کندل ها و انواع آنها


شاخص ترس و طمع بیت‎کوین، Lookintobitcoin

الگوهای های شمعی (کندل استیک) در تحلیل تکنیکال

الگوهای کندل استیک (نمودارهای شمعی) بیش از ۱۰۰ سال است که از کشور ژاپن سرچشمه میگیرد، قبل از آنکه غربی ها نمودارهای میله ای و نقطه ای شکل را ایجاد کنند. در دهه ی ۱۷۰۰ یک مرد ژاپنی به نام Homma متوجه شد درحالی که بین قیمت عرضه و تقاضای برنج ارتباط وجود دارد، بازارها نیز به شدت تحت تاثیر هیجانات تجار قرار گرفتند.

کندل استیک ها، هیجانات را به صورت تصویری از اندازه قیمت که در رنگ های مختلف در حرکت است بیان می کند. معامله گران از الگوهای های شمعی برای تصمیم گیری در معادلات که بر مبنای الگوهای منظم در حال انجام است، استفاده می کنند به طوریکه به پیش بینی جهت کوتاه مدت قیمت نیز کمک می کنند.

مطالب کلیدی :

  • الگوهای کندل استیک توسط معامله گران ،برای تعیین حرکت احتمالی قیمت بر اساس الگوهای گذشته، استفاده می شود.
  • الگوهای شمعی هنگام معامله بسیار سودمند هستند زیرا چهار نقطه ی قیمتی ( باز، بسته، بالا، پایین) را در طول مدت زمانی که معامله گر مشخص می کند، نشان میدهد.
  • بسیاری از الگوریتم های موجود در معاملات الگوریتمی مبتنی بر همان اطلاعات قیمت هستند که در نمودار کندل استیک نشان داده شده اند.
  • معامله کردن اغلب با هیجانات و احساسات دیکته می شود که می توانید آن را در نمودار های شمعی مورد مطالعه قرار دهید.

اجزاء موجود در الگوهای های شمعی

درست مانند نمودار میله ای، الگوهای کندل استیک روزانه قیمت های روز بازار را در حالت های باز، بسته، بالا و پایین نشان می دهند. الگوهای های شمعی یک قسمت گسترده دارد که به آن بدنه ی اصلی (real body) می گویند. این بدنه ی اصلی نشان دهنده ی دامنه ی قیمت بین باز و بسته ی معاملات آن روز است. هنگامی که بدنه ی اصلی پر یا سیاه می شود ، این بدان معنی است که قیمت بسته شده پایین تر از قیمت باز آن بوده است. اگر بدنه ی اصلی خالی باشد بدان معناست که قیمت بسته شده بالاتر از باز شده ی آن بوده است.

اجزاء موجود در الگوهای های شمعی

معامله گران می توانند این رنگ ها را در بستر معاملات خود تغییر دهند به عنوان مثال، یک کندل پایین به جای رنگ مشکی غالباً قرمز است و یک کندل بالا اغلب به جای رنگ سفید به رنگ سبز سایه انداخته می شوند.

مقایسه ای بین نمودار های شمعی و نمودارهای میله ای

درست در بالا و پایین بدنه ی اصلی سایه ها یا فتیله ها قرار دارند. سایه ها قیمت های بالا و پایین معاملات آن روز را نشان می دهند. اگر سایه ی بالایی روی شمع (کندل) پایین کوتاه باشد نشانگر آن است که قیمت های باز شده در آن روز نزدیک به اوج بوده است. یک سایه ی بالایی کوتاه در یک روز نشان می دهد که قیمت های بسته شده نزدیک به اوج است. رابطه ی بین روزهای باز،. بسته،. بالا و پایین، ظاهر الگوهای کندل استیک روزانه را مشخص می کند. بدنه ی اصلی می توانند بلند یا کوتاه، سیاه یا سفید باشند. سایه ها می توانند طولانی یا کوتاه باشند.

نمودارهای میله ای و نمودارهای شمعی همان اطلاعات را نشان می دهند ، فقط به روشی متفاوت. الگوهای کندل استیک به دلیل برنامه نویسی رنگ در میله های قیمت و همین طور بدنه ی اصلی ضخیم تر ،بصری تر هستند که بهتر است تفاوت بین قیمت باز و بسته شده را برجسته کنند.

مقایسه ای بین نمودار های شمعی و نمودارهای میله ای

نمودار بالا همان صندوق قابل معامله در بورس (ETF) را در مدت مشابه زمانی نشان می دهد. نمودار پایین از میله های رنگی استفاده می کند درحالی که نمودار بالا از کندل استیک های رنگی استفاده می کند. برخی معامله گران ترجیح می دهند ضخامت بدنه ی اصلی را ببینند در حالی که برخی دیگر نمای تمیز نمودارهای میله ای را ترجیح می دهند.

الگوهای های شمعی پایه

الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال به وسیله ی حرکات بالا و پایین در قیمت ایجاد می شوند. در حالی که این حرکات قیمت گاهی اوقات تصادفی به نظر می رسند، و در زمان هایی دیگر ،آن ها الگوهایی را تشکیل می دهند که معامله گران از آنها جهت تحلیل بنیادی یا اهداف معاملاتی استفاده می کنند. الگوهای های شمعی زیادی وجود دارد. در اینجا نمونه هایی را برای شروع کار شما معرفی می کنیم.

الگوها به دو قسمت صعودی و نزولی تقسیم می شوند. الگوهای صعودی نشان می دهد که احتمالاً قیمت رو به افزایش است، در حالی که الگوهای نزولی نشان دهنده ی سقوط احتمالی قیمت است. هیچ الگویی تمام مدت کار نمی کند زیرا الگوهای کندل استیک تمایلات در حرکت قیمت را نشان می دهد و تضمینی نمی کند.

الگوهای های شمعی از نوع پوشاننده ی نزولی (Bearish Engulfing Pattern)

این نوع از الگوهای کندل استیک برای زمانی است که فروشندگان از خریداران پیشی می گیرند و یک الگوی پوشاننده ی نزولی در روند صعودی شکل می گیرد. این عمل توسط یک بدنه ی اصلی بلند قرمز که دربرگیرنده ی بدنه ی اصلی سبز کوچک است صورت گرفته است. این الگو نشان می دهد که فروشندگان به اوضاع کنترلی خود برگشته اند و اینکه قیمت می تواند به سمت کاهش ادامه دار باشد.

الگوهای های شمعی از نوع پوشاننده ی نزولی

الگوهای های شمعی از نوع پوشاننده ی صعودی (Bullish Engulfing Pattern)

الگوی پوشاننده در سمت صعودی بازار زمانی اتفاق می افتد که خریداران از فروشندگان پیشی بگیرند. و این توسط یک بدنه ی اصلی سبز بلند که دربرگیرنده ی بدنه ی اصلی قرمز کوچک است در نمودار منعکس می شود. و الگوهای کندل استیک در این حالت می توانند دارای قیمت بالاتر باشند.

مهد سرمایه | الگوهای کند استیک در تحلیل تکنیکال

الگوهای کندل استیک از نوع ستاره عصرگاهی نزولی (Bearish Evening Star)

ستاره ی عصرگاهی یک الگوی ممتاز است و توسط آخرین کندل در الگوی آغازین، و در زیر بدنه ی اصلی کوچک روز گذشته ،مشخص می شود. بدنه ی اصلی کوچک می تواند یکی از دو رنگ قرمز یا سبز باشد. آخرین کندل در بدنه ی اصلی کندل دو روز قبل، عمیقا بسته می شود. این نمونه از الگوهای های شمعی نشان دهنده ی یک جایگاه ویژه برای خریداران و فروشندگان در جهت دست گرفتن کنترل شرایط و مدیریت سرمایه است که سبب توسعه ی فروش بیشتر می شود.

الگوهای کندل استیک از نوع ستاره عصرگاهی نزولی

الگوها از نوع هارامی نزولی (Bearish harami)

هارامی نزولی یک بدنه ی اصلی کوچک (قرمز) که کاملا درون بدنه ی اصلی روز قبل است . این الگویی نیست که زیاد به آن عمل کنیم اما یکی از آن هایی است که لازم است به آن تماشا کنیم به طوریکه الگوی عدم اطمینان از طرف خریداران را نشان می دهد. اگر قیمت پس از آن به سمت بالا ادامه یابد ،ممکن است همه با روند صعودی مطابقت داشته باشند اما یک کندل پایین در زیر این الگو نشانگر یک اسلاید بیشتر است.

الگوها از نوع هارامی نزولی (Bearish harami)

الگوهای های شمعی از نوع هارامی صعودی (Bullish harami)

این نوع از الگوهای کندل استیک برعکس هارامی نزولی می باشد. روند نزولی در جریان است و یک بدنه ی اصلی کوچک (سبز) در داخل بدنه ی اصلی بزرگ روز قبل ایجاد می شود. و این به تکنسین می گوید که روند در حال توقف است و اگر یک روز دیگر دنبال شود می توان صعود بیش تری داشت.

الگوهای های شمعی از نوع هارامی صعودی

الگوها از نوع صلیب هارامی نزولی (bearish harami cross)

صلیب هارامی نزولی در یک روند رو به بالا اتفاق می افتد جایی که کندل بالایی توسط یک doji دنبال می شود. به طوری که در این حالت الگوهای های شمعی قیمت باز شده و بسته شده ی برابر دارد. doji در بدنه ی اصلی دوره ی قبل است. و همه ی پیامدها نیز همانند هارامی نزولی است.

الگوها از نوع صلیب هارامی نزولی

الگوها از نوع صلیب هارامی صعودی (Bullish harami cross)

صلیب هارامی صعودی در روند نزولی رخ می دهد جایی که یک کندل پایین توسط یک doji دنبال می شود. Doji در بدنه ی اصلی دوره ی قبل است و همه ی پیامدها نیز همانند هارامی صعودی می باشد.

چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها

آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟

اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نموده‌اند.
اما آيا كندل استيك‌ها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثال‌هاي پايين توجه كنيد:

آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟

اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نموده‌اند.
اما آيا كندل استيك‌ها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثال‌هاي پايين توجه كنيد:

معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اين‌گونه گفته شده است.

يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنباله‌دار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.

پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معامله‌گران پین بار نزولی را مشاهده مي‌كنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل مي‌كنند.

بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص مي‌كنند و خود را براي ريزش بازار آماده مي‌نمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموخته‌هاي موجود در كتاب‌ها و سايت‌ها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معامله‌گران دچار شك و ترديد در مورد دانسته‌ها و نحوه عملكرد خود مي‌شوند و حتي گاهي به الگوها شك مي‌كنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت مي‌دهند.
.معامله‌گر نمی‌دانند پین‌بار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معامله‌گران است كه باعث شكل‌گيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :

ما این را می‌دانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج مي‌كنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكل‌گيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پین‌بار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معامله‌گران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پین‌بار دریافت کرده‌اند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پین‌بار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خوانده‌اند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پین‌بار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميله‌اي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل می‌كنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما می‌شوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.

آنها انواع مختلف شمع‌ها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل مي‌شوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل کندل ها و انواع آنها می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »

بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت‌ ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر مي‌شوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم می‌توانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها می‌تواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و می‌توانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.


چرا الگو؟

ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهره‌وري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام مي‌پذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريع‌تر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال مي‌كند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!

وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میله‌های شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معامله‌گری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.

حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها

ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:

1. اندازه

آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.

2. فتیله ها (سایه ها)


فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پین‌بار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایه‌ها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.


3. بسته شدن

همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران

2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان

شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست می‌خورند ، جلوگیری کنید.

1. مقایسه شمع‌ها

این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمع‌های فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پین‌بار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پین‌بار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی می‌پوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.

2. موقعيت مكاني

مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنال‏های با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.

و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.

فراموش نکنید:
شمع‌ها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معامله‌گران در بازارها است. شمع‌ها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.

روانشناسی الگوهای شمعی در بورس و انواع آنها

در این مقاله ابتدا به بررسی کندل های ماروبوزو، فرفره و دوجی پرداخته می شود و از لحاظ روانشناسی، دلیل شکل گیری این الگوهای تک کندلی بررسی می شود. در پایان این مقاله نیز انواع الگوهای شمعی در بورس معرفی می شوند تا در مقاله های بعدی بتوان به صورت دقیق تر به بررسی هر الگو پرداخت. با ما همراه باشید.

در نمودارهای شمعی، برای هر کندل تنوع بسیار زیادی از لحاظ طول بدنه و همچنین طول سایه های پایینی و بالایی وجود دارد. باید کندل ها و انواع آنها توجه داشت که برای بررسی کندل ها، واژه های کوتاه، متوسط و بلند به صورت نسبی می باشند و همواره هر کندل با کندل های قبلی خود مقایسه می شود. در شکل 1، یک کندل صعودی همراه با بدنه اصلی، سایه های بالا و پایینی و اطلاعات مختلف قیمتی آورده شده است. در صورتی که قیمت آخرین معامله (قیمت بسته) بیشتر از قیمت اولین معامله (قیمت باز) باشد، کندل صعودی خواهد بود و معمولا در نرم افزارهای مختلف تحلیل تکنیکال، چنین کندلی با رنگ سفید یا سبز و یا حتی آبی نشان داده می شود. از طرفی اگر قیمت آخرین معامله کمتر از قیمت اولین معامله باشد، چنین کندلی نزولی خواهد بود و در نرم افزارهای مختلف تحلیل تکنیکال با رنگ مشکی یا قرمز نشان داده می شود. باید توجه داشت که در بازار سرمایه برخلاف بازارهای بین المللی، قیمت آخرین معامله با قیمت پایانی متفاوت می باشد.

کندل شمعی ژاپنی

شکل 1- اجزای یک کندل ژاپنی

اندازه بدنه اصلی و همچنین نحوه شکل گیری سایه های بالایی و پایینی هر کندل، از لحاظ روانشناسی و خرد جمعی اهالی بازار، دلایل متعددی دارد که در ادامه این مقاله به بررسی این موضوع می پردازیم.

بدنه های بلند در مقایسه با بدنه های کوتاه

به روزهایی که اختلاف بین قیمت اولین معامله و آخرین معامله زیاد باشد، روزهای بزرگ یا بلند گفته می شود و به کندل های دارای چنین بدنه های بلندی، کندل بلند گفته می شود. از طرفی به روزهایی که اختلاف بین قیمت اولین معامله و آخرین معامله کم باشد، روزهای کوچک یا کوتاه گفته می شود و به کندل های دارای چنین بدنه های کوتاهی، کندل کوتاه گفته می شود. بایستی توجه داشت که این نوع نامگذاری، به صورت ساده بر اساس طول بدنه صورت گرفته و در آن سایه های بالایی یا پایینی مد نظر قرار نمی گیرد.

شمع با بدنه کوتاه و بلند

شکل 2- کندل با بدنه کوتاه و بلند

به طور کلی، کندل های با بدنه بلند، نشان دهنده قدرت زیاد خریدارها یا فروشنده ها و همچنین شمع های با بدنه کوتاه، نشان دهنده تثبیت قیمت می باشند. اگر شمع های بلند، بدنه سفید داشته باشند، نشان دهنده این موضوع است که فشار زیادی برای خرید وجود دارد و در صورتی که در انتهای یک روند نزولی، در محدوده حمایتی معتبر، جنین کندلی را شاهد باشیم، می توانیم انتظار رشد قیمت را داشته باشیم. در صورتی که چنین کندلی در محدوده حمایتی معتبر شکل نگیرد، نمی توان برداشت خاصی از آن کرد و حتی ممکن است چند روز معاملاتی بعد، افت قیمت را هم شاهد باشیم.

از طرفی کندل های با بدنه مشکی بلند، حاکی از این موضوع است که فشار زیادی برای فروش وجود دارد و در صورتی که در انتهای یک روند صعودی، در محدوده مقاومتی معتبر، چنین کندلی را شاهد باشیم، می توانیم بعد از آن انتظار افت قیمت را داشته باشیم اما اگر چنین کندلی در محدوده مقاومتی معتبر، شکل نگیرد، نمی توان برداشت خاصی از آن کرد و حتی ممکن است با فاصله زمانی کمی از شکل گیری این کندل، شاهد رشد قیمت باشیم. در صورتی که در یک روند نزولی، شاهد بک کندل با بدنه مشکی بلند باشیم، می توان از آن اضطراب و ترس ناگهانی فعالان بازار را برداشت کرد.

1- کندل یا الگوی ماروبوزو (Marubozu)

الگوی ماروبوزو از الگوهای شمعی در بورس می باشد و به کندل هایی که دارای بدنه بلند می باشند و سایه های بالایی یا پایینی ندارند، گفته می شود. البته باید توجه داشت که گاهی اوقات الگوی ماروبوزو دارای سایه های کوتاهی در بالا یا پایین می باشد اما در صورتی که سایه های بالایی و پایینی وجود نداشته باشد، قدرت کندل بیشتر خواهد بود. کندل ماروبوزو با بدنه سفید (ماروبوزو سفید) زمانی شکل می گیرد که قیمت اولین معامله برابر با قیمت پایینی (Low) و قیمت آخرین معامله برابر با قیمت بالایی (High) باشد. از طرفی کندل ماروبوزو با بدنه مشکی زمانی شکل می گیرد که قیمت اولین معامله برابر با قیمت بالایی و قیمت آخرین معامله برابر با قیمت پایینی باشد. در شکل 3 انواع کندل های ماروبوز آورده شده است.

الگوی ماروبوزو

شکل 3- انواع کندل های ماروبوزو

سایه های بلند در مقایسه با سایه های کوتاه

کندل های با سایه های کوتاه، نشان می دهند که بیشتر معاملات در محدوده قیمت های اولین معامله و آخرین معامله صورت گرفته اند و شمع های دارای سایه های بلند، نشان دهنده این موضوع هستند که معاملات برای مدتی با قیمت های اولین معامله و آخرین معامله فاصله زیادی گرفته اند. در شکل 4، دو کندل با سایه های بلند بالایی و پایینی آورده شده است.

کندل فرفره

شکل 4- کندل های دارای سایه های بلند بالایی و پایینی

کندل های دارای سایه های بلند بالایی و کوتاه پایینی حاکی از این موضوع هستند که ابتدا خریداران بر فروشندگان غالب و موجب رشد قیمت شده اند اما در نهایت فروشندگان بر خریداران غالب شده و در پایان روز معاملاتی موجب افت قیمت و نزدیک شدن قیمت آخرین معامله به قیمت اولین معامله شده اند. از طرفی کندل های دارای سایه های بلند پایینی و کوتاه بالایی نشان دهنده این موضوع هستند که ابتدا فروشندگان بر خریداران غالب و افت قیمت را موجب شده اند اما در ادامه خریداران موفق به غلبه بر فروشندگان شده اند و در نهایت در پایان روز معاملاتی، با نزدیک شدن قیمت آخرین معامله به قیمت آغازین، سایه بلند پایینی شکل گرفته است.

2- کندل فرفره (Spinning Tops) از الگوهای شمعی در بورس

کندل هایی که دارای سایه های بلند بالایی و پایینی و همچنین بدنه اصلی کوچکی می باشند، فرفره نامیده می شوند. تشکیل کندل های فرفره نشان از شک و تردید میان معامله گران می باشد. در کندل های فرفره، بدنه اصلی کوچک، تغییرات اندک قیمت اولین معامله تا آخرین معامله را نشان می دهد، از طرفی سایه های بلند بالایی و پایینی نشان دهنده این موضوع هستند که هم خریداران و هم فروشندگان طی دوره زمانی معاملاتی فعال بوده اند و تغییرات زیادی را در قیمت رقم زده اند. در کندل های فرفره می توان اینطور برداشت کرد که هیچ یک از فروشندگان و خریداران نتوانسته اند بر دیگری غالب شوند و در نهایت رقابت بین آنها با مساوی خاتمه یافته است.

کندل فرفره

شکل 5- کندل های فرفره صعودی و نزولی

در صورتی که در یک روند صعودی، پس از یک کندل سفید با بدنه بلند، کندل فرفره شکل بگیرد، می توان انتظار تغییر روند یا حداقل توقف روند صعودی را داشت. از طرفی در صورتی که در یک روند نزولی، پس از یک کندل سیاه با بدنه بلند، کندل فرفره شکل بگیرد، می توان تغییر روند یا حداقل توقف روند نزولی را انتظار داشت.

3- کندل دوجی (Doji)

الگوی دوجی از دیگر الگوهای شمعی در بورس می باشد و به کندل هایی که بدنه ندارند یا بدنه بسیار کوچکی دارند، گفته می شود. وقتی کندلی بدنه ندارد، به این معنی است که فاصله بین قیمت اولین معامله و آخرین معامله آن تقریبا برابر با صفر است و به همین خاطر، در این نوع کندل ها، به جای بدنه یک خط افقی وجود دارد. وقتی کندل دوجی سایه بالایی و پایینی نداشته باشد، به این معنی است که نماد معاملاتی با صف خرید یا صف فروش همراه بوده است. چنین کندلی در بازارهای مالی بین المللی وجود ندارد و صرفا در بورس اوراق بهادار تهران دیده می شود. این نوع کندل دوجی (بدون سایه های بالایی و پایینی) اهمیت کمتری دارد مگر اینکه با حجم قابل توجهی همراه شود که در این صورت می توان آن را حائز اهمیت دانست.

کندل های دوجی با توجه به طول سایه های بالایی و پایینی اشکال مختلفی دارند، برخی از کندل های دوجی، به شکل صلیب، برخی به شکل صلیب معکوس و برخی هم به شکل علامت جمع می باشند. انواع مختلف کندل های دوجی عبارتند از :

  • دوجی پایه بلند (Long Legged Doji) : این نوع کندل دوجی، سایه های بالایی و پایینی بلندی دارد و در آن قدرت خریدارن و فروشندگان یکسان است لذا نشان دهنده بی تصمیمی و شک و تردید میان معامله گران می باشد.
  • دوجی سنگ قبر (Gravestone Doji) : سایه بالایی بلندی دارد اما سایه پایینی ندارد. سایه بالایی در این نوع کندل دوجی، نشان دهنده قدرت فروشندگان و ضعف خریداران می باشد.
  • دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji) : برعکس دوجی سنگ قبر است یعنی سایه پایینی بلندی دارد اما سایه بالایی ندارد و معمولا نشان دهنده این موضوع است که قدرت خریداران زیاد است.

انواع کندل دوجی از الگوی شمعی ژاپنی

شکل 6 : انواع کندل دوجی، از الگوهای شمعی در بورس

کندل دوجی نشان می دهد که قدرت خریداران و فروشندگان تقریبا یکسان می باشد و به زودی روند حاکم تغییر خواهد کرد. البته باید توجه داشت که کندل دوجی به تنهایی نمی تواند دلیلی برای تغییر روند باشد و باید به ترکیب آن با سایر الگوهای شمعی بازگشتی اهمیت ویژه ای داد. کاربرد کندل دوجی به روند بازار و همچنین کندل های قبل از خود وابسته است. در صورتی که در یک روند صعودی، پس از یک کندل صعودی با بدنه بلند، کندل دوجی شکل بگیرد، نشان دهنده ضعف خریداران و تغییر روند صعودی می باشد. از طرفی اگر در یک روند نزولی، پس از یک کندل نزولی با بدنه بلند، کندل دوجی شکل بگیرد، نشان دهنده ضعف فروشندگان و تغییر روند نزولی به خنثی یا حتی تغییر روند نزولی به صعودی می باشد. همانطور که در شکل 7 ملاحظه می کنید، شکل گیری کندل دوجی پس از یک کندل صعودی با بدنه بلند، موجب تغییر روند اصلی و به تبع آن افت قیمت شده است.

الگوهای شمعی در بورس

شکل 7- اصلاح قیمت پس از شکل گیری کندل دوجی از الگوهای شمعی در بورس

روانشناسی کندل های ژاپنی

الگوهای شمعی ژاپنی رقابت بین خریداران و فروشندگان را در یک دوره زمانی نشان می دهد و در نهایت با غلبه یکی بر دیگری، قیمت افزایش یا کاهش می یابد. کندل های ژاپنی با توجه به شکلی که دارند، مفهوم خاص خود را دارند. در ادامه به روانشناسی تک کندل های ژاپنی می پردازیم :

  • شمع سفید با بدنه بلند، نشان دهنده قدرت زیاد خریداران در مقایسه با فروشندگان در بیشتر اوقات یک دوره زمانی است.
  • شمع سیاه با بدنه بلند، نشان دهنده غالب بودن قدرت فروشندگان در بیشتر اوقات یک دوره زمانی است.
  • شمع با بدنه کوتاه نشان دهنده این موضوع است که هیچ کدام از خریداران و فروشندگان نتوانسته اند بر دیگری غلبه کنند و بازار تقریبا در همان جایی که باز شده، بسته شده است.
  • شمع دارای یک سایه بلند پایینی نشان دهنده این است که در بخشی از بازار فروشندگان غالب بوده اند اما در نهایت خریداران بر فروشندگان غلبه کندل ها و انواع آنها کرده و موجب رشد قیمت شده اند.
  • شمع دارای یک سایه بلند بالایی نشان دهنده این است که در بخشی از بازار خریداران غالب بوده اند اما در نهایت فروشندگان بر خریداران غلبه کرده و موجب افت قیمت شده اند.
  • شمع دارای سایه های بلند بالایی و پایینی نشان دهنده این موضوع است که علیرغم تلاش مستمر فروشندگان و خریداران، هیچ کدام نتوانسته اند بر دیگری غلبه کنند، در نتیجه رقابت بین آن ها به صورت مساوی خاتمه یافته است.

انواع الگوهای شمعی ژاپنی

تا به امروز کتاب و مقاله های زیادی در رابطه با انواع الگوهای شمعی در بورس نگاشته شده است. در برخی از این منابع، حدود 55 تا 68 الگو و در برخی هم حدود 105 الگو معرفی شده است. بیشتر الگوهای معرفی شده به صورت بازگشتی و فقط تعداد کمی از آنها ادامه دهنده می باشند. الگوهایی که در انتهای روند صعودی مشابه انتهای روند نزولی موجب بازگشت قیمت و تغییر روند می شوند، معمولا یک اسم دارند اما تعداد کمی از الگوهای شمعی بازگشتی در انتهای روند صعودی با قرینه خود در انتهای روند نزولی نام های متفاوتی دارند. در ادامه به انواع الگوهای شمعی در بورس (بازگشتی و ادامه دهنده) می پردازیم :

1- الگوهای شمعی بازگشتی

الگوهای شمعی بازگشتی، ترکیبی از چند کندل ژاپنی می باشند که معمولا تغییر روند اصلی را نشان می دهند. منظور از الگوی بازگشتی صعودی این است که پس از وقوع این الگو می توان انتظار رشد قیمت را داشت، بنابراین چنین الگویی در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شود و باید توجه داشت که هیچ گاه در ادامه یک روند صعودی نباید انتظار شکل گیری چنین الگویی را داشت. از طرفی الگوهای بازگشتی نزولی در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شوند و پس از وقوع آن ها می توان انتظار افت قیمت را داشت. معمولا الگوهای شمعی بازگشتی صعودی و نزولی، از 1 تا 3 کندل تشکیل می شوند، بنابراین باید برای تشخیص این الگوها، علاوه بر آخرین کندل به 1 یا 2 کندل قبلی نیز توجه ویژه ای داشت. به طور کلی مهم ترین الگوهای بازگشتی عبارتند از :

  • الگوی دوجی (Doji)
  • الگوی پوشاننده صعودی (Bullish Engulfing)
  • الگوی پوشاننده نزولی (Bearish Engulfing)
  • الگوی همر یا چکش (Hammer)
  • الگوی همر یا چکش معکوس (Inverted Hammer)
  • الگوی مرد دار آویخته (Hanging Man)
  • الگوی نافذ (Piercing Pattern)
  • الگوی ابر سیاه (Dark Cloud)
  • الگوی هارامی صعودی (Bullish Harami)
  • الگوی هارامی نزولی (Bearish Harami)
  • الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star)
  • الگوی ستاره شامگاهی (Evening Star)
  • الگوی ستاره ثاقب (Shooting Star)
  • الگوی لگد زن (Hicker Signal)
  • الگوی سه ستاره (The Tri Star)
  • الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
  • الگوی دو کلاغ (Two Crows)
  • الگوی دو کلاغ و شکاف صعودی (Upside Gap Two Crows)
  • الگوی کمربند (Belt Hold)
  • الگوی سه ستاره جنوبی (Three Stars In The South)
  • الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers)
  • خطوط برخوردی (Meeting Lines)
  • الگوی ساندویچ استیک (Stick Sandwich)
  • الگوی سه رودخانه کف ویژه (Unique Three River Bottom)
  • الگوی تطبیق کف (Matching Low)
  • الگوی شکست یا فرار (The Breakaway)
  • الگوی سه شمع درونی صعودی و نزولی (Three Inside Up & Three Inside Down)
  • الگوی نردبان کف (Ladder Bottom)
  • الگوی بازگشت کبوتر (Homing Pigeon)
  • الگوی بلع کودک مخفی شده (Concealing Baby Swallow)
  • الگوی سد صعودی (Advance Block)
  • الگوی تامل (Deliberation)

2- الگوهای شمعی ادامه دهنده

الگوهای شمعی ادامه دهنده ترکیبی از کندل های ژاپنی می باشند که معمولا تداوم یک روند را نشان می دهند. الگوهای شمعی ادامه دهنده نیز مشابه الگوهای شمعی بازگشتی دارای 2 نوع صعودی و نزولی می باشند. الگوهای ادامه دهنده صعودی در میانه یک روند صعودی و الگوهای ادامه دهنده نزولی در میانه یک روند نزولی شکل می گیرند. معمولا الگوهای شمعی ادامه دهنده از 1 تا 3 کندل تشکیل می شوند، بنابراین برای شناسایی آنها باید علاوه بر کندل آخر، به 1 یا 2 کندل قبلی نیز توجه ویژه ای داشت. به طور کلی مهم ترین الگوهای شمعی ادامه دهنده عبارتند از :

  • الگوی شکاف تاسوکی صعودی (Upside Tasuki Gap)
  • الگوی شکاف تاسوکی نزولی (Downside Tasuki Gap)
  • الگوهای بالا گردن (On and In Neck Line)
  • الگوی رخنه (Thrusting)
  • الگوی شمع های سفید پهلو به پهلو (Side By Side White Lines)
  • الگوی سه شمع یورشی (Three Line Strike)
  • الگوی سه گانه های صعودی (Rising Three Method)
  • الگوی سه گانه های نزولی (Falling Three Method)
  • الگوی خطوط تفکیکی (Separating Lines)
  • الگوی سه گانه های شکاف دار صعودی (Upside Gap Three Method)
  • الگوی دیلم (Mat Hold)
درباره محمد حسن دانشور

موفقیت در بازارهای مالی نیازمند مهارت های متعددی است. صرف اطلاع از برخی از مفاهیم تحلیل تکنیکال نه تنها نمی تواند به درآمدزایی شما در بازارهای مالی کمک کند بلکه می تواند موجب اشتباه و از دست رفتن سرمایه شما شود. در "پارس سرمایه" تلاش می کنیم با رویکردی متفاوت به آموزش و مشاوره بازارهای مالی بپردازیم تا شما را به متخصصین این عرصه تبدیل کنیم.

بازار رمزارز صعودی خواهد شد یا نزولی می‌ماند / تریدرها بخوانند

بازار رمزارز صعودی خواهد شد یا نزولی می‌ماند / تریدرها بخوانند

بیت‌کوین تلاش ناموفقی برای به دست آوردن دوباره سطح ۲۰هزار دلا انجام داد که قیمت را دوباره به سطح ۱۹هزار بازگرداند. در این گزارش سعی می‌شود ادامه تحرکات بیت‌کوین را کمی شفاف‌تر بررسی کنیم.

به گزارش تجارت‌نیوز، افزایش‌های ۶ درصدی پس از ضررهای سنگین در اوایل هفته، یک تسکین خوشایند بود، اما جهت مشخصی نداشت. فعالان بازار هنوز در مورد نحوه عملکرد بیت‌کوین با بسته شدن کندل ماهانه سپتامبر این رمزارز دچار سردرگمی و اندکی احساس ترس شدند.

در تفسیری از ایده اکثر تحلیلگران بازار رمزارز می‌توان این گونه بیان داشت که سطح ۱۸ هزار دلار از منظر بیشتر فعالان کریپتو، می‌تواند سطح مناسبی برای حمایت بیت‌کوین و بازار رمزارز باشد. این دیدگاه در گزارش روز گذشته نیز به طور کامل مورد بررسی قرار گرفت که پیشنهاد می‌شود برای درک بهتر اهمیت سطح ۱۸ هزار دلار حتما این گزارش را مطالعه کنید. لینک گزارش در پایین قرار گرفته است.

دومین نکته حائز اهمیت درباره شرایط بازار کنونی، مدت زمان حرکت بیت‌کوین در یک حرکت نوسانی و درجا است. نکته جالب این است که بیت‌کوین در چرخه‌های گذشته خود در بین بازه ۳۰ تا ۵۰ روز حرکات جانبی خود را کندل ها و انواع آنها به اتمام می‌رساند. در روند کنونی بیت‌کوین بیش از ۱۰۸ روز است که در یک روند نوسانی و اصلاحا side، همچنان در حال ادامه دادن است.

رمزارز

شاخص ترس و طمع بیت‎کوین، Lookintobitcoin

شرایط شاخص ترس و طمع در بیت‌کوین

در وضعیت کنونی بازار و سابقه دو هفته اخیر بیت‌کوین، شاخص ترس و طمع این رمزارز همچنان نتوانسته از سطح ۲۵ واحد عبور کند. این به این معناست که وضعیت سنتیمنت فعالان بازار دو هفته است در بازه ترس مطلق قرار گرفته و بهبود نیافته است.

به عقیده تحلیلگران سنتیمنت این وضعیت پایدار نخواهد ماند و به زودی شاهد بهبود این شاخص خواهیم بود. که این موضوع می‌تواند سیگنالی برای صعود موقت قیمت باشد. چرا موقت؟

با وجود بهبود وضعیت سنتیمنت بیت‌‎کوین، همچنان شرایط تکنیکال و اخبار کلان علیه این رمزارز و بازار کریپتو هستند. گفتنی است در کنار تحلیل سنتیمنت سایر جوانب نیز حائز اهمیت هستند.

با در نظر گرفتن این جوانب باید گفت، حمایت روانی، تکنیکال و منطبق بر تحلیل‌های درون شبکه، سطح ۱۸ هزار دلار است. با اولویت قرار دادن این گزاره باید گفت هر گونه صعود پیش‌روی بیت‌کوین موقتی خواهد بود. توصیه می‌شود اگر وارد پوزیشن معاملاتی در این جهت می‌شود حتما سطح بهینه استاپ‌لاس خود را مشخص کنید.

در ادامه گزارش با نظر به سوالات بسیاری از دنبال‌کنندگان، به این مسئله می‌پردازیم که اصلا رمزارزها چگونه می‌توانند به اقتصاد کمک کنند.

تاثیر اقتصادی رمزارزها چیست؟

رمزارز‌ها بسیار فراتر از یک نوآوری مالی هستند. آن‌ها یک شکل اجتماعی، فرهنگی و فناوری پیشرفته هستند. ارزهای رمزنگاری شده از طریق ویژگی‌های بنیادی خود، این پتانسیل را دارند کندل ها و انواع آنها که اقتصاد را به شدت تحریک کنند.

رمزارزها دارایی‌های دیجیتالی هستند که با الگوریتم های رمزنگاری مدیریت می‌شوند. انواع مختلفی از ارزهای رمزنگاری شده وجود دارند که بیت‌کوین (BTC) احتمالاً شناخته شده ترین ارز دیجیتال بین مردم است، اما هزاران ارز دیجیتال دیگر در طول زمان ظهور کرده‌اند. همچنین استیبل‌کوین‌ها نیز، ارزهای رمزنگاری شده‌ای هستند که ارزش آنها به عنوان مثال برابر با یک ارز فیات، اوراق بدهی یا کالاهایی مانند طلا هستند.

هنگامی که قیمت ارزهای دیجیتال در حال اصلاح است و شاخص ترس و طمع بالا می‌رود. چیزی که مهم است درک تأثیر گسترده‌تر ارزهای دیجیتال فراتر از نوسانات روزانه قیمت آن است. موارد استفاده از ارزهای دیجیتال و فناوری‌های بلاکچین زیربنایی آن‌ها با سرعتی تصاعدی در حال توسعه هستند. تأثیر اقتصادی عظیم ارزهای دیجیتال بر اقتصاد جهانی بخش‌های فراتر از مرزهای ملی را کاهش می‌دهد و از چیزی فراتر می‌رود که چندی پیش غیرممکن بود.

رمزارزها مانند هر ابزار یا فناوری، مزایا و معایبی دارند. تاثیرات مثبت ارزهای دیجیتال بسیار عمیق هستند. یکی از بزرگترین مزیت‌ها، مسلماً دسترسی شبانه روزی آن‌ها است. با ارزهای رمزنگاری شده، می‌توان بدون دخالت اشخاص ثالث مانند بانک‌ها، پرداخت و یا مبادله کرد. وضعیت سیستم مالی فعلی مسلماً بسیاری از افراد را در سطح جهان دچار چالش کرده. این در حالی است که بیش از ۱٫۷ میلیارد نفر حساب بانکی ندارند.

به دلیل در دسترس بودن رمزارزها، ارزهای رمزپایه ممکن است انگیزه مراودات مالی در سطح جهان را تشویق کنند. برای جمعیت‌های محروم و بدون بانک که یک میلیارد نفر از آنها تلفن همراه دارند، استفاده از رمزارزها فرصتی کندل ها و انواع آنها مناسب است. بنابراین می‌توان استدلال کرد که ارزهای دیجیتال ذاتاً برای اقتصاد خوب هستند.

کریپتو چگونه از تورم محافظت می‌کند؟

پاسخ به اینکه آیا ارزهای دیجیتال و به طور خاص بیت‌کوین از تورم محافظت می‌کنند یا خیر، ممکن است به موضع شما بستگی داشته باشد. برخی ممکن است تصمیم بگیرند که سرمایه خود را در استیبل کوین‌های دارای پشتوانه خوب بسپارند.

ارزهای رمزنگاری شده مانند بیت‌کوین به طور سنتی به عنوان محافظی در برابر تورم در نظر گرفته می‌شدند. اعتقاد بر این است که عرضه محدود این رمزارز و ماهیت غیرمتمرکز آن به افزایش ارزش بیت‌کوین موجود و آنهایی که هنوز استخراج نشده‌اند کمک می‌کند.

مزایای کریپتوکارنسی نسبت به فیات و کاربرد آنها به ویژه در کشورهایی که ۵۰ درصد یا بیشتر در برابر دلار آمریکا کاهش ارزش داشته‌اند (طی ده سال گذشته) قابل توجه است. به عنوان مثال ونزوئلا، لبنان، ترکیه، سورینام یا آرژانتین را می‌توانید بررسی کنید.

علت اهمیت شفافیت عملکرد بانک ها چیست؟

علت-اهمیت-شفافیت-عملکرد-بانک-ها-چیست

به گزارش الفباخبر ،در شرایط فعلی کشور، حل مشکلات نظام بانکی و پرداختن به مسائل آن، از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ چرا‌که یکی از مشکلات عدیده اقتصادی کشور نرخ تورم بالا است و علاج این مسئله هم ممکن نیست مگر با کنترل نظام بانکی که همبستگی شدید بین نرخ تورم و نرخ رشد نقدینگی، گواه این مدعا است.

بیشتر بخوانید:

خبر جدید رییس‌ کل بانک مرکزی درباره پول جدید ایران
پرداخت ۴ هزار وام ودیعه مسکن توسط بانک سینا
تفاهم نامه بانک تجارت برای حمایت از صنایع کوچک

از‌این‌رو نمی‌توان به‌سادگی و با سطحی‌نگری از کنار مسئله بانک عبور کرد. در کشورهای پیشرو و توسعه‌یافته، بانک محور توسعه و زمینه‌ساز رشد اقتصادی است؛ اما سؤال اساسی این است که چرا در کشور ما، عملکرد بانک‌ها سبب بروز نرخ‌های تورم بالا و در پی آن، تشدید شرایط رکودی شده‌اند. چرا بانک‌ها نتوانستند آن‌طور که در کشورهای موفق نقش ایفا کرده‌اند، در کشور ما نقش ایفا کنند؟ اگر بخواهیم دقیق‌تر بیان کنیم، می‌توان گفت مشابه آن چیزی که در سایر کشورهای جهان وجود دارد، در کشور ما نیز بانک یک نهاد رسمی است؛ اما مسئله این است که برای این نهاد رسمی، ما نیازمند ضوابط اجرائی هستیم؛ ضوابطی که متضمن عملکرد مطلوب بانک‌هاست.

درحال‌حاضر خلأ نظام بانکی، ضوابط اجرائی است. ضوابط اجرائی چیزی نیست که بتوان آن را از سایر کشورها الگو گرفت؛ بلکه نیاز است در هر اقتصاد و متناسب با شرایط آن، این ضوابط تهیه و تدوین شوند. نمی‌شود کشوری را که تحت سلطه مالی قرار دارد، مشابه کشوری که سیاست‌گذاری پولی مستقلی دارد، در نظر گرفت؛ به‌عنوان مثال کشور آمریکا از مکانیسم اقتصاد باز و مبتنی بر بازار برخوردار است؛ اما در مسئله نظارت بانکی قوانین کاملا سفت و سختی دارند و بانک مرکزی در آنجا با اقتدار با تخلفات بانکی برخورد می‌کند. متأسفانه در کشور ما خلأ نظارتی وجود دارد و اعمال قدرت و اقتداری در برابر بانک‌ها صورت نمی‌گیرد.

لازمه اصلی برای نظارت دقیق، شفافیت است؛ چنانچه شفافیت در عملکرد بانک‌ها وجود داشته باشد، می‌توان بر عملکرد آنها نظارت دقیق داشت که نتیجه نظارت دقیق و پیشینی، کاهش فساد است. تصور کنید که همه فعالیت بانک‌ها روشن و شفاف باشد. آیا مجددا می‌توانند مانند وضعیت فعلی بر اقتصاد اثر منفی بگذارند؟ شفافیت تسهیلات کلان هزینه فسادهای بانکی را هم برای اشخاص حقیقی و هم اشخاص حقوقی که مرتکب فساد می‌شوند و هم برای مدیران بانکی، چنانچه قصد همکاری با این اشخاص را داشته باشند، به‌شدت افزایش می‌دهد.

زمانی که تسهیلات بانکی نکول شود، بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی افزایش می‌یابد. به دنبال این ماجرا، پایه پولی رشد می‌کند و نرخ تورم افزایش می‌یابد. نکته مهمی که در این فرایند وجود دارد، این است که یک عده بسیار محدود از مواهب تسهیلات بانکی بهره‌مند شده‌اند که اقساط را نیز اغلب بازپرداخت نمی‌کنند. این در حالی‌ است که ضرر پول‌های خلق‌شده، از طریق تورم متوجه تک‌تک افراد جامعه می‌شود. اقشار ضعیف جامعه قربانیان اصلی تورم هستند؛ بنابراین هم از ابعاد اقتصادی و هم از ابعاد عدالتی و اجتماعی، این مسئله بسیار مهم است.

با توجه به رویه‌های فعلی زمانی که اجازه تأسیس بانک داده می‌شود، هم‌زمان دو رانت به آن بانک داده می‌شود؛ رانت اول قدرت خلق پول و رانت دوم قدرت تخصیص منابع است. بنابراین باید تنظیم‌گری جدی در حوزه بانک صورت گیرد؛ چرا‌که هرکدام از این رانت‌ها، موقعیت تعارض منافع زیادی را برای مدیران آن به وجود می‌آورد.

شفافیت تسهیلات کلان این امکان را می‌دهد که متخصصان و همچنین آحاد مردم جامعه بررسی کنند که نقدینگی خلق‌شده در نظام بانکی چگونه تخصیص یافته، آیا این پول‌ها صرف تأمین مالی تولید و پروژه‌های مولد شده است یا اینکه اشخاص حقیقی و حقوقی که شایستگی دریافت این تسهیلات را نداشته‌اند، این تسهیلات را اخذ کرده‌اند؟

امسال یک اتفاق بسیار مهم رخ داد و آن این بود که در تبصره 16 قانون بودجه سال 1401، به مسئله شفافیت تسهیلات کلان اشاره شد. مطابق بند «د» تبصره 16 قانون بودجه امسال، بانک مرکزی موظف است با استفاده از سامانه اطلاعاتی خود و عنداللزوم اطلاعات دریافتی بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی را بر ‌اساس «تعاریف و مصادیق تعیین‌شده» از سوی شورای پول‌ و اعتبار مانده تسهیلات و تعهدات کلان و میزان پرداختی و مانده تسهیلات و تعهدات اشخاص مرتبط و میزان پرداختی هریک از بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی را‌‌‌‌‌‌‌‌ به تفکیک هریک از اشخاص با تعریف شورای پول‌ و اعتبار (مرتبط یا ذی‌نفع واحد)،‌ نرخ سود، مدت بازپرداخت، دوره تنفس، وضعیت بازپرداخت (جاری، سررسید گذشته، معوق یا مشکوک‌الوصول) نوع و میزان وثیقه دریافت‌شده بر تارنمای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در دسترس عموم قرار داده و به صورت فصلی به‌روزرسانی کند. همچنین بانک‌ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی موظف‌اند اطلاعات خود در‌این‌باره را‌‌‌‌‌‌‌‌ به صورت فصلی در اختیار بانک مرکزی قرار دهند و در صورت استنکاف از ارسال تمام یا بخشی از اطلاعات در موعد مقرر، مؤسسه اعتباری حسب مورد به تشخیص بانک مرکزی محکوم می‌شود.

زمانی که این تبصره تصویب شد، با حمایت کارشناسان و نخبگان همراه بود؛ چرا‌که می‌توانست زمینه‌ساز کاهش نکول تسهیلات شود و از جهتی برای پژوهشگران هم بسیار سودمند است؛ زیرا می‌توانند شاخص‌های مختلفی را که برای ارزیابی نظام بانکی وجود دارد، محاسبه کنند و با اتکا به این آمار، داده‌های خام مورد نیازشان تأمین شود.

زمانی که بانک‌ها تسهیلات پرداخت می‌کنند، این پرداخت تسهیلات خلق نقدینگی است؛ اگر شفاف باشد که چه کسانی این تسهیلات را دریافت کرده‌اند، چه وثایقی را گرو گذاشته‌اند تا این تسهیلات را دریافت کنند، آن‌گاه می‌توان از روی این اطلاعات حدس زد که این تسهیلات جاری آیا در آینده پتانسیل تبدیل‌شدن به تسهیلات غیرجاری را دارد یا خیر.

همین مسئله خودش به خودی خود کمک می‌کند تا مواردی که شایستگی دریافت تسهیلات کلان ندارند یا اینکه قصد نکول آنها را دارند، کمتر بتوانند تسهیلات دریافت کنند.

الان بحث داغ است که رشد ترازنامه بانک‌ها کنترل شود؛ زمانی که عمده درآمد بانک‌ها از محل پرداخت تسهیلات است، طبیعتا تلاش می‌کنند تا این اتفاق نیفتد یا حداقل اینکه روند کنترل ترازنامه موجب نقصان در اعطای تسهیلات کلان نشود و کنترل رشد ترازنامه از طریق محدودیت در اعطای تسهیلات خرد دنبال شود.

چنانچه بانک‌ها پرداخت تسهیلات خرد را محدود کنند، مردم عادی که متقاضی دریافت این تسهیلات هستند، خواهان تحقق‌نیافتن سیاست کنترل ترازنامه بانک‌ها می‌شوند و بانک‌ها نیز می‌توانند با اتکا به این مسئله فشار بیشتری بر بانک مرکزی برای رعایت‌نکردن محدودیت‌های تعیین‌شده برای سقف رشد ترازنامه بانک‌ها وارد کنند.

اما زمانی که تسهیلات پرداخت‌شده بانک‌ها شفاف باشد و مشخص شود بانک‌ها محدودیت کنترل رشد ترازنامه را صرفا برای تسهیلات خرد اعمال کرده باشند، به جای آنکه مطالبه دریافت‌کنندگان تسهیلات خرد لغو دستورالعمل بانک مرکزی باشد، تغییر رویه بانک‌ها برای کنترل تسهیلات‌دهی بانک‌ها را مطالبه می‌کنند. به‌این‌ترتیب شفافیت تسهیلات کلان موجب کاراتر‌شدن دستورالعمل بانک مرکزی خواهد شد و از طرف دیگر هزینه‌های اجتماعی ناشی از اجرای این دستورالعمل و نارضایتی مردم از روند اعطای تسهیلات نیز کاهش پیدا می‌کند.

افشای تسهیلات کلان می‌تواند جلوی بروز مشکلات اقتصادی آتی را نیز بگیرد؛ چرا‌که به‌عنوان مثال اگر قرار بر این باشد که یک شرکت ورشکسته یا یک بدهکار بانکی، تسهیلات بگیرد، اگر لیست تسهیلات کلان شفاف باشد، قطعا آن بانک عامل در پرداخت این تسهیلات با مشکل فشار افکار عمومی مواجه خواهد شد و تسهیلاتی که با احتمال بالا قرار بود مجددا نکول شوند، پرداخت نخواهند شد.

بُعد دیگر این ماجرا، روشن‌کردن عمق عملکرد بانک‌هاست. بانک‌ها تسهیلات پرداخت می‌کنند و به فعالیت‌ها و شرکت‌های مختلف نقدینگی تخصیص می‌دهند. با شفاف‌بودن تسهیلات جاری می‌توان بررسی کرد که آیا این تسهیلات به سهامداران بانک داده شده است؟ آیا تسهیلات تحت فشارهای دولتی پرداخت شده‌اند؟ همه و همه این مسائل زمانی قابل بررسی است که لیست پرداختی‌های تسهیلات شفاف باشند.

بعد دیگر اهمیت افشای تسهیلات کلان، ایجاد زمینه مناسب برای مقابله با پدیده سلطه مالی است. سلطه مالی سبب کاهش کارایی سیاست‌های پولی می‌‌شود و کشور را در معرض خطر مانایی نرخ‌های تورم بالا قرار می‌دهد. چنانچه دولت تلاش کند برای پیشبرد اهداف خود و تأمین منابع مالی و بودجه، به مجموعه بانک مرکزی و شبکه بانکی فشار وارد کند، بانک مرکزی نمی‌تواند به هدف اصلی خود یعنی کنترل نرخ تورم دست پیدا کند و ناچار است از طریق روش‌های گوناگون مانند ارائه تنخواه به دولت، اعطای تسهیلات به شرکت‌های دولتی، ارائه خطوط اعتباری و اضافه برداشت به بانک‌های دولتی و سایر روش‌هایی که سبب افزایش پایه پولی می‌شود، به حل مشکلات بودجه‌ای دولت کمک کند. ثمره این مسئله، افزایش رشد نقدینگی و نهایتا ایجاد تورم است و تا زمانی که این سلطه مالی وجود داشته باشد، نمی‌توان انتظار داشت سیاست‌های پولی کارا اتخاذ شود.

شفافیت تسهیلات کلان کمک می‌کند که اولا سهم این تسهیلات که در راستای جبران ناترازی‌های دولتی و شرکت‌های دولتی است، مشخص شود و ثانیا زمینه برای ادامه روند فعلی محدود شود؛ چرا‌که شفافیت تسهیلات کلان موجب پاسخ‌گوتر‌شدن بانک‌ها در قبال عملکردشان در حوزه پرداخت تسهیلات می‌شود. بانک‌ها یکی از دلایل رشد نقدینگی را ناترازی‌های مجموعه دولت و شرکت‌های دولتی بیان می‌کنند.

با ایجاد شفافیت کارشناسان هم می‌توانند تحلیل‌های دقیق‌تری از علت رشد نقدینگی داشته باشند. در پی این اتفاق، فشار افکار عمومی و کارشناسان متوجه دولت و شرکت‌های دولتی خواهد شد و به‌طور کلی هزینه تأمین مالی دولت از طریق نظام بانکی به‌شدت افزایش پیدا خواهد کرد که این مهم می‌تواند زمینه کاهش سلطه مالی در اقتصاد ایران را فراهم کند.

به هر حال آنچه مهم است، نگاه جامع به مسئله بانک است و بدون درنظر‌گرفتن نقش عواملی که بر بانک‌ها اثرگذار هستند، نمی‌توان عملکرد بانک‌ها را ارزیابی کرد. از‌این‌رو نظارت بر عملکرد شبکه بانکی اتفاق نخواهد افتاد؛ مگر با شفافیت عملکرد بانک‌ها که یکی از فاکتورهای مهم آن، شفافیت تسهیلات کلان است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.