منظور از حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بورس چیست؟
مفهوم حمایت و مقاومت در بورس یکی از مباحث بسیار مهم در قسمت تحلیل تکنیکال بازار است؛ فرق چندانی ندارد که شما تحلیل گر تازه کاری باشید یا حرفه ای بازار ، در هر صورت تعیین نقطه یا ناحیه حمایت و مقاومت جزو ابتدایی ترین و در عین حال پر اهمیت ترین مطالبی است که باید بیاموزید.
اما حرکت یک سهم به نبرد بین خریداران و فروشندگان بستگی دارد. فشار خریداران قیمت سهم را به سمت بالا و فشار فروشندگان قیمت سهم را به سمت پایین هدایت خواهد کرد و این امر به سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال اشاره می کند. هر گاه سهم بر روی نقطه حمایتی قرار بگیرد خریداران کنترل قیمت را بر دست می گیرند و قیمت را بالا می کشند و زمانی که به نقطه مقاومت سهم نزدیک می شویم فروشندگان بر بازار مسلط می شوند و قیمت را پایین می کشند.
این مطلب می تواند برای شما مفید باشد: کانال قیمت در تحلیل تکنیکال چیست؟
حمایت و مقاوت در بورس چیست؟
برای آنکه بتوانیم نقطه حمایت و مقاوت سهم را تشخیص دهیم باید بدانیم که دو عبارت حمایت و مقاومت معادل انگلیسی Support و Resistance می باشند و منظور از حمایت سطحی است که در آن تمایل به خرید یا تقاضا به اندازه کافی قوی می باشد و بر فشار فروش فروشندگان سهم غلبه میکند؛ اما مقاومت برعکس حمایت است و به محدوده یا سطحی گفته می شود که در آن فشار عرضه بر تقاضا غلبه می کند.
فیلم آموزش حمایت و مقاومت در بورس
برای درک بهتر این مطلب سهمی را در نظر بگیرید که قیمتش ۴۰۰۰ تومان می باشد. قیمت سهم بعد از حدود دو هفته کاهش پیدا می کند و به ۳۵۰۰ تومان می رسد. بعد از رسیدن قیمت سهم به محدوده ۳۵۰۰ تومان، سهم دوباره افزایش تقاضا روبرو می شود و مجدد به قیمت ۴۰۰۰ تومان می رسد و در ادامه باز به قیمت ۳۵۰۰ تومان بازمی گردد.
برای این سهم ۴۰۰۰ تومان مقاومت و ۳۵۰۰ تومان حمایت محسوب می شود، در تصویر زیر می توانید خط حمایت و مقاومت را مشاهده کنید.
ناحیه حمایت در تحلیل تکنیکال ( Support )
عملکرد خط یا ناحیه حمایت به این صورت است که بعد از رسیدن قیمت به این سطح فشار تقاضا بر عرضه پیشی می گیرد و در نتیجه خریداران در این ناحیه پر قدرت تر از فروشندگان ظاهر می شوند و قیمت سهم از این ناحیه برمی گردد و افزایش پیدا می کند.
این سطح از قیمت چنان برای خریداران جذاب می شود که انتظار افزایش قیمت را در آنها به وجود میآورد و همین امر باعث می شود تا دست به خرید بزنند . باید توجه داشته باشید که هر چه تعداد برخوردها در یک سطح حمایتی بیشتر باشد آن سطح از اعتبار بالاتری برخوردار خواهد بود و در نتیجه احتمال بازگشت سهم نیز بیشتر می شود.
به رفتار شرکت فولاد مبارکه در چارت بالا توجه کنید. انتظارات در طول زمان (تقریبا از دی ماه ۱۳۹۵ تا مرداد ماه ۱۳۹۶ )تغییرات زیادی را درسهم به وجود آورده است و بارها قیمت را تا سطح ۳۹۲ ریال پایین آورده است؛ اما هر بار خریداران در این سطح پرقدرت ظاهر شده اند و از سقوط بیشتر سهم به پایین جلوگیری کرده اند؛ بنابراین سطح، حمایت قیمتی سهم فولاد مبارکه بوده است که اکثریت سرمایه گذاران اعتقاد داشته اند قیمت از آن سطح به سمت بالا حرکت میکند.
ناحیه مقاومت در تحلیل تکنیکال ( Resistance )
نحوه عملکرد سطح یا نقطه مقاومت درست برعکس سطوح حمایتی است؛ به این صورت که بعد از رسیدن قیمت به این سطوح فشار عرضه ها در بازار بیشتر از تقاضا می شود و در نتیجه فروشندگان در این ناحیه پر قدرت تر از خریداران خواهند بود و قیمت سهم را کاهش می دهند.
به عبارتی دیگر می توان گفت که معامله گران نسبت به بالاتر رفتن قیمت از این ناحیه بدبین می باشند و احساس می کنند قیمت سهم از این ناحیه بالاتر نمی رود.
نمودار بالا تغییرات قیمت سهام شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس را در یک بازه تقریبا یکساله نشان می دهد. هر گاه قیمت به سطح ۳۹۲ ریال نزدیک شده است، مقادیر عرضه بر تقاضا فزونی یافته و مانع از افزایش قیمت شده است؛ در واقع سطح مقاومت، بیانگر محدوده قیمتی است که اکثریت معامله گران بر این باورند که قیمت از آن سطح بالاتر نخواهد رفت.
آموزش رسم خطوط حمایت و مقاومت
تا به اینجای کار فهمیدیم که خطوط حمایت و مقاومت در بازار سرمایه بسیار مهم و با اهمیت هستند تا جایی که تکنیکالیست های بازار تقریبا هر روز این خطوط را در سهم های مختلف بررسی می کنند و به واسطه ی آنها سطح قیمت ها را تحلیل می کنند؛ بنابراین باید برای کسب سود در بازار سرمایه و جلوگیری از زیان در معاملات پیش از خرید و فروش سهام بیاموزیم که به چه شکل این خطوط را به درستی رسم کنیم.
رسم خطوط حمایت و مقاومت بسیار ساده است، کافیست برای رسم حمایت یک کف قیمتی را انتخاب کنید و سپس از این نقطه به سایر نقاط کمینه قیمت خطی را رسم کنید فقط باید دقت کنید که این خط نباید نمودار سهم را با چند کندل قطع نماید. نحوه رسم مقاومت هم دقیقا به همین صورت است با این تفاوت که در این حالت بیشینه های قیمت را به یکدیگر متصل می نمایید؛ خطوط حمایت و مقاومت به دو دسته حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک تقسیم می شوند. دو تصویر زیر مثال هایی از این دو حمایت و مقاومت هستند.
دو روش تشخیص اعتبار خطوط حمایت و مقاومت
تحلیل گران بازار سرمایه همواره یک محدود حمایتی تعریف می کنند چرا که متاسفانه نقطه حمایتی تعریف چندان دقیقی را ندارد و مستعد خطای محاسباتی و به اشتباه انداختن تحلیلگر می باشد؛ بنابراین فعالان بازار یک محدوده را به عنوان حمایت و مقاومت در نظر می گیرند تا از این خطاها مصون بمانند.
اما برای تشخیص اعتبار یک محدوده حمایت و مقاومت نیز دو روش عمده وجود دارد:
۱.هر چه شیب خط حمایت و مقاومت افقی تر باشد، تحلیل بهتر خواهد بود؛ یعنی اگر خطی را برای حمایت و مقاومت رسم می کنیم هر چه شیب آن کمتر باشد و حالت افقی داشته باشد قدرت تحلیل شما بالاتر خواهد بود و می توانید وزن بیشتری را به آن بدهید.
۲.تعداد برخوردها به سطح حمایت و مقاومت بیانگر اعتبار این سطح می باشد؛ بر روی نمودار هر چه تعداد برخورد ها در مرور زمان با محدوده حمایتی یا مقاومتی که رسم کرده ایم بیشتر باشد، آن سطح دارای قدرت بیشتری خواهد بود.
فیلم آموزش تشخیص اعتبار خطوط حمایت و مقاومت
شکسته شدن سطوح حمایت و مقاومت
همه ی تکنیکالیست ها می دانند که سطوح حمایتی و مقاومتی دائمی نیستند و با تغییر تحلیل و انتظارات سرمایه گذاران می توانند شکسته شوند. هر گاه قیمت ها به سطوح مقاومتی به طور کامل نفوذ کنند، آنگاه سطح مقاومت پس از شکسه شدن نقش حمایتی به خود خواهد گرفت؛ همچنین به طور مشابه زمانی که سطوح حمایتی شکسته شوند به سطوح مقاوتی تبدیل خواهند شد.
اما چیزی که در این بین مورد تحلیل سهام چیست؟ توجه تحلیلگران قرار می گیرد حجم معاملات در نقاط تلاقی نمودار قیمت با سطوح حمایت و مقاومت است. اگر قیمتها در سطوح حمایت و مقاومت با افزایش زیادی در حجم معاملات مواجه شوند و در آنها نفوذ کنند، دلالت بر آن دارد که انتظارات سرمایه گذاران که تاثیر گرفته ازعوامل بنیادی مانند تغییرات EPS ، عوامل درونی و بیرونی ، حوادث و رویدادهای غیر مترقبه و …. است که تغییر یافته اند.
خلاصه حمایت و مقاومت در بورس
اساس تشکیل الگو های قیمت بر مبنای حمایت و مقاومت ها می باشد. تعیین و بررسی خطوط حمایت و مقاومت در معامله گری بسیار مهم می باشد سعی کنید در اولین قدم از تحلیل خود این خطوط را مشخص نمایید.
در شکسته شدن حمایت یا مقاومت هم شدت و حجم معاملات بسیار مهم می باشد. هرچه قدر شکست با حجم بالایی باشد آن شکست اعتبار بیشتری خواهد داشت؛ یعنی وقتی حمایتی با صف فروش بالا شکسته می شود اعتبار بالاتری نسبت به حمایتی که با حجم پایین شکسته می شود دارد. زمانی که بازار از مقاومت میگذرد، مقاومت به حمایت تبدیل میشود و هر چقدر قیمت سطح مقاومت و حمایت را تست کند ولی از آن نگذرد، آن سطح از حمایت یا مقاومت قویتر میشود.
بتای سهم چیست و چرا مهم است؟
با اندازهگیری بتای سهم میتوان با چشمانی باز در بورس سرمایهگذاری کرد.
آیا میدانید بتای سهم چیست؟ ریسک چیست؟ آیا با انواع آن آشنا شدهاید؟ اگر پاسختان منفی است لطفاً پیش از خواندن این آموزش، مقاله مدیرمالی در رابطه با موضوع ریسک (هفت نوع ریسک که سرمایهگذاران در بورس باید از آن دوری کنند) را بخوانید، چراکه نوسانپذیری خواهرزاده ریسک است و بهقولمعروف، بچهی حلالزاده به داییاش میره! پس شناختن ریسک کمک بیشتری به درک نوسانپذیری میکند.
نوسانپذیری به تغییرات خیلی سریع تصمیمات فعالان بازار در مورد خرید یا فروش سهام اشاره دارد که باعث میشود قیمت سهام بهصورت مقطعی، افزایش یا کاهش قابلتوجهی داشته باشد. نکته مهم مقطعی بودن آن است. روزانه خبرهای متعددی در مورد سهام شرکتهای مختلف در بازار منتشر میشود و فعالان بازار با استفاده از این خبرها، تصمیم به خرید یا فروش سهام یا نگهداشتن آن در سبد سهام خود میکنند. حال اگر تعداد زیادی از فعالان بازار تصمیم به فروش سهمی بگیرند، آن سهم با افزایش عرضه روبرو میشود و بدون توجه به ارزشمند بودن یا نبودن آن، قیمتش کاهش خواهد یافت. این کاهش قیمت موجب افزایش اضطراب سرمایهگذاران عجول میشود و سرانجام این سرمایهگذاران عجول تصمیم به فروش سهام خود میگیرند و زیان میکنند.
با پیشرفت فنّاوری، نوسانپذیری قیمت سهام هم بیشتر شده است. در سالهای گذشته، اگر شما تصمیم به خرید یا فروش سهام داشتید، ابتدا باید با کارگزارتان تماس میگرفتید و تنها راه ارتباطی شما خطوط تلفن بود. آنهم فقط در ساعات اداری! اما حالا هر کس یک تلفن همراه هوشمند با اینترنت همراه دارد، اغلب کارگزاریها وبسایت اینترنتی دارند، سامانه ثبت سفارش اینترنتی اغلب کارگزاریها راهاندازی شده است و کافی است شما در هر ساعت شبانهروز به اینترنت وصل شوید و سفارش خرید یا فروش خود را ثبت کنید! سرعت اتفاقات بیشتر شده و از ما انسانهای عجولی ساخته است… توصیه میکنیم صبور باشید و باعجله تصمیم نگیرید.
نوسانپذیری همه شرکتها باهم برابر نیستند. برخی سهمها، نوسانپذیری بیشتر و برخی دیگر نوسانپذیری کمتری دارند. حالا چطور میتوانیم نوسانپذیری را اندازهگیری کنیم؟
یکراه ساده برای تخمین نوسانپذیری، محاسبه ضریب بتای سهم است. بتا یک معیار آماری است که سرنخی را به سرمایهگذاران در مورد نوسانپذیری میدهد. بتا از طریق مقایسه بازده سهام با بازده شاخص بازار سنجیده میشود. بتای بازار یک است، هر سهمی که بتای آن بیشتر از یک باشد، نوسانپذیری آن از متوسط نوسانپذیری بازار بیشتر است و در مقابل هر سهمی که بتای آن کمتر از یک باشد، نوسانپذیری پایینی دارد. فرض کنید بتای سهم فرضی ساسمین ۱٫۵ است؛ یعنی نوسانپذیری این سهم ۵۰ درصد بیشتر از متوسط نوسانپذیری بازار است. همینطور بتای سهم باربن ۰٫۸۵ است. نوسانپذیری این سهم نیز ۱۵ درصد کمتر از متوسط نوسانپذیری بازار است.
بنابراین اگر نوسانات روزانه قیمتها، شمارا آزار میدهد و اضطراب شمارا بیشتر میکند بهتر است در سهامی سرمایهگذاری کنید که بتای آنها کمتر از یک است. متأسفانه شرکتهای اطلاعرسانی بتای سهام شرکتها را گزارش نمیکنند و شما بایستی خودتان اقدام به محاسبه آن کنید.
خبر خوش اینکه نرمافزار اکسل این محاسبه را برای شما آسان کرده است. کافی است با آموزشی کوتاه خودتان قادر خواهید بود بهسرعت بتای روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه سهام مختلف را محاسبه کنید.
منبع: مدیرمالی
7 در مورد “بتای سهم چیست و چرا مهم است؟”
سلام بهروز عزیز
در نرم افزار اکسل، در یک ستون بازده روزانه سهم را وارد کنید و در ستون دیگر بازده روزانه بازار را وارد کنید. سپس واریانس بازده روزانه و واریانس بازده بازار را حساب کنید. با تقسیم واریانس بازده سهم به واریانس بازده بازار بتا سهم محاسبه میشود. اگر علاقه مندید میتوانید روش تحقیق مقاله زیر را مطالعه کنید.
بررسی رابطه تحلیل سهام چیست؟ تحلیل سهام چیست؟ همزمانی قیمت سهام و نقدشوندگیموفق باشید
سلام. لطف کرده اگر برنامه نویسی اکسل جهت تشخیص بتای یک سهم پیچیده نیست را گزارش کنید تا خودمون انجامش بدیم مثلا داده ها چی باید باشن و روابط ریاضی بین داده ها .ممنون
با سلام وخسته نباشید دارم مطالبی را دنبال میکنم تا از بین انها نیازمندی خود را انتخاب وسپس اقدام به خرید مقالات مهم نمایم با سپاس از شما به امید موفقیت بیشر
سلام
با استفاده از تحلیل بنیادی می توان ارزش واقعی سهام یک شرکت را تخمین زد
اما قیمت سهم در بازار و توسط نیروهای عرضه و تقاضا تعیین می شود.
سلام وقت بخیر ایا صورت مالی شرکتها می توان قیمت سهم را مشخص کرد تشکر
سلام علی عزیز
ممنونیم که مدیرمالی رو دنبال می کنید
تلاش داریم در اینده برخی از ابزارهای نرم افزار اکسل که کاربرد بیشتری در سرمایه گذاری دارند، به کاربران مدیرمالی آموزش دهیم.
با آرزوی موفقیت برای شما
سلام و تشکر از مقاله خوبتون. کاش این مقاله رو با یک فایل اکسل که بتونه به طور ابتدایی شاخص بتای یک سهم رو محاسبه کنه پربار تر می کردید.
آشنایی با انواع تحلیل بورس
برای هر کسی که علاقه مند به سرمایه گذاری است، هیچ کمبودی در تحلیل وجود ندارد. اکثر تحلیل های بازار سهام را می توان به سه گروه کلی تقسیم کرد: بنیادی، نکنیکال و روانشناختی که در تحلیل سهام چیست؟ بازار بورس ایران تابلو خوانی هم گفته می شود. در اینجا نگاهی دقیق به هر یک داریم.
اما اگر شما فردی هستید که تازه وارد بازار سهام شده اید و به دنبال یافتن راه درست برای کشف انواع تحلیل بازار سهام هستید، این مقاله برای شما مناسب است.
بازارهای سهام بسیار غیرقابل پیشبینی هستند و اگر مطالعه و سرمایهگذاری درستی نداشته باشید.، فقط میتوانند یک بازی قمار باشند. اما با تحقیق و دانش خوب، میتوانیم تصمیمات درستی بگیریم که میتواند به ما در ایجاد ثروت کمک کند.
روشهای مختلفی وجود دارد که از طریق آنها میتوان حرکت بازار را تحلیل کرد. این روشها کاملاً علمی هستند و عوامل متعددی مانند تغییرات قیمت سهام، اقتصاد و صنعت، الگوهای نمودار، ترازنامههای شرکت و صورتهای سود و زیان را شامل میشوند.
دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی 0 تا 100
موزش بورس و کسب دانش بورس پیشنیاز ورود به این بازار است. داشتن دانش در یکی از دو نوع تحلیل فاندامنتال(بنیادی) یا تحلیل تکنیکال بورس برای ورود به حوزه بازارهای بورس لازم و ضروری است.
دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته
سر فصلها: چنگال اندروز فیبوناچی معرفی فیبوناچی فیبو قیمتی RET فیبو EXT فیبو قیمتی projection یافتنPRZ در نمودار الگوهای زمانی…
کارگاه روانشناسی معاملات
ارگاه تخصصی بسیار عملی و کاربردی روانشناسی معاملات بورس ایران
در کارگاه تخصصی روانشناسی معاملات بورس میتوانید الگوهای رفتاری لازم برای شناخت خودتان را بشناسید و با توجه به نقاط قوت و نقاط ضعف خود بهترین تصمیمها و واکنشها در مواجه با چالشهای سرمایهگذاری را اخذ نمایید.
تحلیل بازار سهام چیست؟
تحلیل بازار سهام را می توان به عنوان تلاشی برای پیش بینی اقدامات آتی بازار یا ارائه بینشی کلی از بازار تعریف کرد. عمدتاً تحلیل بازار سهام شامل مفاهیم و عوامل بسیاری است که هنگام انجام تحلیل در بازار سهام باید در نظر گرفته شود.
تجزیه و تحلیل بازار سهام روشی است که در آن سرمایه گذاران و معامله گران با مطالعه و تجزیه و تحلیل تاریخچه داده ها و داده های موجود در مورد خرید و فروش تصمیم می گیرند. این به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا امنیت سهام را قبل از سرمایه گذاری در آن درک کنند. تحلیلگران سهام وجود دارند که تحقیقات کاملی را برای یافتن هرگونه فعالیت در هر بخش از بازار سهام انجام می دهند.
با استفاده از تجزیه و تحلیل بازار سهام، سرمایه گذاران و معامله گران می توانند سریعتر به تصمیمات خرید و فروش برسند.
آشنایی با تحلیل سهام بورس
در بازارهای مالی تحلیلگران و معامله گران از دو ابزار به طور معمول بهره می برند . که شامل تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است . در کنار این ابزار های تحلیلی شیوه و روش معاملات هم در کنار این ابزارها خود نقش مکمل ایفا می کنند . شناخت بازار و روانشناسی معاملات و تاثیر اخبار ، تابلو خوانی، فیلترنویسی یا کدنویسیjava script یا MQL و … که هر بخش خود ، تاثیر بسیار زیادی در روند معاملات اشخاص می گذارند . این ابزارها در ترکیب با تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از شما شخصی توانا در حوضه ی بازار سرمایه پدید می آورد . افرادی که جز معامله گران حرفه ای محسوب می شوند اغلب به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی مسلط هستند . اگر از آن دسته از افراد هستید که علاقه مند به تحلیل تکنیکال هستید مقاله ” آموزش تحلیل تکنیکال رایگان 1400 ” را مطالعه نمایید.
تحلیل بنیادی : به بررسی یک شرکت از نظر پایه و بنیان می پردازد و می توان گفت جز بهترین روش های تحلیل است و بسیاری از بزرگان بازارهای بورس جهانی از این روش در معاملات استفاده می کند . تحلیل فاندامنتال با بررسی صورت های مالی و بهره گیری از محاسبات آماری و حسابداری در نتیجه اطلاعاتی در مورد وضعیت در حال حاضر شرکت و این که در آینده در چه وضعیتی قرار دارد می دهد و از طریق محاسبه ارزش ذاتی سهام ، به سرمایه گذار می گوید که سهم بالاتر از ارزش واقعی است یا خیر .
تحلیل بنیادی مطالعه قیمت سهام یک شرکت در رابطه با عوامل مؤثر بر شرکت از قبیل وضعیت مالی، منابع درآمدی، سودآوری، هزینه ها و غیره است. تحلیل بنیادی بازارهای سهام پیش بینی حرکت قیمت سهام در بلندمدت است. .
سه مرحله اساسی تحقیقات بنیادی در مورد هر سهمی که باید دنبال شود عبارتند از:
- شرکت را تحلیل کنید
- صنعت را تحلیل کنید
- اقتصاد را تحلیل کنید
مراحل فوق را می توان در رویکرد از بالا به پایین یا رویکرد پایین به بالا دنبال کرد. به عبارتی تحلیل بنیادی شامل ارزیابی “ارزش منصفانه” یک شرکت و سپس ارزیابی اینکه آیا قیمت سهام کمتر از ارزش گذاری شده است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است.
برای ارزیابی میزان سلامت یک شرکت، ممکن است از نسبت های زیادی استفاده شود. به عنوان مثال، نسبت جاری و نسبت سریع برای تعیین اینکه آیا یک شرکت قادر به پرداخت تعهدات کوتاه مدت خود با استفاده از دارایی های جاری است یا خیر استفاده می شود. همه اینها برای درک ارزش و جذابیت کسب و کار انجام می شود.
پارامترهای مختلفی برای محاسبات دارد :
EPS : (earning per share) از تقسیم سود سالیانه شرکت بعد از کسر مالیات تقسیم بر تعداد سهام داران به دست می آید .
DPS : (dividend per share) به مقداری از سود سالیانه شرکت است که بین سهامداران تقسیم می شود .
NAV : net asset value ) ( خالص ارزش دارایی ها ، ارزش روز بدهی ها – ارزش روز دارایی ها تقسیم بر تعداد سهامداران.
با بررسی انواع صورت های مالی (ترازنامه ، صورت جریان وجوه نقد و گزارشات تفسیری و … که در سایت codal.ir قابل مشاهده است ) و عوامل اقتصادی تاثیر گذار روی سهم را می توانیم سهم را مورد ارزشیابی قرار دهیم .
تحلیل تکنیکال : نوعی از تحلیل بازار سرمایه است که از روی بررسی نمودار قیمت – زمان که اطلاعات مختلفی از رفتار سهامداران در سهم به ما می دهد و بر اساس الگو ها و بررسی گذشته به همراه ابزارهای مکمل تحلیل تکنیکال به ما از آینده قیمت سهم اطلاع می دهد و از ریسک معاملات می کاهد .
تجزیه و تحلیل قیمت سهام بر اساس داده های آماری مانند حجم، میانگین متحرک، حرکات قیمت، الگوهای نمودار و غیره را تحلیل تکنیکال می نامند. این تحلیلگران بر این باورند که سهام از الگوهای خاصی در نمودار پیروی می کند که قبلاً رخ داده است و دوباره تکرار می شود و باعث حرکت صعودی یا نزولی در قیمت سهام می شود. تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل فاندامنتال بیشتر بر روی پیش بینی جهت سهام در نظر گرفته می شود.
تحلیل تکنیکال بر این فرض استوار است که قیمت بازار نشان دهنده تمام اطلاعات مرتبطی است که ممکن است بر بازار تأثیر بگذارد. در نتیجه، نیازی به در نظر گرفتن رویدادهای اقتصادی، بنیادی یا تازه نیست، زیرا آنها قبلاً در قیمت اوراق بهادار لحاظ شدهاند.
از مزیت های این تحلیل شامل استفاده ازحجم عرضه و تقاضا ، نقاط ورود و خروج ، سرعت زیاد در واکنش به اطلاعات و وجود الگو های مشخص می توان نام برد .
اصول تحلیل تکنیکال
۱. همه چیز در قیمت لحاظ شده ؛ در قیمت ها تمامی عوامل سیاسی و اقتصادی و حتی آب و هوا تاثیر گذارند .
۲. قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند .در فیزیک هم چنین قانونی داریم . یک جسم حرکت یکنواخت خود را ادامه می دهد تا زمانی که به آن نیرویی وارد شود و آن را از مسیر منحرف کند . در این جاهم یک قیمت روند خود را ادامه می دهد تا زمانی که از روند خارج شود .
۳. تاریخ تکرار می شود .
در تحلیل تکنیکال نظریه های مختلفی وجود دارند که به تحلیل کمک می کنند :
۱.اصول نظریه داو :
۱. همه چیز در شاخص ها لحاظ شده
۲.در بازار سه نوع روند وجود دارد : بازار گاوی که به بازار صعودی گفته می شود . بازار خرسی به بازار نزولی گفته می شود . بازار گوسفندی یا خنثی .
۳.شاخص ها باید یکدیگر را تایید کنند.
۴.حجم معاملات باید روند راتصدیق کند .
۲ . نظریه موج های الیوت : در این نظریه یک روند را دارای ۵ موج در نظر میگیریم که موج های با شماره فرد را پیشرو و موج های زوج را اصلاحی در نظر می گیریم . هر موج پیشرو خود از۵ ریز موج تشکیل شده و هر موج اصلاحی خود دارای ۳ موج است . این تئوری برگرفته از نظریه آشوب بیان می شود و تمامی این تئوری ها در علوم ریاضی مورد بحث و بررسی قرار می گیرند .
از ابزارهای کاربردی تحلیل تکنیکال : خطوط روند ، کانال ، بادبزن گن ، ابزارهای فیبوناچی مختلف ، اندیکاتورها ، اسیلاتورها ، انواع خطوط میانگین متحرک .
تابلوخوانی : در سایت tsetmc.ir که برای شرکت مدیریت فناوری بورس است معاملات بصورت آنلاین در تایم بازار روی این سایت قرار گرفته است . شما با بررسی قسمت در یک نگاه مربوط به سهام مورد نظرتان و بررسی پارامترهای مختلف که در صفحه مشاهده می کنید می توانید اطلاعات مهمی را بدست آورید .
فیلترنویسی: به علت تعدد شرکت ها در بازار بورس برای بهتر پیدا کردن سهم بر اساس تابلوی معاملاتی مناسب می توانید به بخش دیده بان در سایت TSETMC بروید و در قسمت فیلتر ، فیلتر موردنظرتون که براساس کد های برنامه نویسی هستند وارد کنید . پس از آن شرکتهای بازار بر اساس پارامترهایی که وارد کردید فیلترشده و خروجی آنها را می توانید با تحلیل تکنیکال بررسی کنید . برنامه نویسیMQL هم مربوط به افراد حرفه ای بازار است که در بستر متاتریدر در قسمت مخصوص کد نویسی اطلاعات را وارد می کنند .
براي تحلیل سهم سکارون تاريخه شركت جز موارد مهم و كاربردي در تحليل به حساب مي آيد اين كه شركت در چه حوزه ای كار ميكند و آيا مي شود به فعاليت توليدي آن شركت اطمينان داشت يا خير؟ بهمين دليل هميشه در تحليل هر سهمي بنيان شركت را مد نظر داشته باشيد.
پیشنهاد می شود مقاله ” مجمع شرکت سهامی ” را بخوانید.
نتیجه
اگر کسی روی سهام سرمایهگذاری میکند، بخشی از یک شرکت را میخرد و انتظار دارد با افزایش ارزش پول به دست بیاورد. برای اطمینان از حداکثر بازده، باید زمانی را صرف تحقیق کرد. بنابراین تجزیه و تحلیل بازار سهام برای علاقه مندانی که علاقه مند به سرمایه گذاری پول خود در سهام هستند بسیار مهم است.
هر یک از انواع تحلیل بازار سهام دارای مزایا و معایب خاص خود هستند و هیچ یک از آنها را نمی توان تنها راه عالی برای تجزیه و تحلیل سهام عنوان کرد. در بسیاری از موارد دیده شده است که برای یک سهام خاص، یک تحلیلگر تکنیکال یک حرکت صعودی را پیشنهاد می کند و در همان زمان یک تحلیلگر بنیادی ممکن است یک حرکت بالقوه نزولی را پیشنهاد کند. همیشه توصیه میشود که سرمایه گذاران تحقیقات خود را انجام دهند و سپس در بازار سهام سرمایه گذاری کنند.
درباره مهرناز سلطانی
نویسنده کتاب: ثروت نهفته در بورس ایران ،مدرس و مربی دوره های بورس و هوش مالی مقدماتی و پیشرفته ،بنیان گذار مجموعه همیار سرمایه ،تحلیگر و معامله گر بورس اوراق بهادار ،نویسنده روزنامه همشهری در حوزه بورس کارشناس رادیو اقتصاد سیما سخنران در سمینارها و همایش های مالی نگارنده بیش از 150 مقاله آموزشی در بازارهای مالی
تحلیل بنیادی سهام چیست؟
در سالهای اخیر علاقهی سرمایهگذاران به بازار سهام رشد چشمگیری داشته است؛ برای نمونه فقط در سال ۲۰۱۴، شرکت ملی سپردهگذاری اوراق بهادار هند (NSDL) و خدمات سپردهگذاری مرکزی محدود (CDSL)، یعنی دو شرکت سپردهگذاری ملی، حساب ۱۳۰۰,۰۰۰ سرمایهگذار جدید را اضافه کردهاند. اگرچه پتانسیل بالای بازدهی بازارهای سهام موجب جذب سرمایهگذاران بسیاری شده است ولی تعداد کمی از این سرمایهگذاران آمادگی رویارویی با زیانهای عظیم ناشی از سرمایهگذاری در سهام نامناسب را دارند. بنابراین بسیار مهم است که پیش از سرمایهگذاری، شرکتهایی را که قصد داریم در آنها سرمایهگذاری کنیم بهخوبی بشناسیم. در این مقاله یکی از روشهای متداول تحلیل سهام یعنی روش تحلیل بنیادی سهام را معرفی میکنیم.
تحلیل بنیادی سهام
تحلیل بنیادی یعنی سرمایهگذار سوددهی آیندهی یک شرکت را بر اساس محیط کسبوکار و عملکرد مالی آن تجزیهوتحلیل میکند. در تحلیل بنیادی، هم جنبههای کیفی و هم جنبههای کمّی شرکت مورد توجه قرار میگیرد و بر اساس این جنبهها، شما (یعنی سرمایهگذار) در مورد سرمایهگذاری در سهام آن شرکت تصمیمگیری میکنید. مسئلهی اصلی در اینجا ارزیابی بهرهوری کلی عملیاتها، رشد آتی و پتانسیل سودآوری آن شرکت است.
تحلیل بنیادی با شاخهی دیگر تحلیل سهام که تحلیل فنی (technical analysis) نامیده میشود، تفاوت دارد. در تحلیل فنی به عملکرد مالی شرکت چندان توجه نمیشود و تصمیمهای مربوط به سرمایهگذاری بر اساس الگوهای سوابق قیمت سهام شرکت گرفته میشود.
انواع تحلیل بنیادی کدام است
دو نوع تحلیل بنیادی وجود دارد: تحلیل بنیادی کمّی و تحلیل بنیادی کیفی. در تحلیل بنیادی کمّی تلاش میکنید تا جنبههای کلیدی و قابل سنجش عملکرد شرکت را ارزیابی کنید، در حالیکه در تحلیل بنیادی کیفی شما به دنبال رسیدن به درک درستی از جنبههای مهمی هستید که با اعداد قابل توضیح نیستند. از این رو بهطور غیررسمی به تحلیل کیفی، بررسی بهداشتی (hygiene check) نیز گفته میشود. در زیر نگاهی به این دو مفهوم میاندازیم:
تحلیل کمّی چیست
تحلیل کمّی جنبهای از تحلیل بنیادی است که به شما امکان میدهد تا عملکرد مالی شرکت را از طریق مقادیر عددی درک کنید و سپس این مقادیر عددی را با دادههای عملکرد سایر شرکتهای مشابه و همچنین سابقهی عملکرد همان شرکت مقایسه کنید. از این طریق میتوانید متوجه شوید که عملکرد آن شرکت در مقایسه با شرکتهای همتای خود و نسبت به عملکرد خود در سالهای گذشته چگونه است.
تحلیل کمّی بهطورکلی با استفاده از نسبتهای مالی یا برآوردهای تحلیل سهام چیست؟ درآمد انجام میشود. دادههای موردنیاز برای این ارزیابی، از صورت درآمد و ترازنامه (یعنی دو صورت مالی اصلی شرکت) بهدست میآید. صورت مالی مهم سوم یعنی صورت جریان وجوه نقد نیز در نظر گرفته میشود.
ترازنامه صورتی از داراییهای شرکت یعنی هر آنچه شرکت مالک آن است و نیز بدهیهای آن در مقطع خاصی از زمان است. صورت درآمد در مورد درآمدها، هزینههای متحملشده و سود یا زیان ایجادشده در طول دورهای مشخص، اطلاعاتی بهدست میدهد که به سرمایهگذار کمک میکند تا با استفاده از منابع گوناگون، شناختی از درآمد شرکت بهدست بیاورد و متوجه شود که شرکت برای تولید درآمد خود، باید چه هزینههایی را متقبل شود و آیا به اندازهای درآمد دارد که بتواند تعهدات مالی خود را انجام بدهد. صورت جریان وجوه نقد بهطور ویژه بر جابجایی وجوه نقد به داخل و خارج از آن کسبوکار تمرکز دارد. البته شرکتها در بیشتر موارد پول را بلافاصله قبل یا بعد از فروش، دریافت یا پرداخت نمیکنند. بنابراین ممکن است جریان پول با درآمدها و هزینههای واقعی شرکت متفاوت باشد.
تحلیل کمّی دارای دو جنبهی کلیدی است:
تحلیل کمّی شامل چه مواردی است
تحلیل نسبت (Ratio analysis)
این رویکرد مستلزم محاسبهی نسبتهای اساسی مشخصی برای اظهار نظر در مورد عملکرد شرکت در طول یک دوره و قیمت سهام آن در مقایسه با سایر شرکتهاست. برای هر شرکت ۵ مجموعه از نسبتها محاسبه میشود که شاملِ نسبتهای فعالیت یا بهرهوری (activity or efficiency ratios)، نسبت نقدینگی (liquidity ratio)، نسبت توانایی پرداخت بدهی (solvency ratio)، نسبت سودآوری (profitability ratio) و تقسیم عددی بر مضرب بازار (market multiples) است.
درآمدهای پیشبینی شده
ارزش یک سهم برای شما (یعنی خریدار)، مانند هر چیز قابل خریداری دیگری برابر است با سود و منافعی که انتظار دارید در آینده از آن بهدست بیاورید. منفعتی که از سرمایهگذاری در سهام بهدست میآورید، شامل افزایش ارزش مالی آن سهام و سود سهام دورهای است که شرکت برای آن سهام میپردازد. سود سهام بخشی از درآمد سالیانهی شرکت است که شرکت آن را بهصورت نقدی بین سهامداران توزیع میکند. بنابراین میزان سود سهامی که در آینده دریافت خواهید کرد، مستقیما با درآمد آتی شرکت مرتبط خواهد بود. از این رو لازم است سود سهامی را که میتوانید در آینده انتظار داشته باشید، پیشبینی و برآورد کنید.
به علاوه ارزش سهام شرکت زمانی افزایش پیدا میکند که بتوانید انتظار داشته باشید که درآمدهای آن شرکت در آینده افزایش پیدا کند. بنابراین اگر بهنحوی بتوانید درآمدهای آتی شرکت را پیشبینی کنید، میتوانید قیمتی را که مایلید برای خرید سهام آن شرکت بپردازید، محاسبه کنید. این فرآیند پیشبینی درآمد (earnings projection) نامیده میشود. به منظور برآورد درآمدهای آتی باید فروش آتی، درآمد بهدست آمده از سایر منابع و هزینههای شرکت را نیز برآورد کنید. فروش تنها زمانی افزایش مییابد که شرکت برای تولید محصولات بیشتر در آینده داراییهای بیشتری داشته باشد؛ برای این منظور شرکت به بودجهی بیشتری نیاز خواهد داشت که میتواند آن را از طریق وام و صدور سهام بیشتر تأمین کند. بنابراین شما باید تمام صورتهای مالی شرکت را پیشبینی و برآورد کنید. برای انجام این کار باید از سابقهی عملکرد شرکت و برآوردهای خاصی استفاده کنید. تمامی این مسائل مواردی هستند که در حوزهی ارزشگذاری سهام (equity valuation) قرار میگیرند.
تحلیل کیفی چیست
تحلیل کمّی یک مزیت واضح دارد و آن ساده کردن کل تحلیل به چند عدد است، ولی محدودیتهایی هم دارد مثلا اینکه نمیتوان با استفاده از آن جنبههای کیفی مهم کسبوکار را تحلیل کرد. برای مثال به هیچوجه نمیتوان کیفیت مدیریت شرکت را که برای سرمایهگذاران اهمیت زیادی دارد، با اعداد و ارقام اندازهگیری کرد و ارزیابی آن نیازمند استفاده از تحلیل کیفی است.
تحلیل کیفی فرمولمحور نیست. کیفیت چیزی ذهنی و فردی است که باید بهصورت انفرادی و توسط هریک از سرمایهگذاران مورد قضاوت قرار بگیرد. بعضی از پاسخهایی که سرمایهگذاران در زمان انجام تحلیل کیفی به دنبال آن هستند به ساختار صنعتی، کیفیت مدیریت، درآمدها و هزینهها، حاکمیت شرکتی (corporate governance)، داراییها و بدهیهای آن شرکت مرتبط است. بعضی از این موارد در زیر فهرست شده و بهطور مختصر شرح داده شده است.
ماهیت کسبوکار:
- میزان سودآوری و نرخ رشد مورد انتظار صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند چقدر است؟
- برای شرکتهای جدید، وارد شدن به آن صنعت و گرفتن سهم بازار از شرکتهای موجود چقدر آسان است؟
- چه گروهی بر بازار مسلط است؟ شرکتهای فعال در این صنعت، مشتریان یا تأمینکنندگان؟
- گروه مسلط بر بازار چقدر قدرت چانهزنی دارد؟
حاکمیت شرکتی:
حاکمیت شرکتی به مجموعهی شیوههای تعیینشده توسط شرکت اشاره دارد که تضمین میکند منافع سهامداران در معاملات آن شرکت در درجهی نخست اهمیت قرار میگیرد. دو مورد از مهمترین الزامات قانونی که در این رابطه شرکتها باید به آن پایبند باشند، تشکیل هیئت مدیرهای برای پیشبرد منافع سهامداران و انجام حسابرسیهای دورهای است که نشان بدهد در حسابهای شرکت هیچ اشکالی وجود ندارد.
بعضی از پرسشهای سرمایهگذاران در ارتباط با حاکمیت شرکتی عبارت است از:
- هیئت مدیره از چند نفر تشکیل شده است؟
- در هیئت مدیره چند مدیر مستقل وجود دارد؟
- آیا این مدیران مستقل واقعا مستقلاند یا بهنحوی با مدیریت مرتبط هستند (مثلا نسبت خانوادگی دارند، از کارکنان سابقاند و …) و منافع مدیریت را به منافع سهامداران ترجیح میدهند؟
- حسابرسی حسابهای شرکت چند وقت یکبار انجام میشود و حسابرسان تا چه حد مستقلاند؟
کیفیت درآمدها:
- منبع اصلی درآمدهای شرکت عملیاتهای اصلی شرکت است یا منابع دیگری که ممکن است در دورههای آتی ادامه پیدا نکند؟
- چه نسبتی از درآمد شرکت و مطالبات آتی نقد است؟
- چه نسبتی از درآمد شرکت غیرنقدی است (برای نمونه سود حاصل از افزایش ارزش داراییها)؟
- هزینههای اصلی کدامند؟ آیا انتظار میرود که تکرار شوند؟
- چه نسبتی از هزینهها غیرنقدی است (برای نمونه هزینههای استهلاک)؟
ماهیت داراییها و بدهیها:
- شرکت بر روی چه داراییهایی سرمایهگذاری کرده است و این داراییها چقدر قدیمیاند؟
- شرکت چقدر بر روی جایگزینی و نگهداری داراییهای قدیمی سرمایهگذاری کرده است؟
- شرکت بر روی چه داراییهای جدیدی سرمایهگذاری میکند؟ آیا این سرمایهگذاری موجب افزایش درآمدهای آتی خواهد شد؟ آیا سرمایهگذاری بر این داراییها به معنی ورود به صنعتی دیگر یا تولید محصولی متفاوت است؟
- بودجهی این داراییها چگونه تأمین میشود؟ از طریق وام، منابع مالی شرکت یا صدور سهام جدید؟ آیا این داراییها درآمد کافی برای بازپرداخت وامها ایجاد خواهند کرد؟
- بدهی شرکت چقدر است؟
- این شرکت از وامهای خود برای چه هدفی استفاده میکند؟
چه رابطهای میان تحلیل کمّی و تحلیل کیفی وجود دارد
تحلیل کمّی و تحلیل کیفی همدیگر را تکمیل میکنند و هریک جنبههایی دارد که دیگری فاقد آن است. بنابراین معمولا سرمایهگذاران از هر دو تحلیل با هم استفاده میکنند. تحلیل کمّی بیشتر تحلیلی در مورد «چیستی» است و به دنبال توضیح این مسئله است که امروز صورتهای مالی شرکت به چه صورتاند و در آینده به چه صورت خواهند بود. ولی تحلیل کیفی، تحلیلی در مورد «چگونگی» است. تحلیل کیفی به دنبال یافتن دلایلی در درون شرکت است که به شرکت کمک میکند تا در آینده به موفقیت دست بیابد. تحلیل کیفی دلیل بهدست آمدن ارقام محاسبهشده با استفاده از تحلیل کمّی را روشن میکند.
رویکردی که این دو نوع تحلیل را بههم پیوند میدهد، چارچوب اقتصاد- صنعت- شرکت (EIC) یا بالا به پایین نام دارد. این رویکرد با دیدگاهی گسترده از کل اقتصاد شروع میشود و به شناسایی بخشهای خاصی از صنعت (مانند فناوری اطلاعات، بانکداری و داروسازی) میپردازد که با توجه به پیشرفتهای اخیر میتوانند عملکرد خوبی داشته باشند. این رویکرد سپس به شرکتهای خاصی در درون این بخشها محدود میشود که ارزش سرمایهگذاری کردن را دارند. اگرچه نخستین مرحلهی این تجزیهوتحلیل بیشتر کیفی است، در دو مرحلهی آخر جنبهای کمّی نیز در تحلیل وارد میشود.
تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟
علی مومنی عضو تحریریه
زمان مطالعه : 8 دقیقه
برای بوکمارک این نوشته وارد شوید
در این مطلب میخوانید
فعالیت در بازارهای سرمایهای بدون تحلیل فنی و علمی بازار، نتیجهبخش نیست و باعث از دست رفتن سرمایه میشود. بازیگران حاضر در بازارهای مالی مانند بورس و ارزهای دیجیتال، عمدتا ارزش داراییهای این بازارها را با استفاده از دو نوع تحلیل میسنجند: تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) و تحلیل تکنیکال (Technical Analysis). در این مطلب قصد داریم به توضیح تحلیل بنیادی بپردازیم، مزایا و معایب آن را بگوییم و تفاوتهای بهکارگیری این نوع تحلیل در بازار سهام و ارزهای دیجیتال را شرح دهیم.
تحلیل بنیادی چیست ؟
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک دارایی و بررسی عواملی است که ممکن است در آینده روی ارزش آن اثرگذار باشند. هدف نهایی تحلیل بنیادی فهم این مساله است که دارایی در زمان فعلی بالاتر از ارزش واقعی یا ذاتی خود ارزشگذاری شده است (Overvalued) یا ارزشی پایینتر دارد (Undervalued).
طبیعی است اگر تشخیص داده شود ارزش فعلی دارایی (سهام، رمزارز و…) کمتر از ارزش واقعی ذاتی آن است؛ ظرفیت رشد قیمت وجود دارد و خرید آن اقدامی منطقی و سودده است؛ ولی اگر بیش از ارزش واقعی ارزشگذاری شده باشد یعنی گران است و در آینده کاهش قیمت را تجربه خواهد کرد پس خرید آن درست نیست. این نوع تحلیل به معاملهگران و سرمایهگذاران کمک میکند تا با جمعآوری اطلاعات درست، تصمیمهای درست بگیرند.
برای مثال اگر ارزش واقعی یک سهم هزار تومان باشد و در زمان حاضر هزار و ۲۰۰ تومان قیمتگذاری شود، نگه داشتن آن منطقی نیست چون در آینده ارزان و به ارزش واقعیاش نزدیک میشود. در صورتی که ارزش فعلی همان سهم ۸۰۰ تومان باشد سرمایهگذاری روی آن درست و اقتصادی است.
در این تحلیل هر چیزی که روی ارزش دارایی تاثیرگذار باشد بررسی میشود؛ از فاکتورهای کلان اقتصادی مثل وضعیت کل اقتصاد کشور و صنعت گرفته تا مسائل خرد اقتصادی مانند کارآمدی مدیریت بنگاه اقتصادی عرضهکننده.
تحلیل بنیادی در برابر تحلیل تکنیکال قرار دارد که در آن دادههای تاریخی یک بازار و فراز و فرودهایی که ارزش و حجم دارایی در طول زمان طی کردهاند مورد توجه قرار میگیرد.
عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی به طور کلی ۲ دسته از عوامل بررسی میشوند: عوامل کمی و عوامل کیفی. هر دو این گروهها در جای خود برای تحلیل ارزش داراییها اهمیت دارند و به کار گرفته میشوند.
عوامل کمی (Quantitative Factors):
همانطور که از نام این دسته مشخص است عواملی که بتوان آنها را بهصورت کمی (عددی) نشان داد شامل این دسته میشوند. در میان عوامل کمی، سه مورد زیر بیش از بقیه اهمیت دارند.
۱. ترازنامه: ترازنامه یکی از انوع صورتهای مالی شرکت است که در آن داراییها، بدهیها و سرمایه شرکت در یک زمان خاص مشخص شده است.
۲. صورت سود و زیان: صورت سود و زیان نیز یکی دیگر از صورتهای مالی است که با محاسبه اختلاف هزینهها و درآمدهای شرکت، سود یا زیان یک مجموعه طی یک دوره مالی را نشان میدهد. تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان در این است که ترازنامه در هر زمان قابل دسترسی است اما صورت سود و زیان فقط در یک دوره مالی سالانه یا فصلی تنظیم میشود.
۳. صورت جریان وجوه نقد: این صورت مالی جریان وجوه نقد شرکت در فعالیتهای عملیاتی (OCF)، مالی (CFF) و سرمایهگذاری (CFI) را بازتاب میدهد.
۴. سهم شرکت از بازار، شاخصهای اقتصادی مانند تورم، نرخ رشد کل تولید ناخالص داخلی و رشد حوزهای که شرکت در آن فعالیت میکند از دیگر مواردی است که در تحلیل بنیادی نقش دارند.
عوامل کیفی (Qualitative Factors):
این عوامل کمتر از دسته اول، محسوس و قابل اندازهگیری است. سه مورد زیر از مهمترین عوامل کیفی مورد بررسی تحلیلگران بنیادی است.
۱. مدل کسبوکار: برنامه یک بنگاه برای کسب سود، محصولاتی که عرضه میکند، بازار هدف و هزینههای پیشبینی نشده، اجزای تشکیلدهنده مدل کسبوکار شرکت است.
۲. مزیتهای رقابتی: شرکتهای موفق، شرکتهایی هستند که نسبت به بقیه بازار دارای مزیت رقابتی باشند و بتوانند این مزیت رقابتی را در بلند مدت حفظ کنند.
۳. مدیریت: کیفیت مدیران ارشد اجرایی شرکتی که تحلیل میشود قطعا در ارزش آینده آن شرکت تاثیرگذار است. این مساله را نمیتوان به صورت کمی نشان داد اما سابقه عملیاتی مدیران و عملکردشان در گذشته آینده را تا حدی قابل پیشبینی میکند.
تاریخچه تحلیل بنیادی
سال ۱۹۳۴ یک اقتصاددان و فعال بازار سرمایه آمریکایی به نام بنجامین گراهام کتاب تحلیل اوراق بهادار را منتشر کرد. در این کتاب چارچوبی برای سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش (Value Investing) ارائه شد. سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش تقریبا همان چیزی است که امروز پایه تحلیلهای بنیادی را تشکیل میدهد؛ یعنی تشخیص سهمی که پایینتر از قیمت واقعیاش ارزشگذاری شده و خرید آن بهصرفه است. از زمان نگارش این کتاب، تمرکز بسیاری از پژوهشهای حوزه بازار سرمایه بر متغیرهای بنیادی معطوف شد.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی اگر چه ابزاری لازم و کارآمد در تحلیل داراییهای سرمایهای است اما با این وجود بینقص عمل نمیکند. در اینجا به چند مورد از مزایا و معایب این نوع تحلیل اشاره میکنیم.
مزایا:
- شناسایی فضای بازار و صنعت: بزرگترین و بهترین ویژگی تحلیل بنیادی این است که به افراد کمک میکند پیچیدگیهای بازار و عوامل تغییر قیمت داراییها را تشخیص دهند و از این طریق تصمیم بگیرند خرید یک دارایی کار درستی و سوددهی است یا خیر.
- تصمیمگیری درست به هنگام آشفتگی بازار: مواقعی که بازار یک دارایی نوسانهای شدید و متعدد را تجربه میکند، بازیگران دچار آشتفگی میشود. اینگونه نوسانها باعث میشود معاملهگران رفتارهای احساسی انجام دهند. برای مثال اگر در مدت کوتاهی ارزش یک دارایی افزایشی چشمگیر داشته باشد بازیگری که به تحلیلهای بنیادی توجه دارد برای خرید آن دارایی عجله نمیکند بلکه با استفاده از این نوع تحلیل ارزش ذاتی (واقعی) دارایی را میسنجد و تصمیمات خود را با توجه به این ارزش تنظیم میکند. سرمایهگذارانی که به دنبال حضور بلند مدت در بازار هستند با تحلیل بنیادی به سالهای آینده خوشبینتر خواهند بود.
معایب:
- نبودن تضمین: طبیعی است که در هر بازاری اطلاعات بازیگران مطلقا کامل نیست و همیشه یا اطلاعاتی وجود دارند که قابل دسترسی نیستند و یا اینکه در آینده اتفاقات غیرقابل پیشبینی تعادل بازار را مختل میکند. بزرگترین ایراد تحلیل بنیادی نیز همین مساله است. تحلیل بنیادی تضمین نمیدهد که زیر قیمت بودن یا بالای قیمت بودن یک دارایی در آینده نیز قابل اتکا باشد. ممکن است قیمت سهام یا رمزارزی بالای قیمت واقعی آن تشخیص داده شود اما در آینده قیمت واقعی آن دارایی افزایش پیدا کند و ظرفیت سوددهی آن بالا رود. همچنین مثلا اگر یک دارایی پایینتر از قیمت واقعیاش شناسایی شود نمیتوان مطمئن بود چه زمانی به سمت قیمت واقعیاش حرکت میکند.
- زمانبر بودن: از فاکتورهای دخیل در تحلیل بنیادی که برخی از آنها ذکر شد، مشخص است که انجام این تحلیل، فرایندی کوتاهمدت و آسان نیست. برای انجام تحلیل بنیادی باید دادههای زیادی جمعآوری و بررسی شود که این مساله هزینهفرصتی دارد. اگر شخصی به هر دلیلی حاضر به پرداخت هزینه تحلیل برای به دست آوردن فرصت آن نباشد، این نوع تحلیل به کار نمیآید.
- اطلاعات غلط: منبع بسیاری از دادههایی که تحلیلگران بنیادی جمعآوری میکنند، شرکت صاحب دارایی مورد تحلیل است اما باید توجه داشت بنگاهها بهویژه در جوامعی که شفافیت اقتصادی وجود ندارد همیشه اطلاعات و گزارشهای درست از وضعیت خود ارائه نمیدهند. گاهی ممکن است بنگاهی وضعیت خود را بهتر از چیزی که واقعا است نشان دهد که این مساله، گمراهی بازیگران را در پی دارد.
تحلیل بنیادی در بازار ارزهای دیجیتال
نام تحلیل بنیادی با بورس گره خورده؛ اما مدتیست این گره کمی باز شده است. طی چند سال اخیر که ارزهای دیجیتال به عنوان داراییهای سرمایهای مطرح شدند تحلیل بنیادی در مورد این داراییها نیز مطرح شد. با توجه به اینکه ارزهای دیجیتال فراز و فرودهای زیادی دارند بهکارگیری تحلیل بنیادی و تشخیص ارزش واقعی این داراییها اهمیت فراوانی دارد.
تحلیل بنیادی در بازار داراییهای دیجیتال تفاوتهایی با بازار سرمایه دارد. در مورد رمزارزها اساسا بازار غیرمتمرکز است. هیچ نهاد یا شرکت واحدی مسئول ارزهای دیجیتال نیست و در این بازار جریان اطلاعات، متفاوت از بازارهای دیگر شکل میگیرند.
برای تحلیل بنیادی رمزارزها میتوانیم دادههایی که شبکه بلاکچین ارائه میدهد را بررسی کنیم اما اگر نمیخواهیم زمان زیادی به این منظور صرف کنیم راه حل سادهتری نیز وجود دارد. وبسایتها یا APIهایی وجود دارند که برای اطلاعرسانی در مورد تصمیمات سرمایهگذاری طراحی شدهاند. برای مثال، CoinMarketCap اطلاعات متعددی شامل نمودارهای داده و گزارشهای رمزارزها در اختیار معاملهگران میگذارد.
تعداد تراکنشها نیز عامل مهمی در تجزیه و تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال محسوب میشود. با به دست آوردن این اعداد میتوان روند کم و زیاد شدن تراکنشها در طول زمان را مشاهده کرد و عوامل موثر بر رشد یا کاهش تراکنشها را تشخیص داد. به این ترتیب تا حدی رفتار آینده بازار نیز شناسایی میشود.
تعداد آدرسهای فعالی یکی دیگر از عوامل مهم در تحلیل بنیادی بازار ارزهای دیجیتال است. با شناسایی آدرسهای فعال در یک دوره زمانی میتوان روند علاقه بازار به رمزارز مورد نظر را سنجید.
کارمزدهای جابهجا شده در شبکه نیز نباید نادیده گرفته شوند. هر چقدر که کارمزد بیشتری برای جابهجایی یک دارایی پرداخت شود میفهیمم آن دارایی تا چه اندازه امن است.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک دارایی و بررسی عواملی است که ممکن است تحلیل سهام چیست؟ در آینده روی ارزش آن اثرگذار باشند. هدف نهایی تحلیل بنیادی فهم این مساله است که دارایی در زمان فعلی بالاتر از ارزش واقعی یا ذاتی خود ارزشگذاری شده است (Overvalued) یا ارزشی پایینتر دارد (Undervalued).
تحلیل بنیادی از چه زمانی به وجود آمد؟
سال ۱۹۳۴ یک اقتصاددان و فعال بازار سرمایه آمریکایی به نام بنجامین گراهام کتاب تحلیل اوراق بهادار را منتشر کرد. در این کتاب چارچوبی برای سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش (Value Investing) ارائه شد. سرمایهگذاری مبتنی بر ارزش تقریبا همان چیزی است که امروز پایه تحلیلهای بنیادی را تشکیل میدهد؛ یعنی تشخیص سهمی که پایینتر از قیمت واقعیاش ارزشگذاری شده و خرید آن بهصرفه است. از زمان نگارش این کتاب، تمرکز بسیاری از پژوهشهای حوزه بازار سرمایه بر متغیرهای بنیادی معطوف شد.
تحلیل بنیادی چه مزایا و معایبی دارد؟
مزایا: شناسایی بازار و صنعت، تصمیمگیری درست هنگام آشفتگی بازار معایب: نبودن تضمین، زمانبر بودن، اطلاعات غلط
دیدگاه شما