بهترین کتاب پرایس اکشن کدام است؟ ۱۰ مورد از بهترین کتاب های آموزش پرایس اکشن
این دسته از بهترین کتابهای پرایس اکشن که در مورد استراتژیها و روشهای پرایس اکشن نوشته شدهاند، شامل استراتژیها و سبکهای معاملاتی هستند که از ترکیبی از نمودارهای کندل استیک، چارتها، نمودارها و شاخصهای مختلف استفاده میکنند. در این مطلب بهترین کتاب ها به صورت پیدیافهای (pdf) را قرار داده ایم که مطالعه آنها برای هر سرمایهگذار و تریدری که میخواهد در بازار ارزهای دیجیتال موفق شود، خالی از لطف نیست. با مقاله سامانه خرید و فروش ارز دیجیتال رمزینکس همراه باشید.
فهرست بهترین کتاب پرایس اکشن
در ادامه ۱۰ کتاب برتر در زمینه آموزش پرایس اکشن معرفی شده است:
- مجموعه کتابهای تریدینگ پرایس اکشن توسط ال بروکس
- فارکس پرایس اکشن اسکالپینگ از باب ولمن
- الگوهای قیمت از مارتین پرینگ
- تکنیکهای کندل استیک ژاپنی از استیو ناسیون
- تجزیه معامله با کندل استیک خالی و تحلیل یک پارچه پیچ فورک از میرسا دولگا
- راهنمای نهایی تریدینگ
- راهنمای کامل تجزیه و تحلیل حجم قیمت از آنا کولینگ
- دایرهالمعارف الگوها از توماس بولکوفسکی
- صلاحیت و تریدینگ ترندها از ال. ای لیتل
- هنر و علم تجزیه و تحلیل تکنیکال از آدام گریمز
معرفی بهترین کتاب پرایس اکشن
در ادامه بهترین کتاب های لازم برای آموزش پرایش اکشن در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی از جمله ارز دیجیتال معرفی شده اند. البته قبل از همه چیز حتما نگاهی به مقاله «پرایس اکشن چیست؟ از بهترین استراتژی و بهترین اندیکاتور تا نکات مهم» داشته باشید.
مجموعه کتابهای تریدینگ پرایس اکشن توسط ال بروکس
این مجموعه سه تایی کتاب تریدینگ پرایس اکشن (TRADING PRICE ACTION) در بازار تریدینگ ارزهای دیجیتال به مرجعی برای معاملات تبدیل شده است.
این کتاب که یکی از بهترین کتابهایی است که درباره پرایس اکشن نوشته شده است، از تئوری داو (Dow Theory) نشئت گرفته است که معامله گران مدتها قبل از انتشار مجموعه کتابهای ال بروکس (AL BROOKS) در مورد این تئوری و انواع سبکهای پرایس اکشن صحبت میکردند.
اگرچه ال بروکس مخترع پراکس اکشن نیست اما یقیناً کتابهای این نویسنده یکی از بزرگترین مرجعها برای معامله گران پرایس اکشن هستند.
این نویسنده در کتابهای تریدینگ اکشن پرایس اصطلاحاتی مانند «second entry»، «trend bar»، «barb wire» و «M2B/M2S» را معرفی میکند.
اگرچه این مفاهیم پرایس اکشن منحصر به فرد نیستند و در بازار ارزهای دیجیتال با نامهای دیگری شناخته میشوند اما ال بروکس با ترکیب این اصطلاحات در یک سیستم جامع تجزیه و تحلیل و معاملات، ارزش جدیدی به آنها داده است.
فارکس پرایس اکشن اسکالپینگ از باب ولمن
کتاب فارکس پرایس اکشن اسکالپینگ (FOREX PRICE ACTION SCALPING) روی یک سبک معاملات پرایس اکشن خاص متمرکز است که برای هر تریدری مناسب نیست. باب ولمن (BOB VOLMAN) در این کتاب روش کسب سود پایینی را از بازار فارکس در بازه زمانی ۷۰ تیک (۷۰-tick) معرفی میکند.
سبک نویسندگی باب ولمن بسیار عالی است و در مقایسه با مجموعه کتابهای تریدینگ پرایس اکشن ال بروکس، خواندن این کتاب بسیار راحتتر و دلنشینتر است.
ال بروکس در کتابهای خود یک سیستم تجزیه و تحلیل را با تمرکز کمتری بر تنظیم دقیق معاملات توصیف میکند، در مقابل باب ولمن هفت راه حل و سبک معاملاتی ساده و واضح را به خوانندگان توضیح میدهد. به این ترتیب، اگر به دنبال روشهای دقیق معاملات اسکالپینگ هستید، کتابهای باب ولمن برای شما بهترین گزینه خواهد بود.
علاوه بر این، باب ولمن به تازگی کتاب جدید را درباره تجزیه و تحلیل پرایس اکشن در پنج دقیقه منتشر کرده است که میتواند برای سرمایهگذاران زیادی مفید باشد.
الگوهای قیمت از مارتین پرینگ
از دیگر بهترین کتابهای پرایس اکشن که کاربران میتوانند مطالعه کنند، میتوان به کتاب الگوهای قیمت (PRICE PATTERNS) از مارتین پرینگ (MARTIN PRING) اشاره کرد.
مارتین پرینگ این کتاب را راهنمای تحلیل و تفسیر الگوهای قیمت مینامد و تمام مباحث اساسی تجزیه و تحلیل الگوهای قیمت را شامل میشود، از جمله:
- پشتیبانی و مقاومت
- ترند لاین
- تجزیه و تحلیل حجم بازار
- تجزیه و تحلیل شکست مقاومتی
- الگوهای نموداری
- نمودارهای میلهای
موضوعاتی که نویسنده برای کتاب خود انتخاب کرده است متنوع و عالی هستند. این کتاب به سرمایهگذاران نحوه تجزیه و تحلیل بازار را به طور مختصر و ساده توضیح میدهد.
این کتابی نیست که به خوانندگان خود انواع استراتژیهای تریدینگ یا یک روش منحصر به فرد را معرفی کند. با این حال یکی از بهترین کتابهایی است که میتوان با مطالعه آن با انواع الگوهای قیمت آشنا شد که در تریدینگ کمک زیادی به سرمایهگذاران خواهد کرد.
به علاوه این کتاب شامل یک دیویدی است که مارتین پرینگ در آن توضیحاتی را در مورد جدیدترین ابزارها برای تشخیص الگوهای قیمت ارائه داده است.
تکنیکهای کندل استیک ژاپنی از استیو ناسیون
بعد از اینکه استیو نایسون (STEVE NISON) کتاب تکنیکهای کندل استیک ژاپنی (JAPANESE CANDLESTICK CHARTING TECHNIQUES) را به تریدرها معرفی کرد، کندل استیکها به بخش جدانشدنی از نمودارها و تجزیه و تحلیلهای پیش فرض اغلب معاملات تبدیل شدند.
کندل استیکها عمق و تنوع زیادی را به نمودارهای میلهای اضافه میکنند. در حال حاضر اصطلاحاتی مانند الگوهای کندل پوششی (Engulfing)، چکش (Hammer) و ستاره ثاقب (Shooting Stars) میان معامله گران پرایس اکشن رایج است. استراتژیهای معاملات کندل استیک معمولاً شامل ترکیبی از الگوهای کندل استیک با نمودارها و نقاط پیوت (pivot points) میشود.
اگرچه اصطلاحات مربوط به کندل استیکها را میتوانید به صورت رایگان در اینترنت پیدا کنید اما در این کتاب همه آنها به صورت منظم و کامل جمعآوری شدهاند. برای اطلاعات بیشتر به مقاله «کندل استیک یا نمودار شمعی ژاپنی چیست و انواع آن کدامند؟» مراجعه کنید.
تجزیه و تحلیل یک پارچه پیچ فورک از میرسا دولگا
تجزیه و تحلیل ترند لاینها یکی از اصلیترین ابزار پرایس اکشن است. با این حال، اغلب افرادی که در مورد ترند لاینها کتاب نوشتهاند تنها یک فصل از کتاب یا حتی کمتر را به آن اختصاص دادهاند. روش اندروز پیچ فورک (Andrew’s Pitchfork) تنها روش معاملاتی است که برخی نویسندگان کل کتاب خود را به آن اختصاص دادهاند.
اگرچه روش اندرو، سبک منحصر به فردی در ترسیم ترند لاینهای خود دارد اما تریدرهای پرایس اکشن هم میتوانند تکنیکهای معاملاتی وی را به راحتی برای ترند لاینهای سنتی و کانالهای قیمت سازگار کنند.
در واقع چندین کتاب مختلف در مورد تجزیه و تحلیل پیچ فورک وجود دارد معامله با کندل استیک خالی اما کتاب تجزیه و تحلیل یک پارچه پیچ فورک (INTEGRATED PITCHFORK ANALYSIS) که توسط دکتر میرسا دولگا (MIRCEA DOLOGA) نوشته شده است برجستهترین کتاب پرایس اکشن در این زمینه است.
این کتاب برای مبتدیانی که هیچ اطلاعاتی در مورد پیچ فورک ندارند بسیار مناسب است که آن را به روشنی و سادگی برای خوانندگان خود توضیح داده است.
راهنمای جامع تریدینگ
کتاب راهنمای نهایی تریدینگ (THE ULTIMATE TRADING GUIDE) سه نویسنده مختلف از جمله، جان هیل (John Hill)، جورج پرویت (George Pruitt) و لوندی هیل (Lundy Hill) آن را نوشتهاند و به همین دلیل کتابی کامل و نهایی است که برای هر تریدری مناسب است. این کتاب در مورد توسعه سیستمهای تریدینگ مکانیکی با استفاده از پرایس اکشن نوشته شده است.
در حالی که ممکن است فصل پایانی این کتاب که به سیستمهای مکانیکی اختصاص یافته است، مورد پسند تریدیرهای پرایس اکشن قرار نگیرد اما سایر بخشهای این کتاب به رفتارهای پرایس اکشن اختصاص یافته است و به همین دلیل میتوان گفت که این کتاب یکی از کاملترین و بهترین کتابهای پرایس اکشن است که تا کنون منتشر شده است.
عناوین مختلف این کتاب عبارتاند از:
- کاربردهای عملی تئوری امواج الیوت (Practical applications of the Elliot Wave Theory)
- فرصتهای تریدینگ نمودارهای میلهای (Specific bar patterns trading opportunities)
- چنل تریدینگ (Channel trading)
- الگوهای سوینگ تریدینگ (Swing trading)
مطالب این کتاب به صورت تکهتکه جمعآوری شدهاند اما بسیاری از روشها و سبکهای مهم پرایس اکشن را شامل میشوند و راهکارهای تریدینگ عالی را در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد. اگر به دنبال ایدههای جدید تریدینگ و انجام معاملات هستید حتماً این کتاب را مطالعه کنید.
راهنمای کامل تجزیه و تحلیل حجم قیمت از آنا کولینگ
کتاب راهنمای کامل تجزیه و تحلیل حجم قیمت (A COMPLETE GUIDE TO VOLUME PRICE ANALYSIS) به دلیل اینکه بسیاری از معامله گران پرایس اکشن از حجم برای تجزیه و تحلیل قیمتها استفاده میکنند، وارد فهرست بهترین کتابهای پرایس اکشن شده است.
در واقع افراد زیادی مانند ال بروکس در روشهای تریدینگ خود از حجم استفاده نمیکنند، از این رو این کتاب مکمل عالی برای معاملات پرایس اکشن تریدرهایی است که دوست دارند حجم را وارد معاملات و تجزیه و تحلیل خود کنند.
این کتاب به طور مختصر همه مواردی که باید در مورد تجزیه و تحلیل حجم در نظر گرفته شود را معرفی کرده است و توضیحاتی را که آنا کولینگ (ANNA COULLING) در باره کارکرد و چگونگی تحلیل حجم ارائه داده است برای هر کسی قابل فهم است.
اگرچه در تئوری داو (Dow Theory) حجم یک عامل اصلی است اما اغلب تریدرها درک کاملی از تأثیر و نقش حجم در معاملات ندارند و اکثر روشهای معاملات حجم ناشناخته و اجرای آن برای بسیاری دشوار است.
آنا کولینگ در کتاب خود موفق شده است مسائل را به سادگی و به دور از هر گونه پیچیدگی توضیح دهد. این کتاب میتواند برای تریدرهایی که تا کنون هیچ مطالعهای در این زمینه نداشتهاند، بسیار مفید واقع شود.
دائرهالمعارف الگوها از توماس بولکوفسکی
دایرهالمعارف الگوهای (ENCYCLOPEDIA OF CHART PATTERNS) توماس بولکوفسکی (THOMAS BULKOWSKI) به شما در استفاده از الگوها کمک معامله با کندل استیک خالی زیادی میکند و خواهید فهمید الگوها تا چه اندازه در معاملات شما نقش دارند. این کتاب با استفاده از دادهها و آمارهای جامع بازار این اطلاعات را به خوانندگان ارائه میدهد:
- دستورالعملهای شناسایی الگوها
- میزان موفقیت و شکست در بازارهای گاوی و خرسی
- الگوهای حجم بازار
- انواع روشهای تریدینگ
- خصوصیات الگوهای ناموفق
اگرچه این کتاب مستقیماً استراتژیهای معاملاتی را به خوانندگان ارائه نمیدهد اما آمار و ارقامی را ارائه میدهد که خوانندگان میتوانند با استفاده از آنها تاکتیکهای معاملاتی خود را بسازند.
صلاحیت و تریدینگ ترندها از ال. ای لیتل
شناسایی ترندها یا عدم وجود آنها، بخش مهمی از کسب موفقیت در معاملات است. شناسایی ترندها نه تنها برای تریدرهای پرایس اکشن بلکه برای تریدرهایی از هر سبک و استراتژی مناسب خواهد بود.
ال. ای لیتل (L. A. Little) در کتاب صلاحیت و تریدینگ ترندها (TREND QUALIFICATION AND TRADING) چارچوبی را برای شناسایی و صلاحیت ترندها و یافتن بهترینها در میان آنها تنها با استفاده از قیمت و حجم ایجاد کرده است.
این کتاب که به جرئت میتوان گفت یکی از بهترین کتابهای پرایس اکشن برای خوانندگان است، ایده استفاده از قیمت و حجم برای تأیید ترند معاملات را ارائه داده و نویسنده آنها را به خوبی در کتاب خود معرفی کرده است، به همین دلیل این کتاب برای تریدرهای پرایس اکشن بسیار جذاب است.
معامله گران پرایس اکشن معمولاً ترندها را با کمک میانگینهای محرک یا ترند لاینها شناسایی میکنند اما ال. ای لیتل از این هم فراتر رفته و نگاه دقیقی به ساختار ترندها میاندازد تا کیفیت آنها را ارزیابی کند.
هنر و علم تجزیه و تحلیل تکنیکال از آدام گریمز
کتاب پرایس اکشن هنر و علم تجزیه و تحلیل تکنیکال (THE ART & SCIENCE OF TECHNICAL ANALYSIS) نوشته آدام گریمز (ADAM GRIMES) بسیار زیبا و منظم نوشته شده و پر از ایدههای خوب تریدینگ است.
در این کتاب پس از توضیح ساختار بازار، روی نمودارهای نامنظم تمرکز میکند و ضمن برجسته سازی هنر تریدینگ، قواعد معاملات را توضیح میدهد. بخشهای مربوط به الگوهای تریدینگ عملی برای خوانندگان جذابتر از بقیه است.
نویسنده به جای تجویز قوانینی خاص یا دوری از برخی مشخصات، الگوهایی را ارائه میدهد که معامله گران میتوانند از آنها برای تجزیه و تحلیلهای خود استفاده کنند.
تحلیل سنتیمنتال چیست و چه کاربردی دارد؟
همان طور که میدانیم تحلیلها دارای روشهای مختلفی از جمله تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و اخیرا تابلو خوانی میباشند. روشهای تحلیلی درحال گسترش هستند و یکی از جدیدترین روشها تحلیل سنتیمنتال میباشد، اساس این روش تحلیل بر علوم اقتصاد و روانشناسی بازارهای مالی میباشد و این روش، اقتصاد کلاسیک را قابل قبول محسوب نمیکند. در ادامه مطلب به سوال تحلیل سنتیمنتال چیست و چه کاربردی دارد؟ پاسخ داده شده است، تا بتوانید استفاده لازمه را داشته باشید. به این نکته مهم تجه داشته باشید که سنتیمنتال روش تحلیل نمیباشد بلکه یک نوع روش معاملهگری محسوب میشود.
نگاهی کلی بر روش تحلیل سنتیمنتال (Sentiment)
در این مقاله راجع به سوال تحلیل سنتیمنتال چیست و چه کاربردی دارد؟ توضیح داده شده است و پی خواهیم برد این روش نشات گرفته از چه میباشد و چگونه پدیدار و همچنین چگونه به باازرهای مالی ورود پیدا کرده است. باتوجه به اینکه افراد هنگامی که اطلاعات کلی راجع به یک موضوع داشته باشند توانایی درک آن راحتتر میباشد و مسائل مرتبط دیگر نیز با دقت بیشتری بررسی میشود، اگر بخواهیم به کاربرد روش سنتیمنتال اشاره داشته باشیم میتوان گفت: روش سنتیمنتال در هنگام رشد و رونق بازار و همچنین در دوران رکود بازار میتواند تاثیر گذار باشد. این روش حرکات معامله گران حرفهای بزرگ را شناسایی و پیش بینی میکند و همچنین باعث میشوند یک گام از بازار پیشی بگیرید چرا که رفتار بازار را به درستی میتوان در این روش پیش بینی داشت. روش سنتیمنتال در واقع بر موضوع معاملهگر باید زبان قیمت و رفتار قیمت را متوجه شود و دلایل آن را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد، بسیار تاکید دارد و اساس این روش نیز باتوجه به این جمله میباشد.
نقش اقتصاد نوین در روش تحلیلی سنتیمنتال
در تحلیل سنتیمنتال به کلید واژهای همچون علم اقتصاد نوین میتوان اشاره کرد. اما مفهوم اقتصاد نوین چه میباشد؟ پس از سال ۲۰۰۰ با رشد بازارهای مالی و همچنین نقدینگی وحجم معاملات بالا، راهکارهای سیاسی و اقتصادی متفاوتی در بازارها پدیدار شد که باعث بروز تغیرات بسیار در تعاریف اقتصادی شد. به طور مثال در گذشته و در علوم اقتصادی سنتی، هرگاه عرضه در بازار با افزایش رو به رو بود یعنی کاهش قیمت کاهش پیدا میکرد و هرگاه تقاضا بالا میرفت قیمت با افزایش رو به رو خواهد شد، اما باتوجه به پیشرفتها در علوم اقتصاد و همچنین پدیداری اقتصاد نوین این مفاهیم دچار تغییرات شدند و دیگر هر عرضهای را دلیل ارزانتر شدن و هر تقاضایی را در بازار دلیل بر گران شدن نمیدانند.
علم اقتصاد نوین شامل سه رویکرد اقتصادی میشود که عبارتاند از:
معامله گران در اقتصاد کلاسیک بازار سعی بر این دارند که تاریخچه الگوها و رفتار قیمتها در گذشته همچنین رفتارهای تکراری را مود بررسی قرار دهند و آنها را شناسایی کنند و بر اساس این فاکتورها پیش بینی از رفتار آینده یک قیمت داشته باشند. تحلیل گران بر اساس گذشته سعی دارند تصمیم گیری داشته باشند و قوانین را استخراج، مکتوب کنند تا اگر قیمتها مجدد آن را رفتار را از خود به نمایش گذاشتند مجدد از تحلیلهای گذشته خود استفاده کنند تا بهترین معامله را از خود نشان دهند.
به طور کلی میتوان گفت این روش با رویکرد جمله تاریخ تکرار میشود پیش میرود. به طور مثال افراد در گذشته شاهد بودهاند که الگویی در یک قیمت چندین بار تکرار شده است و پس از آن رفتار مشابه رفتار گذشته را از خود نشان داده است، باتوجه به این مسئله اگر آن الگو مجدد تکرار شود، میتوان با احتمال ۷۰ درصدی قیمتهای بعد را به درستی پیش بینی داشت.
در اقتصاد رفتاری خریدها و یا فروشها در افزایش یا کاهش قیمت دخیل نخواهند بود، و تصمیم گیریهای سازمانی برای یک رفتار مالی به اقتصاد عصبی مربوط میشود.
معامله گری با روش سنتیمنتال دارای چه مزیتی می باشد؟
باتوجه به مدعیان و افراد فعال در حوزه بازارهای مالی، معاملهگری سنتیمنتال روشی است که میتواند نجات بخش شما از همهی روشهای تحلیل تکنیکال و همچنین الگوهای هارمونیک، الگوهای کلاسیک، امواج الیوت، انواع اندیکاتور ها، پیوت ها، الگوهای کندل استیک و تحلیل بنیادی باشد، همچنین این روش میتواند باعث ایجاد آرامش و قدرت در معاملات شود.
در معاملهگری با روش سنتیمنتال اثری از ابزارها نمیباشد و معامله گران با مشاهده به وضعیتهای چارت به صورت خیلی ساده متوجه مسائلی همچون موارد زیر خواهد شد
چه زمان بهترین موقعیت برای ورود به معامله میباشد؟
بهترین موقعیت خروج چه زمانی میباشد؟
چطور میتوان سود بیشتری کسب کرد، آیا تا انتهای روند باید معامله ماند؟
کمترین خواب تجربه را چگونه تجربه کنید؟
چگونه قدرت تشخیص پولهای بزرگ در بازار را داشته باشیم؟
نحوه شناسایی روند قبل از تشکیل و چه زمان باید با روند وارد معامله شد؟
یکی از شگفتیهای معاملاتی با روش سنتیمنتال سادگی آن میباشد که پس از یادگیری و کسب مهارتهای لازمه در کمتر از ۶ ماه به حداقل ۷۰ درصد تشخیص درست، دست پیدا خواهید کرد.
تنها نکته قابل توجه در این روش چارت خالی قیمت میباشد و معاملهگر تمامی مطالب بالا را میتواند با نگاه کردن به چارت پی ببرد، و باتوجه به این مهارت معاملهگر میتواند سرمایهگذاری بیشتری در بازار داشته باشد و با روندهای بزرگ همراه شود.
چه تفاوتی میان پرایس اکشن و تحلیل سنتیمنتال وجود دارد؟
همان طور که آگاه هستیم در پرایس اکشن معامله گران با چارت قیمت، و سطوحی مانند مقاومت و حمایت و همچنین الگوهای کندل استیک درگیر هستند در حالی که در تحلیل سنتیمنتال اینموارد موجود نمیباشد.
در واقع میتوان گفت سنتیمنتال ترکیبی از پرایس اکشن (با فاکتورهایی بسیار متفاوت) و روانشناسی معاملهگری در بازار میباشد که این روشها به دنبال حرکات قیمتی در بازار میباشند. توجه داشته باشید در روش سنتیمنتال اخبار میتوانند بر معاملات تاثیر گذار باشند.
این نکته را در نظر بگیرید فردی که با پرایس اکشن معامله کرده است با تمامی ابزارهای تحلیل تکنیکال آشنایی لازمه را دارد و به تجربههای لازم در این زمینه دست پیدا کرده است و میتواند تمرکز بیشتری را بر روی حرکات قیمتی داشته باشد و طبیعتا با نتیجه بهتری همراه خواهد بود، اما در مقابل با روش سنتیمنتال آموزشها و تکنیکها با چارت خالی انجام میشود.
به یکی از بزرگترین تفاوتها میان پرایس اکشن و سنتیمنتال، زبان قیمتی برنامه ریزی شده میتوان اشاره کرد که فقط در روش سنتیمنتال وجود دارد.
نگاهی بر فلسفه تحلیل سنتیمنتال و معامله گر به این روش چه نگرشی دارد؟
در روش سنتیمنتال معاملهگر به دنبال پاسخ دهی به چهار مسئله زیر می باشد که عبارتاند از:
- چه کسانی در بازار حضور یافتند؟
- با چه میزان سرمایه در بازار حضور دارند؟
- در کدام جهت در معامله هستند؟
- تا چه هنگام در معامله با کندل استیک خالی بازار حضور دارند؟
معامله گران با مشاهده چهار سوال بالا و پاسخ دهی به آنها میتوانند تشخیص دهند در چه روند وارد معامله شوند، دقت داشته باشید در این روش حد سود و حد ضرر و نسبت ریسک به ریوارد وجود ندارد و معاملهگر تا هنگامی که با ضعف در خریداران مواجه نشد، میتواند در معامله خود باقی بماند.
در نظر داشته باشید این روش یک نوع معاملهگری میباشد و نه تحلیلگری چرا که معاملهگر بازار را پیش بینی نمیکند و در همان لحظه و باتوجه به چارت معاملات خود را آغاز میکند.
جمع بندی
در این مقاله سعی بر این داشتیم تا به سوال تحلیل سنتیمنتال چیست و چه کاربردی دارد؟ پاسخ دهیم، روش تحلیل سنتیمنتال یکی از روشهای نوین و جدید میباشد که باتوجه به دیدگاههای جدید در این حوزه و همچنین روشهای جدید روانشناسی بازارهای مالی پدیدار شده است، این روش با پرایس اکشن دارای تفاوتهایی میباشد که افراد ممکن است آنها شبیه به همدیگر بدانند اما در پرایس اکشن فرد معاملهگر ابزارها را مورد استفاده خود قرار میدهد اما در روش سنتیمنتال، بر چارت خالی پیش بینیها انجام میشود.
آموزش کندل شناسی و استراتژی های مبتنی بر کندل استیک
کندل استیک یا نمودار شمعی، یکی از انواع نمودارهای پر استفاده در تحلیل تکنیکال است که مشابه سایر نمودارها، تغییرات قیمتی سهام را نشان میدهد. کندل استیک برای اولین بار توسط ژاپنیها مورد استفاده قرار گرفت و از همین رو به آن نمودار شمعی ژاپنی نیز گفته میشود. تحلیلگران با یادگیری اصول کندل شناسی میتوانند از روی شکل کندلها، رفتار فروشندگان و خریداران یک سهم را بررسی کنند. در تصویر زیر با اطلاعاتی که هر کندل استیک در بر دارد، آشنا میشویم.
آشنایی با الگوهای کندل استیک
هدف از بهکارگیری سیگنالهای کندل استیک یا نمودار شمعی این است که تا حد ممکن از احتمالات به نفع خود بهره ببرید. ما با بررسی کندلها بهدنبال گرفتن سیگنال برای ورود به سهم یا خروج از آن هستیم.
شما میتوانید با مراجعه به بخش «ایزیچارت» سامانه معاملاتی ایزیتریدر، کندل استیک نماد مورد نظر خود را مشاهده کنید.
بهترین استراتژی خرید
بهترین استراتژی سرمایهگذاری این است که سهام ارزندهای را در پایینترین وضعیت خود بخرید. بالاترین و پایینترین قیمت هر سهم را میتوانیم با کشیدن سطوح حمایتی و مقاومت هر سهم در نمودار بلندمدت آن به دستآوریم. برای افزایش احتمال سودآوری در خرید سهام، میبایست به سهامی ورود کنید که خریداران بیشتری دارد. برای این کار بهتر است علاوه بر تحلیل تابلوی سهم با استفاده از دانش تابلوخوانی، به بررسی کندل استیکها بپردازید.
افراد تمایل دارند سهم را در کف قیمتی خریده و در سقف قیمتی بفروشند. به کمک بررسی نمودارهای کندل استیک، نه به صورت قطعی، ولی به طور تقریبی میتوان به این هدف دست یافت.
سیگنال خرید با استفاده از کندل استیک
تحلیلگران با استفاده از اندازه بدنه و سایه کندلها به بررسی، تحلیل و پیشبینی ادامه روند سهام میپردازند. سیگنالهای نمودار شمعی نشاندهنده یک تغییر احتمالی در جهت روند میباشند. میزان حضور خریداران، عامل مهمی در تعیین شدت این تغییر جهت خواهد بود.
در نمودار روزانه، هر کندل نشاندهنده اطلاعات قیمتی یک روز از ساعت ۹ تا ۱۲:۳۰است. زمانی که میخواهیم کندلی را مورد بررسی قرار دهیم، بایستی در وهله اول به کندل قبل از آن، سپس به کندل تشکیلشده بعد از آن توجه ویژهای داشته باشیم.
در هر روزی که کندل ایجاد میشود، چهار سناریو ممکن است رخ دهد.
چهار سناریو بعد از ایجاد یک کندل
آشنایی با الگوهای کندل استیک
سناریو اول
کندل سبز و مثبت با بدنه تقریبا بزرگ بعد از یک کندل قرمز نزولی ایجاد شود. در این حالت پایینترین قیمت کندل سبز بیشتر از بالاترین قیمت کندل نزولی قبل از خود است. این اتفاق بیانگر آن است که خریداران حضور فعالی دارند و این نشان از یک سیگنال خرید معتبر میدهد.
سناریو دوم
روند کلی سهام مثبت است اما قیمت آغازین کندل صعودی، پایینتر از قیمت آغازین کندل قبلی است. اگر سیگنال خرید به وسیله خریدهای گسترده ایجاد شده باشد، شاید ورود به سهم، معتبر و خالی از اشکال باشد. سعی کنید نحوه رفتار سهام و سهامداران را در چند دقیقه ابتدایی بازگشایی و از طریق تابلوی معاملاتی بررسی کنید. اگر هیچ نشانهای از فروش حداکثری و غیرمنطقی وجود نداشته باشد و باقی بازار نیز وضعیت متعادلی داشته باشد، میتوانید بهصورت پلهای به سهم ورود کنید.
سناریو سوم
کندل سبز ایجادشده نشاندهنده بازگشایی ضعیف (بدنه کوچک کندل نشاندهنده حجم کم معاملات) ولی با قیمتی بالاتر از قیمت آغازین روز قبل است. این سناریو تا حدودی شبیه به سناریو اول است. با این تفاوت که در اینجا حجم معاملات کندل صعودی کم و نوسانات قیمتی باعث همپوشانی سایههای دو کندل شدهاست. در این حالت خریداران هنوز حضور دارند اما وضعیت نماد مورد نظر خوب نیست. این نوع کندلها به خریداران سیگنال احتیاط را میدهند.
سناریو چهارم
بدترین سناریو ممکن این است که کندلها نزولی بوده و قیمت آغازین کندل پایینتر از قیمت پایانی روز قبل باشد. در این صورت تصمیمهای زیادی باقی نمیماند. در چنین موقعیتی ورود به سهم اشتباه است.
بهترین زمان برای بررسی کندل ها
بسیاری از معاملهگران معتقدند که بهترین زمان برای بررسی کندلها و تصمیمگیری براساس آنها، در یک ساعت اول و آخر زمان معاملات است. زیرا حدود ۶۰ درصد از معاملات روزانه در این بازه زمانی رخ میدهد. بررسیهایی که سرمایهگذاران در روز قبل انجام دادهاند، در طول یک ساعت اولیه گشایش بازار مورد استفاده قرار میگیرد و این بهترین زمان بهرهگیری از سیگنالهای نمودار شمعی است.
یک قانون کلی برای افزایش اطمینان سودآوری سرمایهگذاری این است که اگر قیمت بسته شدن سهم در روز ورود به آن (یک روز پس از شکلگیری سیگنال خرید) کمتر از نصف بدنه شمعی باشد که در روز قبل تشکیل شده، آن سرمایهگذاری را متوقف کنید و بدون توجه به حد ضرر تعریف شده، با کمترین ضرر سهام خریداریشده را بفروشید. این کندل نشان میدهد که فروشندگان هنوز بر خریداران غالب هستند و دلیلی که برای خرید این سهم داشتید را خنثی میکند. اما همچنان منتظر ظاهر شدن سیگنال خرید باشید و اگر چنین شد، دوباره وارد معامله شوید.
سیگنالهایی که از طریق کندلها بهدست میآیند، با فرمول عددی محاسبه نشدهاند و نمیتوان قیمت خرید را با استفاده از فرمول بهدست آورد. تصمیم نهایی کاملا منوط به شخص تحلیلگر و سرمایهگذار است.
استفاده از الگوهای کندل استیک برای خرید و فروش
الگوهای کندلی ارتباط تنگاتنگی با شکل کندلها دارند. تحلیلگران میتوانند با استفاده از کندلها، الگو را تشخیص داده و از این طریق روند آتی سهم را پیشبینی کنند.
الگوهایی مانند:
- هارامی (Harami)
- دوجی (Doji)
- هیکن آشی (Heikin-Ashi)
- پوشا یا اینگالف (Engulfing)
- الگوی نفوذی (Piercing)
- ماروبزو (Marubozu)
- چکش (Hammer)
- مرد دارآویز یا هنگینگ من (Hanging Man)
- چکش معکوس (Inverted Hammer)
- ستاره ثاقب (Shooting Star)
- ستاره صبحگاهی (Morning Star)
- سه ستاره صعودی
- و …
در ادامه به طور خلاصه به بررسی ساختار برخی از این الگوها و نکات مربوط به آنها پرداخته میشود:
آشنایی با الگوهای کندل استیک
- اگر دوجی بعد از ماروبزو قرمز دیده شود، نشان میدهد که فروشندگان سهم کم هستند و همین امر میتواند سیگنال خرید باشد.
- اگر «چکش» یا «چکش معکوس» با رنگ سبز در روند نزولی تشکیل شود، احتمال صعودی شدن روند افزایش پیدا میکند. بدین معنی که قیمت سهم افزایش پیدا خواهد کرد.
- الگوی هارامی شامل دو کندل در کنار هم است. اگر کندل دوم سبز و در انتهای روند نزولی تشکیل شود، سیگنال خرید خواهد بود. البته مهمترین پیشبینی پس از دیدن این الگو، کند شدن روند حرکت نمودار قیمتی است.
- تشکیل الگوی ستاره صبحگاهی نشان از پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است و سیگنال خرید خواهد بود. ستاره صبحگاهی از سه کندل تشکیل شده است.
- الگوی سه ستاره صعودی نیز از سه شمع تشکیل شده است. اگر بین شمع اول و دوم، یک شکاف نزولی و بین شمع دوم و سوم یک شکاف صعودی تشکیل شود، احتمالا در ادامه، تغییر روند از نزولی به صعودی را مشاهده خواهیم کرد.
آشنایی با الگوهای کندل استیک
- شمع فراگیر صعودی یا اصطلاحا الگوی اینگالف (Bullish Engulfing pattern) از اثرگذاری بالایی برخوردار است. با دیدن این کندل در نمودار شمعی چنین برداشت میشود که خریداران با قدرت در حال ورود به سهم هستند. حتی برای برخی تحلیلگران، ظهور این کندل به تنهایی نشان از صعود قیمت و سیگنال خرید است. این الگو از یک کندل در انتهای روند تشکیل شده که بدنه بزرگی دارد، به نحوی که چندین کندل قبل از خود را پوشش میدهد.
آنچه بهتر است مرور کنیم
توانایی بررسی نحوه گشایش یک سهام پیش از این که بازار بازگشایی شود، میتواند موقعیت سرمایهگذار را بطور قابل توجهی ارتقاء دهد و علاوه بر سودآوری بیشتر، از معاملات پرریسک نیز جلوگیری کند. وارد شدن به یک معامله شامل مجموعهای از تحلیلها است. همانطور که تصمیم شما برای آنکه امروز چه لباسی بپوشید، شامل بررسیهای متعددی مثل بررسی گزارش آب و هوا، دما و … است، بایستی برای ورود به هر سهم نیز از چندین فاکتور برای بررسی آن استفاده کنید. در این مقاله سعی کردیم به جزئیات بیشتری از کندل استیکها یا همان نمودارهای شمعی بپردازیم و در مورد نقاط قیمتی امنتر برای ورود با توجه به شکل کندلها صحبت کنیم.
آموزش کندل شناسی و استراتژی های مبتنی بر کندل استیک
کندل استیک یا نمودار شمعی، یکی از انواع نمودارهای پر استفاده در تحلیل تکنیکال است که مشابه سایر نمودارها، تغییرات قیمتی سهام را نشان میدهد. کندل استیک برای اولین بار توسط ژاپنیها مورد استفاده قرار گرفت. از همین رو به آن نمودار شمعی ژاپنی نیز گفته میشود. تحلیلگران با یادگیری اصول کندل شناسی میتوانند از روی شکل کندل ها، رفتار فروشندگان و خریداران یک سهم را بررسی کنند. در تصویر زیر با اطلاعاتی که هر کندل استیک در بر دارد، آشنا میشویم.
هدف از بهکارگیری سیگنالهای کندل استیک یا نمودار شمعی این است که تا حد ممکن از احتمالات به نفع خود بهره ببرید. ما با بررسی کندلها بهدنبال گرفتن سیگنال برای ورود به سهم یا خروج از آن هستیم.
بهترین استراتژی خرید
بهترین استراتژی سرمایه گذاری این است که سهام ارزندهای را در پایینترین وضعیت خود بخرید. بالاترین و پایینترین قیمت هر سهم را میتوانیم با کشیدن سطوح حمایتی و مقاومت هر سهم در نمودار بلندمدت آن به دستآوریم. برای افزایش احتمال سودآوری در خرید سهام، میبایست به سهامی ورود کنید که خریداران بیشتری دارد. برای این کار بهتر است علاوه بر تحلیل تابلوی سهم به کمک دانش تابلوخوانی، به بررسی کندل استیک ها با استفاده از اصول کندل شناسی بپردازید.
افراد تمایل دارند سهم را در کف قیمتی خریده و در سقف قیمتی بفروشند. به کمک بررسی نمودارهای کندل استیک، نه به معامله با کندل استیک خالی صورت قطعی، ولی به طور تقریبی میتوان به این هدف دست یافت.
سیگنال خرید با استفاده از کندل استیک
تحلیلگران با استفاده از اندازه بدنه و سایه کندل ها به بررسی، تحلیل و پیشبینی ادامه روند سهام میپردازند. سیگنالهای نمودار شمعی نشاندهنده یک تغییر احتمالی در جهت روند میباشند. میزان حضور خریداران، عامل مهمی در تعیین شدت این تغییر جهت خواهد بود.
در نمودار کندل استیک تایم فریم روزانه ، هر کندل نشاندهنده اطلاعات قیمتی یک روز است. زمانی که میخواهیم کندلی را مورد بررسی قرار دهیم، بایستی در وهله اول به کندل قبل از آن، سپس به کندل تشکیلشده بعد از آن توجه ویژهای داشته باشیم.
در هر روزی که کندل ایجاد میشود، چهار سناریو ممکن است رخ دهد.
چهار سناریو بعد از ایجاد یک کندل
سناریو اول
کندل سبز و مثبت با بدنه تقریبا بزرگ بعد از یک کندل قرمز نزولی ایجاد شود. در این حالت پایینترین قیمت کندل سبز بیشتر از بالاترین قیمت کندل نزولی قبل از خود است. این اتفاق بیانگر آن است که خریداران حضور فعالی دارند و این نشان از یک سیگنال خرید معتبر میدهد.
سناریو دوم
روند کلی سهام مثبت است اما قیمت آغازین کندل صعودی، پایینتر از قیمت آغازین کندل قبلی است. اگر سیگنال خرید به وسیله خریدهای گسترده ایجاد شده باشد، شاید ورود به سهم، معامله با کندل استیک خالی معتبر و خالی از اشکال باشد. سعی کنید نحوه رفتار سهام و سهامداران را در چند دقیقه ابتدایی بازگشایی و از طریق تابلوی معاملاتی بررسی کنید. اگر هیچ نشانهای از فروش حداکثری و غیرمنطقی وجود نداشته باشد و باقی بازار نیز وضعیت متعادلی داشته باشد، میتوانید بهصورت پلهای به سهم ورود کنید.
سناریو سوم
کندل سبز ایجادشده نشاندهنده بازگشایی ضعیف (بدنه کوچک کندل استیک نشاندهنده حجم کم معاملات) ولی با قیمتی بالاتر از قیمت آغازین روز قبل است. این سناریو تا حدودی شبیه به سناریو اول است. با این تفاوت که در اینجا حجم معاملات کندل صعودی کم و نوسانات قیمتی باعث همپوشانی سایههای دو کندل شدهاست. در این حالت خریداران هنوز حضور دارند اما وضعیت نماد مورد نظر خوب نیست. این نوع کندلها به خریداران سیگنال احتیاط را میدهند.
سناریو چهارم
بدترین سناریو ممکن در کندل شناسی این است که کندلها نزولی بوده و قیمت آغازین کندل پایینتر از قیمت پایانی روز قبل باشد. در این صورت تصمیمهای زیادی باقی نمیماند. در چنین موقعیتی ورود به سهم اشتباه است.
بهترین زمان برای بررسی کندل استیک ها
بسیاری از معاملهگران معتقدند که بهترین زمان برای بررسی کندلها و تصمیمگیری براساس آنها، در یک ساعت اول و آخر زمان معاملات است. زیرا حدود ۶۰ درصد از معاملات روزانه در این بازه زمانی رخ میدهد. بررسیهایی که سرمایهگذاران معامله با کندل استیک خالی در روز قبل انجام دادهاند، در طول یک ساعت اولیه گشایش بازار مورد استفاده قرار میگیرد و این بهترین زمان بهرهگیری از سیگنالهای نمودار شمعی است.
یک قانون کلی در کندل شناسی برای افزایش اطمینان سودآوری سرمایهگذاری این است که اگر قیمت بسته شدن سهم در روز ورود به آن (یک روز پس از شکلگیری سیگنال خرید) کمتر از نصف بدنه شمعی باشد که در روز قبل تشکیل شده، آن سرمایهگذاری را متوقف کنید و بدون توجه به حد ضرر تعریف شده، با کمترین ضرر سهام خریداریشده را بفروشید. این کندل نشان میدهد که فروشندگان هنوز بر خریداران غالب هستند و دلیلی که برای خرید این سهم داشتید را خنثی میکند. اما همچنان منتظر ظاهر شدن سیگنال خرید باشید و اگر چنین شد، دوباره وارد معامله شوید.
استفاده از الگوهای کندل استیک برای خرید و فروش
الگوهای کندلی ارتباط تنگاتنگی با شکل کندلها دارند. تحلیلگران میتوانند با استفاده از کندلها، الگو را تشخیص داده و از این طریق روند آتی سهم را پیشبینی کنند.
الگوهایی مانند:
- هارامی (Harami)
- دوجی (Doji)
- هیکن آشی (Heikin-Ashi)
- پوشا یا اینگالف (Engulfing)
- الگوی نفوذی (Piercing)
- ماروبزو (Marubozu)
- چکش (Hammer)
- مرد دارآویز یا هنگینگ من (Hanging Man)
- چکش معکوس (Inverted Hammer)
- ستاره ثاقب (Shooting Star)
- ستاره صبحگاهی (Morning Star)
- سه ستاره صعودی
- و …
در ادامه به طور خلاصه به بررسی ساختار برخی از الگوهای کندل استیک و نکات مربوط به آنها پرداخته میشود.
آشنایی با برخی از الگوهای کندل استیک پر کاربرد
- اگر دوجی بعد از ماروبزو قرمز دیده شود، نشان میدهد که فروشندگان سهم کم هستند و همین امر میتواند سیگنال خرید باشد.
- اگر «چکش» یا «چکش معکوس» با رنگ سبز در روند نزولی تشکیل شود، احتمال صعودی شدن روند افزایش پیدا میکند. بدین معنی که قیمت سهم افزایش پیدا خواهد کرد.
- الگوی هارامی شامل دو کندل در کنار هم است. اگر کندل دوم سبز و در انتهای روند نزولی تشکیل شود، سیگنال خرید خواهد بود. البته مهمترین پیشبینی پس از دیدن این الگو، کند شدن روند حرکت نمودار قیمتی است.
- تشکیل الگوی ستاره صبحگاهی نشان از پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است و سیگنال خرید خواهد بود. ستاره صبحگاهی از سه کندل تشکیل شده است.
- الگوی سه ستاره صعودی نیز از سه شمع تشکیل شده است. اگر بین شمع اول و دوم، یک شکاف نزولی و بین شمع دوم و سوم یک شکاف صعودی تشکیل شود، احتمالا در ادامه، تغییر روند از نزولی به صعودی را مشاهده خواهیم کرد.
- شمع فراگیر صعودی یا اصطلاحا الگوی اینگالف (Bullish Engulfing pattern) از اثرگذاری بالایی برخوردار است. با دیدن این شمع در نمودار کندل استیک چنین برداشت میشود که خریداران با قدرت در حال ورود به سهم هستند. حتی برای برخی تحلیلگران، ظهور این کندل به تنهایی نشان از صعود قیمت و سیگنال خرید است. این الگو از یک کندل در انتهای روند تشکیل شده که بدنه بزرگی دارد، به نحوی که چندین کندل قبل از خود را پوشش میدهد.
آنچه بهتر است درباره کندل شناسی مرور کنیم
توانایی بررسی نحوه گشایش یک سهام پیش از این که بازار بازگشایی شود، میتواند موقعیت سرمایهگذار را بطور قابل توجهی ارتقاء دهد و علاوه بر سودآوری بیشتر، ریسک را نیز مدیریت کند. وارد شدن به یک معامله شامل مجموعهای از تحلیلها است. همانطور که تصمیم شما برای آنکه امروز چه لباسی بپوشید، شامل بررسیهای متعددی مثل بررسی گزارش آب و هوا، دما و … است، بایستی برای ورود به هر سهم نیز از چندین فاکتور برای بررسی آن استفاده کنید. در این مقاله سعی کردیم به جزئیات بیشتری از کندل استیک ها یا همان نمودارهای شمعی بپردازیم و در مورد نقاط قیمتی امنتر برای ورود با توجه به شکل کندل ها صحبت کنیم.
آموزش کندل شناسی و استراتژی های مبتنی بر کندل استیک
کندل استیک یا نمودار شمعی، یکی از انواع نمودارهای پر استفاده در تحلیل تکنیکال است که مشابه سایر نمودارها، تغییرات قیمتی سهام را نشان میدهد. کندل استیک برای اولین بار توسط ژاپنیها مورد استفاده قرار گرفت. از همین رو به آن نمودار شمعی ژاپنی نیز گفته میشود. تحلیلگران با یادگیری اصول کندل شناسی میتوانند از روی شکل کندل ها، رفتار فروشندگان و خریداران یک سهم را بررسی کنند. در تصویر زیر با اطلاعاتی که هر کندل استیک در بر دارد، آشنا میشویم.
هدف از بهکارگیری سیگنالهای کندل استیک یا نمودار شمعی این است که تا حد ممکن از احتمالات به نفع خود بهره ببرید. ما با بررسی کندلها بهدنبال گرفتن سیگنال برای ورود به سهم یا خروج از آن هستیم.
بهترین استراتژی خرید
بهترین استراتژی سرمایه گذاری این است که سهام ارزندهای را در پایینترین وضعیت خود بخرید. بالاترین و پایینترین قیمت هر سهم را میتوانیم با کشیدن سطوح حمایتی و مقاومت هر سهم در نمودار بلندمدت آن به دستآوریم. برای افزایش احتمال سودآوری در خرید سهام، میبایست به سهامی ورود کنید که خریداران بیشتری دارد. برای این کار بهتر است علاوه بر تحلیل تابلوی سهم به کمک دانش تابلوخوانی، به بررسی کندل استیک ها با استفاده از اصول کندل شناسی بپردازید.
افراد تمایل دارند سهم را در کف قیمتی خریده و در سقف قیمتی بفروشند. به کمک بررسی نمودارهای کندل استیک، نه به صورت قطعی، ولی به طور تقریبی میتوان به این هدف دست یافت.
سیگنال خرید با استفاده از کندل استیک
تحلیلگران با استفاده از اندازه بدنه و سایه کندل ها به بررسی، تحلیل و پیشبینی ادامه روند سهام میپردازند. سیگنالهای نمودار شمعی نشاندهنده یک تغییر احتمالی در جهت روند میباشند. میزان حضور خریداران، عامل مهمی در تعیین شدت این تغییر جهت خواهد بود.
در نمودار کندل استیک، هر کندل نشاندهنده اطلاعات قیمتی یک روز از ساعت ۹ تا ۱۲:۳۰ است. زمانی که میخواهیم کندلی را مورد بررسی قرار دهیم، بایستی در وهله اول به کندل قبل از آن، سپس به کندل تشکیلشده بعد از آن توجه ویژهای داشته باشیم.
در هر روزی که کندل ایجاد میشود، چهار سناریو ممکن است رخ دهد.
چهار سناریو بعد از ایجاد یک کندل
اصول کندل شناسی – چهار سناریو بعد از ایجاد یک کندل
سناریو اول
کندل سبز و مثبت با بدنه تقریبا بزرگ بعد از یک کندل قرمز نزولی ایجاد شود. در این حالت پایینترین قیمت کندل سبز بیشتر از بالاترین قیمت کندل نزولی قبل از خود است. این اتفاق بیانگر آن است که خریداران حضور فعالی دارند و این نشان از یک سیگنال خرید معتبر میدهد.
سناریو دوم
روند کلی سهام مثبت است اما قیمت آغازین کندل صعودی، پایینتر از قیمت آغازین کندل قبلی است. اگر سیگنال خرید به وسیله خریدهای گسترده ایجاد شده باشد، شاید ورود به سهم، معتبر و خالی از اشکال باشد. سعی کنید نحوه رفتار سهام و سهامداران را در چند دقیقه ابتدایی بازگشایی و از طریق تابلوی معاملاتی بررسی کنید. اگر هیچ نشانهای از فروش حداکثری و غیرمنطقی وجود نداشته باشد و باقی بازار نیز وضعیت متعادلی داشته باشد، میتوانید بهصورت پلهای به سهم ورود کنید.
سناریو سوم
کندل سبز ایجادشده نشاندهنده بازگشایی ضعیف (بدنه کوچک کندل استیک نشاندهنده حجم کم معاملات) ولی با قیمتی بالاتر از قیمت آغازین روز قبل است. این سناریو تا حدودی شبیه به سناریو اول است. با این تفاوت که در اینجا حجم معاملات کندل صعودی کم و نوسانات قیمتی باعث همپوشانی سایههای دو کندل شدهاست. در این حالت خریداران هنوز حضور دارند اما وضعیت نماد مورد نظر خوب نیست. این نوع کندلها به خریداران سیگنال احتیاط را میدهند.
سناریو چهارم
بدترین سناریو ممکن در کندل شناسی این است که کندلها نزولی بوده و قیمت آغازین کندل پایینتر از قیمت پایانی روز قبل باشد. در این صورت تصمیمهای زیادی باقی نمیماند. در چنین موقعیتی ورود به سهم اشتباه است.
بهترین زمان برای بررسی کندل استیک ها
بسیاری از معاملهگران معتقدند که بهترین زمان برای بررسی کندلها و تصمیمگیری براساس آنها، در یک ساعت اول و آخر زمان معاملات است. زیرا حدود ۶۰ درصد از معاملات روزانه در این بازه زمانی رخ میدهد. بررسیهایی که سرمایهگذاران در روز قبل انجام دادهاند، در طول یک ساعت اولیه گشایش بازار مورد استفاده قرار میگیرد و این بهترین زمان بهرهگیری از سیگنالهای نمودار شمعی است.
یک قانون کلی در کندل شناسی برای افزایش اطمینان سودآوری سرمایهگذاری این است که اگر قیمت بسته شدن سهم در روز ورود به آن (یک روز پس از شکلگیری سیگنال خرید) کمتر از نصف بدنه شمعی باشد که در روز قبل تشکیل شده، آن سرمایهگذاری را متوقف کنید و بدون توجه به حد ضرر تعریف شده، با کمترین ضرر سهام خریداریشده را بفروشید. این کندل نشان میدهد که فروشندگان هنوز بر خریداران غالب هستند و دلیلی که برای خرید این سهم داشتید را خنثی میکند. اما همچنان منتظر ظاهر شدن سیگنال خرید باشید و اگر چنین شد، دوباره وارد معامله شوید.
سیگنالهایی که از طریق کندلها بهدست میآیند، با فرمول عددی محاسبه نشدهاند و نمیتوان قیمت خرید را با استفاده از فرمول بهدست آورد. تصمیم نهایی کاملا منوط به شخص تحلیلگر و سرمایهگذار است.
استفاده از الگوهای کندل استیک برای خرید و فروش
الگوهای کندلی ارتباط تنگاتنگی با شکل کندلها دارند. تحلیلگران میتوانند با استفاده از کندلها، الگو را تشخیص داده و از این طریق روند آتی سهم را پیشبینی کنند.
الگوهایی مانند:
- هارامی (Harami)
- دوجی (Doji)
- هیکن آشی (Heikin-Ashi)
- پوشا یا اینگالف (Engulfing)
- الگوی نفوذی (Piercing)
- ماروبزو (Marubozu)
- چکش (Hammer)
- مرد دارآویز یا هنگینگ من (Hanging Man)
- چکش معکوس (Inverted Hammer)
- ستاره ثاقب (Shooting Star)
- ستاره صبحگاهی (Morning Star)
- سه ستاره صعودی
- و …
در ادامه به طور خلاصه به بررسی ساختار برخی از الگوهای کندل استیک و نکات مربوط به آنها پرداخته میشود.
آشنایی با برخی از الگوهای کندل استیک پر کاربرد
اصول کندل شناسی – الگوهای کندل استیک
- اگر دوجی بعد از ماروبزو قرمز دیده شود، نشان میدهد که فروشندگان سهم کم هستند و همین امر میتواند سیگنال خرید باشد.
- اگر «چکش» یا «چکش معکوس» با رنگ سبز در روند نزولی تشکیل شود، احتمال صعودی شدن روند افزایش پیدا میکند. بدین معنی که قیمت سهم افزایش پیدا خواهد کرد.
- الگوی هارامی شامل دو کندل در کنار هم است. اگر کندل دوم سبز و در انتهای روند نزولی تشکیل شود، سیگنال خرید خواهد بود. البته مهمترین پیشبینی پس از دیدن این الگو، کند شدن روند حرکت نمودار قیمتی است.
- تشکیل الگوی ستاره صبحگاهی نشان از پایان روند نزولی و شروع روند صعودی است و سیگنال خرید خواهد بود. ستاره صبحگاهی از سه کندل تشکیل شده است.
- الگوی سه ستاره صعودی نیز از سه شمع تشکیل شده است. اگر بین شمع اول و دوم، یک شکاف نزولی و بین شمع دوم و سوم یک شکاف صعودی تشکیل شود، احتمالا در ادامه، تغییر روند از نزولی به صعودی را مشاهده خواهیم کرد.
اصول کندل شناسی – الگوی کندل استیک اینگالف
- شمع فراگیر صعودی یا اصطلاحا الگوی اینگالف (Bullish Engulfing pattern) از اثرگذاری بالایی برخوردار است. با دیدن این شمع در نمودار کندل استیک چنین برداشت میشود که خریداران با قدرت در حال ورود به سهم هستند. حتی برای برخی تحلیلگران، ظهور این کندل به تنهایی نشان از صعود قیمت و سیگنال خرید است. این الگو از یک کندل در انتهای روند تشکیل شده که بدنه بزرگی دارد، به نحوی که چندین کندل قبل از خود را پوشش میدهد.
آنچه بهتر است درباره کندل شناسی مرور کنیم
توانایی بررسی نحوه گشایش یک سهام پیش از این که بازار بازگشایی شود، میتواند موقعیت سرمایهگذار را بطور قابل توجهی ارتقاء دهد و علاوه بر سودآوری بیشتر، از معاملات پرریسک نیز جلوگیری کند. وارد شدن به یک معامله شامل مجموعهای از تحلیلها است. همانطور که تصمیم شما برای آنکه امروز چه لباسی بپوشید، شامل بررسیهای متعددی مثل بررسی گزارش آب و هوا، دما و … است، بایستی برای ورود به هر سهم نیز از چندین فاکتور برای بررسی آن استفاده کنید. در این مقاله سعی کردیم به جزئیات بیشتری از کندل استیک ها یا همان نمودارهای شمعی بپردازیم و در مورد نقاط قیمتی امنتر برای ورود با توجه به شکل کندل ها صحبت کنیم.
سوالات پرتکرار کندل شناسی
کندل استیک یا نمودار شمعی، یکی از انواع نمودارهای پر استفاده در تحلیل تکنیکال است که مشابه سایر نمودارها، تغییرات قیمتی سهام را نشان میدهد. کندل استیک برای اولین بار توسط ژاپنیها مورد استفاده قرار گرفت. از همین رو به آن نمودار شمعی ژاپنی نیز گفته میشود.
تحلیلگران تکنیکال با یادگیری اصول کندل شناسی میتوانند از روی شکل کندل ها، رفتار فروشندگان و خریداران یک سهم را بررسی کرده و فرصت های سرمایه گذاری را شناسایی کنند.
بسیاری از معاملهگران معتقدند که بهترین زمان برای بررسی کندلها و تصمیمگیری براساس آنها، در یک ساعت اول و آخر زمان معاملات است. زیرا حدود ۶۰ درصد از معاملات روزانه در این بازه زمانی رخ میدهد. هچنین بررسیهایی که سرمایهگذاران در روز قبل انجام دادهاند، در طول یک ساعت اولیه گشایش بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
دیدگاه شما