداخت می کند؟
هنگامی که از سرویسی مانند Google Docs یا Microsoft 365 استفاده میکنید، هزینه ارائه خدمات از طریق تبلیغات یا هزینه اشتراک مستقیم پرداخت میشود. هنگام استفاده از برنامه های غیر متمرکز نیز هزینه هایی وجود دارد که کاربران باید پرداخت کنند. در شبکه اتریوم، این هزینهها به صورت کارمزد «گس» پرداخت می شوند. هزینه گس، بسته به تقاضای آنی برای تأیید تراکنشها میتواند متفاوت باشد. در بیشتر موارد، شما اتریوم را میخرید و سپس از آن برای پرداخت های درونِ Dapp ها بهره میگیرید.
وام گرفتن در حوزه دیفای؛ توضیحی به زبان ساده
امروز بهلطف بلاک چین و قراردادهای هوشمند میتوانید در عرض چند دقیقه با پرداخت وثیقه، وام دریافت کنید و پس از بازپرداخت وام، دوباره وثیقه خود را بردارید و همه این فرایند بدون واسطه و کاملاً دیجیتالی انجام میشود.
تصور یک سیستم مالی بدون وام دادن و وام گرفتن دشوار است و امور مالی غیرمتمرکز (Decentralized financial) یا بهاختصار دیفای (DeFi) نیز از این قاعده مستثنی نیست. سال ۲۰۲۰ سالی مملو از نوآوری برای وام دادن و وام گرفتن داراییهای دیجیتال در حوزه دیفای بود و پلتفرمهای وامدهی غیرمتمرکز بسیاری با موفقیت جایگاه خود را در این فضا تثبیت کردند. با نظر به اهمیت این مفهوم در صنعت ارزهای دیجیتال، در ادامه با استفاده از مقالهای از غیر متمرکز کردن پلتفرم ها وبسایت کوین تلگراف، نگاهی اجمالی به فرایند وام دادن و وام گرفتن در حوزه امور مالی غیرمتمرکز و برخی جزئیات این حوزه پرطرفدار خواهیم داشت.
وام دادن و وام گرفتن
وام دادن و وام گرفتن چه در حوزه امور مالی سنتی و چه در حوزه ارزهای دیجیتال، شامل فراهم کردن داراییهای پولی (اعم از ارزهای دیجیتال یا پول ملی) از سوی یک طرف برای طرفی دیگر، در ازای دریافت سود و درآمد ثابت است.
مفهوم «وام دادن و وام گرفتن» از دیرباز وجود داشته است و یکی از جنبههای اصلی هر سیستم مالی محسوب میشود. این مفهوم در سیستم مالی فعلی جهان که بر پایه سیستم «بانکداری کسری» (Fractional banking) شکل گرفته است از اهمیت ویژهای برخوردار است. سازوکار این سیستم بسیار ساده است: وامدهندگان در ازای دریافت نرخ بهره منظم، داراییهای مشخصی را در دسترس وامگیرندگان غیر متمرکز کردن پلتفرم ها قرار میدهند. بهشیوه سنتی، مؤسسات مالی از جمله بانکها یا نهادهایی مستقل مانند وامدهندههای همتابههمتا مسئولیت انجام این فرایند را برعهده دارند، اما در دنیای ارزهای دیجیتال، این امر تا حدودی متفاوت است.
در حوزه ارزهای دیجیتال، وام دادن و وام گرفتن را میتوان به دو روش اصلی انجام داد:
- از طریق مؤسسههای مالی متمرکزی مانند بلاکفای (BlockFi) و سلسیوس (Celsius)
- با استفاده از پروتکلهای غیرمتمرکزی مانند کامپاند (Compound.finance)، آوی (Aave.com) و میکر (Makerdao.com)
برای دریافت وام در پروتکلهای غیرمتمرکز فقط کافی است یک کیف پول Metamask (کیف پول اتریومی) روی مرورگر کامپیوتر خود نصب کنید، مقداری اتر یا تتر یا دارایی دیگر برای وثیقه در آن داشته باشید و به وبسایت یکی از پلتفرمهای بالا مراجعه کنید. پس از بررسی میزان سود و وثیقه موردنیاز خیلی راحت میتوانید با غیر متمرکز کردن پلتفرم ها ارائه وثیقه، وام دریافت کنید. البته این کار ریسکهایی هم دارد که ادامه میخوانید.
مؤسسات مالی متمرکز فعال در حوزه ارزهای دیجیتال را میتوان زیرمجموعه صنعت مالی متمرکز یا همان Centralized Finance (به اختصار CeFi) دانست. پلتفرمهای سِفای (CeFi) اگرچه تا حدی غیرمتمرکز هستند، اما کماکان به همان روش بانکهای سنتی کار میکنند. درواقع، پلتفرمهای سفای پلی بین سیستم بانکداری سنتی و داراییهای دیجیتال نوظهور هستند. این پلتفرمها مدیریت داراییهای سپردهشده افراد را بر عهده میگیرند و آنها را به اشخاص ثالث از جمله بازارسازها، صندوقهای پوشش ریسک یا سایر کاربران پلتفرم خود وام میدهند و از سوی دیگر، سود ثابتی را به سپردهگذار اولیه میپردازند. این مدل ممکن است در حد تئوری بسیار جالب و کاربردی بهنظر برسد؛ اما حقیقت این است که در برابر مشکلاتی از جمله سرقت، هک و سوءاستفاده عوامل نفوذی بهشدت آسیبپذیر است.
در برابر امور مالی متمرکز یا همان سفای، با صنعت مالی غیرمتمرکز یا Decentralized Finance (بهاختصار DeFi) روبهرو هستیم که از بسیاری جهات با نوع متمرکز خود متفاوت است. پروتکلهای دیفای (DeFi) به کاربران اجازه میدهند تا بهصورت کاملاً غیرمتمرکز از خدمات مربوط به وامدهی استفاده کنند و کنترل کاملی بر روی داراییهای خود داشته باشند. این کار با استفاده از قراردادهای هوشمندی امکانپذیر است غیر متمرکز کردن پلتفرم ها که روی بلاک چینهای آزادی مانند اتریوم اجرا میشوند. برخلاف سفای، هر فردی در هر جایی از جهان میتواند از پلتفرمهای دیفای استفاده کند و برای استفاده از آن نیازی به ارائه اطلاعات شخصی و هویتی به یک مدیریت مرکزی نیست.
امور مالی متمرکز مبتنی بر نهادی مرکزی است که میتواند در برابر دستکاری عوامل نفوذی و اشخاص ثالث آسیبپذیر باشد.
وام دادن و وام گرفتن در پلتفرمهای دیفای
برای وام دادن و وام گرفتن در پلتفرمهای دیفای، فرد وامدهنده ابتدا با استفاده از یک قرارداد هوشمند، توکنهایی که میخواهد وام بدهد را به مکانی مجازی بهنام «بازار پول» ارسال میکند. سود وامدهنده نیز در همین بازار و در قالب توکن بومی پلتفرم به وی اهدا میشود.
بنابراین نخستین گام برای کاربرانی که قصد دارند دارایی خود را در این پلتفرمها وام بدهند این است که این دارایی را به بازار پول ارسال کنند. توضیح دادیم که بازار پول در حقیقت قرارداد هوشمندی است که بهعنوان یک واسطه دیجیتال خودکار عمل میکند. این واسطه دیجیتال، داراییهای کاربران را به کوینهایی تبدیل میکند که در دسترس متقاضیان وام قرار میگیرد.
قرارداد هوشمند مذکور بهصورت خودکار توکنهایی را بهعنوان بهره و در چندین مرحله به وامدهنده ارائه میکند. وامدهنده میتواند در مراحل بعدی، این توکنها را با دارایی اصلی خود جایگزین کند. توکنهایی که ایجاد میشوند، توکن بومی پلتفرم هستند. بهعنوان مثال، توکنهای مربوط به بهره در پلتفرم آوی، آتوکن (aToken) و در پلتفرم میکر، دای (Dai) نامیده میشوند.
تقریباً تمام وامهایی که از طریق توکنهای بومی ارائه میشوند، وثیقه بیش از حد دارند. بهعبارت بهتر، کاربرانِ مایل به دریافت وام باید وجه ضمانتی در قالب ارزهای دیجیتال ارائه دهند که ارزش آن بیش از میزان وام اصلی باشد.
ممکن است در وهله اول این شرط تا حدی بیمعنی به نظر برسد، زیرا ممکن است فکر کنید که فرد میتواند از همان ابتدا دارایی خود را بفروشد تا پول موردنیاز را دریافت کند. اما پس از آشنایی بیشتر با پلتفرمهای دیفای، متوجه خواهید شد که دلایل منطقی زیادی برای آن وجود دارد.
اولین دلیل این است که ممکن است کاربران حتی در صورت مواجهه با هزینههای پیشبینینشده نیز، مایل به فروش سرمایه خود نباشند؛ چراکه احتمال میدهند ارزش داراییهای آنها در آینده افزایش یابد. علاوه بر این، با وام گرفتن از طریق پروتکلهای دیفای، افراد میتوانند بهصورت بالقوه از پرداخت مالیاتی که به سود سرمایه توکنهای دیجیتال آنها تعلق میگیرد اجتناب کنند و یا آن را به تأخیر بیندازند. و در نهایت این که افراد میتوانند از داراییهایی که از غیر متمرکز کردن پلتفرم ها طریق این پلتفرمها وام گرفتهاند استفاده کنند تا میزان اهرم خود را در برخی موقعیتهای ویژه معاملاتی افزایش دهند.
میزان وامی که هر کاربر میتواند دریافت کند محدود است و دو عامل اصلی وجود دارد که این محدودیت را تعیین میکند:
- عامل اول مربوط به میزان سرمایهای است که برای وام گرفتن در پلتفرم موجود است. شاید این مسئله چندان جدی به نظر نرسد؛ اما اگر فردی قصد داشته باشد حجم بالایی از توکنی خاص را وام بگیرد، این عامل ممکن است مشکلآفرین باشد.
- شرط دوم وابسته به «عامل وثیقه» (Collateral factor) توکنهایی است که وامگیرنده ارائه میدهد. اصطلاح «عامل وثیقه» به کل مقداری اشاره دارد که میتوان در ازای میزان وثیقه ارائهشده دریافت کرد. بهعنوان مثال، عامل وثیقه توکنهای دای و اتر روی پلتفرم وامدهی کامپاند (Compound) ۷۵٪ است؛ به این معنی که کاربران میتوانند تا سقف ۷۵ درصد از ارزش دای یا اتری که ارائه دادهاند، وام دریافت کنند.
با نگاهی فنیتر میتوان گفت ارزش کل مبلغ وام افراد وامگیرنده باید کمتر از این میزان باقی بماند: ارزش وثیقه ارائهشده ضرب در عامل وثیقه
تا زمانیکه این شرط اجرا شود، فرد میتواند به هر اندازه که مایل است پول دریافت کند.
نحوه توزیع سود در دیفای
بهطور خلاصه، عملکرد پلتفرمهای وامدهی به این شکل است که شخص وامدهنده کوینی که قصد وام دادن آن را دارد بهعلاوه پلتفرم غیرمتمرکزی را که مایل به استفاده از آن است انتخاب میکند و کیف پول ارز دیجیتال خود را برای اهدای این کوینها به پلتفرم موردنظر متصل میکند. سود وامدهنده سپس به همین کیف پول ارسال خواهد شد.
بهرهای که وامدهندگان دریافت میکنند و آنچه وامگیرندگان باید بپردازند با استفاده از نسبتی محاسبه میشود که بین توکنهای عرضهشده و وامگرفتهشده در بازاری مشخص وجود دارد.
همچنین شایان ذکر است که بهتناسب هر بازار، درصد سود سالانه وامگیرندهها (Borrow APY) بیشتر از درصد سود سالانه وامدهندههاست (Supply APY). به عبارت سادهتر، سودی که وامگیرنده باید بپردازد بیشتر از سودی است که وامدهنده دریافت میکند.
اگر بخواهیم نگاهی کمی تخصصیتر داشته باشیم، میتوان گفت سود وامها در ازای هر بلاک اتریوم تعیین میشود و از همین جهت، این مقدار بهطور کلی متغیر است. درصد سود کاربران بسته به میزان تقاضا برای یک توکن خاص در زمانهای مختلف بهطور چشمگیری تغییر میکند. البته امروزه برخی از پروتکلها از جمله آوی بهره ثابتی را برای وامگیرنده مشخص میکنند.
بنابراین هر پلتفرم نسبت به ضوابط و شرایط خود ممکن است سود متفاوتی ارائه دهد.
بزرگترین پلتفرمهای وامدهی دیفای
ریسک وامهای دیفای
پروتکلهای دیفای نیز خطرات خاص خود را دارند که از میان آنها میتوان به سه مورد زیر اشاره کرد:
- دستکاری قرارداد هوشمند توسط شخص ثالث
- از بین رفتن وثیقه بهعلت کاهش شدید قیمت (مثلاً بیش از ۵۰٪)
- افزایش نرخ بهره وامگیرنده در مدت زمانی کوتاه
البته لازم به ذکر است که این خطرات در مقایسه با امور مالی متمرکز واقعاً ناچیز است. با این حال، مانند هر فرایند مالی دیگری، حوزه دیفای نیز خالی از احتمال خطر نیست و مشکلات خاص خود را دارد.
بهعنوان مثال، در دوره جنون دیفای در سال ۲۰۲۰ که روش «کِشت سود» (Yield farming) طرفداران بسیاری در سرتاسر جهان پیدا کرد، نرخ بهره وامگیرنده برای برخی از ارزهای دیجیتال تا بیش از ۴۰ درصد افزایش یافت. این مسئله ممکن است باعث شود کاربرانِ تازهکار و ناآگاهی که نرخ بهره وام خود را بهصورت روزانه دنبال نمیکنند، مجبور شوند بیش از آنچه در ابتدا انتظار داشتند سود بازپرداخت کنند.
در مجموع، اگرچه کل فرایند وام دادن و وام گرفتن با استفاده از پلتفرمهای دیفای واقعاً پیچیده نیست، اما این پلتفرمها در برخی جزئیات (مانند کیف پولهای قابلپشتیبانی و نرخ بهره) با یکدیگر متفاوت هستند.
هر چقدر که پلتفرم مورداستفاده بزرگتر و دارای نقدینگی بیشتری باشد، خطرات کاهش مییابند.
علاوه بر این، کاربران خود نیز باید جانب احتیاط را رعایت کنند و بههنگام وارد کردن آدرس کیف پول خود، مطمئن شوند که جزئیات و اعداد آن را درست وارد کردهاند تا درنهایت داراییهای خود را از دست ندهند؛ زیرا در این صورت هیچ راهی برای بازیابی این داراییها وجود نخواهد داشت.
اینترنت غیرمتمرکز
اینترنت غیرمتمرکز به زبان ساده به معنی استفاده از فناوری ها، پروتکل ها و اپلیکیشن های وب توزیع شده می باشد. این اینترنت اساسا با اینترنت موجود که به صورت مرکزی توسط چندین شرکت تکنولوژی بزرگ کنترل می شود در تضاد است. این غول های تکنولوژی نهایت توان خود را به کار می برند تا کاربران را مجبور به تبعیت از خط مشی های تعیین شده خود نمایند.
در حالیکه محاسبه کل مارکتی که توسط اینترنت متمرکز کنونی مدیریت می شود دشوار است، ولی شرکت های اصلی آن سالانه میلیاردها دلار درآمد کسب می کنند. درآمد کل برای شرکت های بزرگ در سال 2018 به این شرح است:
آمازون 232.89 میلیارد دلار،
گوگل 136.22 میلیارد دلار
و فیس بوک 55.8 میلیارد دلار.
بخشی از این درآمد ناشی از قدرت مرکزی این شرکت ها و فروش داده های کاربران به سایر شرکت ها است.
ما قصد داریم در این مقاله به دلایل پیاده سازی اینترنت غیرمتمرکز بپردازیم و چالش های موجود را نیز بررسی نماییم. همچنین نگاهی به پروتکل های همتا به همتا (Peer-to-Peer) خواهیم داشت و به اپلیکیشن هایی که به عنوان بازیگر در رشد اینترنت غیرمتمرکز نقش ایفا می کنند، می پردازیم.
اینترنت غیرمتمرکز رو در دو عنوان بخش اول [مهاجرت از Web2.0 به Web3.0 ] و بخش دوم [اپلیکشن های غیرمتمرکز در اینترنت غیرمتمرکز ] معرفی می کنیم.
اینترنت غیرمتمرکز [مهاجرت از Web2.0 به Web3.0 ]
برای درک مهاجرت به اینترنت غیرمتمرکز لازم است که مقدمه ای در خصوص تاریخچه نسل های اینترنت بدانیم که به طور خلاصه در شکل زیر آمده است.
نسل اول Web1.0 : روزهای اولیه اینترنت
در آگوست 1991، اینترنت برای اولین بار به صورت عمومی در دسترس قرار گرفت که به آن Web1.0 می گویند که شامل مجموعه ای از سایت های انحصاری استاتیک بود. سایت های تعاملی مانند انجمن ها و پلتفرم های شبکه های اجتماعی بسیار کمی وجود داشت و بیشتر به صورت یکطرفه، داده ها در اختیار کاربران نهایی قرار می گرفت به همین منظور آن را با عنوان “Read-Only web” نیز معرفی می کنند.
نسل دوم Web2.0 : اینترنت De Facto
در سال 1999 مفهوم آن مطرح گردید ولی عملا از سال 2004 شروع شد به این صورت که در این اینترنت، فضای تعاملی در ایجاد اطلاعات از طریق کاربران رشد کرد. شبکه های اجتماعی بوجود آمدند و به طور انحصاری محتوا توسط کاربران تولید می شود. در حالیکه Web1.0 اجازه تولید محتوا را به کاربر نمی داد ولی Web2.0 برای کاربران این امکان را فراهم نمود تا بتوانند هرچیزی را اعم از نوشته و عکس تا فیلم و موسیقی را منتشر نمایند. فیس بوک، YouTube،توئیتر و دیگر پلتفرم ها بخشی از این وب شدند و تا به امروز باقی ماندند.
بزرگترین اشکال پدیده Web2.0 زمانی ایجاد شد که منجر به مرکزیت اینترنت گردید. اساسا، تعداد کمی از شرکت ها، تسلط زیادی پیدا کردند و توافق بزرگی در خصوص کنترل تجربه کاربران را به کار گرفتند. به عبارت دیگر Web2.0 یک گستره ای از جوامع را تحت عنوان “Gated Garden” ایجاد کرد و کاربران را موظف به ارائه اطلاعات و ثبت نام در یک پلتفرم مرکزی نمود تا بتوانند با کاربران دیگر تعامل نمایند. در نتیجه بعضی کاربردها باز طراحی و بعضا سختگیرانه تر شدند به عنوان مثال خط مشی سانسور می توانست توسط خود پلتفرم بدون تعامل با کاربر نهایی اعمال شود.
علاوه بر موارد فوق، زیر ساخت Web2.0 نیز توسط چند شرکت بزرگ تکنولوژی کنترل می گردد. به عنوان مثال در فصل سوم 2019، وب سرویس آمازون ومایکروسافت آژور 58 درصد از کل مارکت زیرساخت ابری عمومی را در اختیار داشتند. این بدین معنی است که توسعه دهندگان نرم افزار انتخاب های محدودتری برای اجرای اپلیکیشن ها یا وبسایت های خود دارند که این نه تنها منجر به افزایش هزینه های آن ها می شود بلکه ریسک های امنیتی آن ها را نیز بیشتر می کند.
علاوه بر این، نگرانی های جدی در خصوص تضاد منافع ایجاد می شود که ممکن است با قدرت بسیار متمرکزی که در دست معدود شرکت های بزرگ تکنولوژی است، ایجاد گردد. برای مثال وب سرویس آمازون (AWS) حدود 39 درصد از مارکت پردازش ابری را کنترل می نماید و بسیاری از سایت ها از جمله سایت های رقبا، از آن سرویس دریافت می کنند. شرکت Netflix از AWS استفاده می کند و شرکت آمازون توسط Amazon Prime به بازار پخش ویدئو (زمینه فعالیت Netflix) وارد شده است حال AWS می تواند با ایجاد اختلال در پهنای باند Netflix مزیت رقابتی هرچند ناسالم بدست آورد!
در بسیاری از نقاط جهان، ارائه دهندگان سرویس اینترنت (ISP) می توانند انحصارا دسترسی کاربران نهایی به اینترنت را تعیین نمایند. بسیاری از این شرکت ها از قدرت انحصار خود جهت افزایش هزینه های اشتراک ، مانیتورینگ و رصد فعالیت کاربران سو استفاده می نمایند و همچنین داده های کاربران را جهت اتخاذ تصمیم های کلان می فروشند.
نسل سوم Web3.0 : اینترنت غیرمتمرکز
واژه Web3.0 در سال 2006 توسط John Markoff در New York Times به کار برده شد. تعداد زیادی از تکنولوژی ها وجود دارند که بخشی از وب هوشمند (Intelligent Web) محسوب می شوند ولی واقعیت این است که Web3.0 هنوز واقعی نیست زیرا بیشتر این تکنولوژی ها و اپلیکیشن ها کماکان در حال توسعه می باشند. فناوری های دیتا ماینینگ، یادگیری ماشین و هوش مصنوعی بخشی از نوآوری های این حوزه می باشد که هنوز در حال پیشرفت هستند.
مفهوم Web3.0 می تواند بیشتر برای لزوم وجود تکنولوژی های باز، هویت های باز و پردازش های غیرمتمرکز توسعه یابد. پذیرش این تکنولوژی ها از قبل شروع شده است ولی Web2.0 همچنان بر آن مسلط است.
قدرت اصلی Web3.0 غیرمتمرکز کردن اینترنت است تا بتواند قدرت و کنترل اینترنت که در حال حاضر در دست چندین شرکت بزرگ فناوری است را به دستان کاربران بازگرداند. اینجا هدف دموکراتیک کردن اینترنت است تا افراد بتوانند فضای دیجیتالی خودشان را که تحت عنوان وب می شناسند، مدیریت و کنترل کنند.
تجربیات کاربری در حال پوست اندازی در راستای غیرمتمرکزشدن می باشد. Web3.0 در حال ترویج این موضوع است که کاربران به سمت اپلیکیشن هایی سوق پیدا کنند که به عبارتی اجراشده توسط کاربر (user-run) باشند یا نیازی به واسط ها و صاحبان دیگر اپلیکیشن نداشته باشند. بسیاری از افراد با معرفی فناوری بلاک چین و راه اندازی بیتکوین در سال 2009 توجه ویژه ای به Web3.0 کردند به گونه ای که این پدیده را شروع کننده Web3.0 در نظر می گیرند. با این حال در سوی دیگر، بسیاری از فعالان این حوزه، نقطه شروع Web3.0 را راه اندازی IPFS در سال 2015 و ضرورت اپلیکیشن های غیرمتمرکز در سال های 2016 و 2017 می دانند.
به طور کلی می توانیم تفاوت های بین نسل های مختلف وب را به صورت خلاصه در شکل زیر نمایش دهیم.
البته لازم به ذکر است که وب نسل سوم صرفا به منزله اینترنت غیرمتمرکز نمی باشد بلکه ویژگی های دیگری نسبت به نسل دوم به آن اضافه شده است ولی بارزترین آن وب مفهومی (Semantic Web) است که شامل موارد اشاره شده می باشد.
چرا اینترنت غیرمتمرکز؟!
این نکته مهمی است که بدانیم که اینترنت کنونی چگونه توسط قدرت مرکزی در حال کنترل است. مرکزیت اینترنت در حقیقت اشاره به این دارد که تعداد کمی از شرکت ها تحت عنوان FAANGs (که مخفف Facebook، Apple، Amazon، Netflixو Google و سایر شرکت ها از جمله مایکروسافت و توئیتر) تسلط زیادی بر اینترنت دارند. به طور خلاصه کل اینترنت توسط این شرکت ها کنترل می شود این موضوع در دو ناحیه قابل مشاهده است: حریم خصوصی و کنترل داده ها!
از جمله دلایل اصلی که با پیدایش بیتکوین در سال 2009 منجر به وقوع تعاریف اینترنت غیرمتمرکز گردید همین مواردی است که به صورت گسترده توسط این شرکت ها تحت کنترل است. برای درک بیشتر این موضوع این دو مورد را بیشتر بررسی می کنیم:
اطلاعات شخصی شما به طور گسترده بر روی اینترنت پخش می شود به گونه ای که هر کلمه ای که در Google Docs تایپ می کنید پشت آن در سرور های گوگل ذخیره می شود. مدارک شما که در سرورهای مرکزی نگه داری می شود و به شدت در معرض تهدیدات جدی قرار دارد. اگر کلیه سرورها به دلایل مشکلات فنی خاموش شوند، شما دسترسی به مدارک خود نخواهید داشت. اگر موارد امنیتی گوگل به درست عمل نکند مدارک شما می تواند در دسترس هکرها قرار گیرد.
فیس بوک بیش از دو میلیارد کاربر را کنترل می کند. فیس بوک نام هر کاربر، تاریخ تولد، موقعیت مکانی، عکس ها، جزئیات کاری، دوستان و خیلی اطلاعات دیگر را می داند. غول شبکه های اجتماعی داده های شما را در سرور های خصوصی مرکزی خود نگهداری می کند و اغلب داده های شما را به شرکت های دیگر می فروشد.
اینترنتی که ما از آن استفاده می کنیم امکاناتی غیر متمرکز کردن پلتفرم ها از جمله دسترسی به داده ها، سرگرمی و ارتباط با دیگر افراد در جهان را برایمان به ارمغان آورده است با این حال بسیاری از کاربران، سانسور اطلاعاتی را در شکل های مختلفی تجربه می کنند. در کشورهای مانند نروژ و سوئد کاربران آزادی آنلاین بیشتری دارند ولی کشورهای مانند چین و پاکستان به شدت اطلاعات را سانسور می کنند. این سانسور ها شامل پورنوگرافی و اخبار سیاسی می شود و همچنین سایت های زیادی مانند Facebook و Youtube نیز در بسیاری از نقاط دنیا از جمله ایران نیز خارج از دسترس هستند.
هرچند برخی از موارد سانسور مانند پورنوگرافی برای کوکان لازم است ولی علاوه بر موارد سانسور فوق، مدیران و ادمین های برخی از این سایت ها می توانند متناسب با قوانین یا خط مشی های تعریف شده خود اقدام به حذف مطالب، صفحات غیر متمرکز کردن پلتفرم ها و حتی اکانت کاربران نمایند. حتی انتشار بعضی مطالب برای شرکت ها و صاحبان آن نیز ممنوع می باشد و می تواند جریمه های سنگینی در پی داشته باشد. کنترل داده ها توسط شرکت های بزرگ تکنولوژی یکی از روش های مقابله با جریان دسترسی آزاد اطلاعات است و از طرفی دیگر اعمال خطی مشی های تحمیل شده بر کاربران منجر به این می شود که کنترل خیلی از داده ها در اختیار این شرکت ها قرار گیرد.
جمع بندی
کنترل داده ها و عدم وجود حریم خصوصی کاربران از جمله دلایل اصلی مطرح شدن اینترنت غیرمتمرکز بود و متناسب با این مشکلات، راهکارهایی بر پایه بلاک چین و سایر فناوری ها مطرح گردید. در بخش دوم مطلب اینترنت غیرمتمرکز نگاهی به تکنولوژی های مطرح شده در نسل سوم و راهکارهای ایجاد شده در این نسل می پردازیم.
دیدگاه شما