چرا استراتژی معاملاتی شما بعد از چند معامله منفی، باز می تواند خوب باشد
در دوره های متوالی آموزش فارکس به دانشجویان متوجه یک نکته اساسی شده ام که باعث ضعف در مسیر موفقیت آنها بوده که همان عدم ثبات و پایبندی به چک لیست و استراتژی است.تاکنون چند بار این اتفاق برای شما افتاده که پس از ۵ معامله متوالی موفق، در معامله ۶اُم پول زیادی از دست بدهید، چون در آن معامله ریسک زیادی کردهاید؟ و چند بار استراتژی معاملاتی یا تنظیمات اندیکاتورهای خود را تغییر دادهاید، صرفاً به این خاطر که در ۴ معامله پشت سر هم ضرر کردهاید و با خود فکر کردهاید که استراتژی شما دیگر کار نمیکند؟
اینها مشکلات متداولی هستند که بسیاری از معاملهگران در فارکس با آنها مواجه میشوند. بسیار مهم است به این درک برسید که احتمال وقوع معاملات متوالی منفی چقدر است و همینطور اینکه آمار و ارقام و احتمالات در حرفه معاملهگری چطور کار میکند. در این مقاله به توضیح مفاهیم اساسی و مهمی در این زمینه میپردازیم و همچنین نکات عملی و مفیدی در اختیار شما قرار میدهیم تا مرتکب اشتباهات زیانبار و سنگینی در فعالیتهای معاملاتی خود نشوید.
معاملهگر خوششانس
وقتی میبینید که یک بازیکن بسکتبال پشت سر هم ۵ یا ۶ مرتبه توپ را داخل سبد میاندازد و امتیاز میگیرد، مردم معمولا میگویند این بازیکن روی دور خوششانسی افتاده و به نظر میرسد چیزی جلودار او نیست. دانشمندان این حالت را «دست خوب» مینامند و توضیح میدهند که این سلسله موفقیتهای متوالی در بین دادههای آماری و احتمالاتی وجود دارند و اساساً داشتن «دست خوب» یا همان «خوششانس» بودن، اتفاق عجیب و غریبی نیست و علم ریاضی به همین صورت کار میکند. یعنی شما هر بازیکنی را که برای مدتی زیر نظر بگیرید، میبینید که آنها هم همین خوشدستی و گرفتن امتیازهای متوالی را تجربه کردهاند.
البته اینکه این سلسله امتیازات متوالی چقدر تکرار شوند، به سطح مهارت هر بازیکن بستگی دارد و قطعا یک بازیکن حرفهای نسبت به یک بازیکن معمولی این حالت را بیشتر تجربه میکند. اما به هر حال هر دو بازیکن این حالت خوشدستی را گاهی اوقات تجربه میکنند.
درس اول: «قانون اعداد بزرگ» به ما میگوید که وقوع دنبالههای منفی و مثبت در طول یک دوره نسبتاً طولانی، یک اتفاق کاملا عادی و معمول است. بنابراین بسیار مهم است که براساس ۱ ، ۲ یا ۵ معامله منفی، در مورد سیستم معاملاتی خود قضاوت غلطی نداشته باشید و بلندمدت فکر کنید. هرگز سیستم معاملاتی خود را پس از چند معامله ناموفق تغییر ندهید.
انسانها در ریاضیات مشکل دارند
ما انسانها کلاً در درک احتمالات مشکل داریم، مثلا در نظر بگیرید که ما هر روز سوار اتومبیل خود میشویم و حتی یک لحظه هم نگرانی و استرس به خود راه نمیدهیم که چه اتفاقی ممکن است برای ما بیافتد. اما وقتی سالی دو بار در تعطیلات تابستان سوار هواپیما میشویم، مدام احساس ناراحتی میکنیم و اضطراب داریم. یا مثلاً در مورد برنده شدن در یک شرطبندی یا لاتاری بیش از اندازه مثبتاندیش هستیم.
اما مسئله فقط این نیست. چیزهایی که بصورت رندوم و تصادفی رخ میدهند، فکر و ذهن ما را به چالش میکشند و انسانها همواره تلاش میکنند تا قوانین ثابتی برای این رخدادها پیدا کنند تا به نوعی کنترل آنها را به دست بگیرند.
مردم در بازی craps وقتی به دنبال اعداد بزرگی هستند، نسبت به مواقعی که اعداد کوچکتری میخواهند، تاس را با شدت بیشتری پرتاب میکنند. یا مثلاً وقتی سکهای پرتاب میکنند و چهار مرتبه خط ظاهر میشوند، فکر میکنند الان دیگر احتمال اینکه شیر ظاهر شود، بیشتر است. یا وقتی در لاتاری شرکت میکنند، فکر میکنند اگر خودشان یک عدد را انتخاب کنند، شانس برنده شدن بیشتری دارند.
در رویدادهای احتمالی که خروجی رندوم دارند، قطعیتی وجود ندارد و انسانها تمام تلاش خود را میکنند که این احساس عدم قطعیت را از بین ببرند. دانشمندان پی بردهاند که ایجاد احساس تسلط و کنترل، حتی اگر واقعا دانشی برای کنترل نداشته باشیم، باعث میشود بیشتر احساس سلامتی کنیم. البته این تغییری در نتیجه ایجاد نمیکند، بلکه فقط روی برداشت ما از اتفاقات و نحوه تصمیمگیری ما مؤثر استراتژی تعیین حجم معامله است. افرادی که فکر میکنند روی نتایج رندوم یک رویداد تسلط و کنترل دارند، نسبت به دیگران کمتر ریسک گریز هستند و روی شانس و احتمال موفقیت خود بیش از اندازه حساب میکنند. این امر در زمینه معاملهگری میتواند منجر به اعتمادبهنفس کاذب در تریدرهای مبتدی که آموزش لازم را ندیده اند شود.
درس دوم: متوجه استراتژی تعیین حجم معامله باشید که هر معامله بطور کامل مستقل از معامله قبلی است.بر همین اساس همواره توصیه می کنم تصور کنید هر معامله ای که می خواهید انجام دهید تنها معامله عمر شماست که می توانید داشته باشید. به عبارتی دیگر، نتیجه یک معامله، کاملا خارج از نتایج معاملات قبلی شماست. بنابراین، وضع کردن بعضی قوانین دلخواه با این قصد و نیت که اگر چند معامله مثبت متوالی داشته باشم شانس من در معاملات بعدی افزایش خواهد یافت، کاملا اشتباه است، اگر شخص معاملهگر نسبت به این احساس ناآگاه باشد، میتواند به مثبتانگاری بیش از اندازه منجر شود که باعث می شود در معاملات بعدی به چک لیست پایبند نمامند.
از اعتمادبهنفسِ کاذب خودداری کنید
خطرناکترین چیزی که در مورد حالت «دست خوب» وجود دارد، این است که برداشت و دیدگاه مردم را نسبت به سطح مهارتهای خود تغییر میدهد. بازیکن بسکتبالی که توانسته ۵ بار متوالی توپ را داخل سبد بیاندازد، معمولا تصمیم میگیرد که در دفعات بعدی توپ خود را از موقعیتهای دشواری که احتمال موفقیت کمتری دارند، پرتاب کند و به این ترتیب، آمار گلهای خود را خراب میکند و به تیم ضربه میزند.
تحقیقات نشان میدهد که اگر آخرین معامله سرمایهگذاران و معاملهگران با موفقیت همراه بوده باشد، دفعه بعدی با شور و هیجان بیشتری وارد معامله میشوند.
اگر بعد از چند معامله موفق، حجم معاملات را با تصور خوش شانس بودن افزایش دهید به این امید که سودهای بیشتری بدست آورید، بدانید که این کار تقریبا همیشه نتایج مخربی به همراه دارد. بعضی معاملهگران پس از اینکه بطور متوالی چند معامله موفق را تجربه میکنند،دست از چک لیست و قوانین خود کشیده و فکر میکنند که میتوانند «احساس کنند» که حرکت بعدی قیمت به چه صورت خواهد بود. اغلب این معاملهگران فقط با چند معامله، بخش بزرگی از سودهای حاصل از معاملات گذشته خود را از دست میدهند. فکر میکنم همه ما این حالت را تجربهکردهایم!
درس سوم: شما بطور ناگهانی و یک شبه به یک معاملهگر بهتر تبدیل نمیشوید. بنابراین، هرگز صرفاً به خاطر چند معامله موفق اخیر، رویکرد خود را نسبت به چک لیست، استراتژی، مدیریت ریسک و سرمایه تغییر ندهید.
سلسله معاملات منفی همیشه اتفاق میافتند
آیا پس از ۶ معامله متوالی ناموفق فکر میکنید استراتژی معاملاتی شما دیگر کار نمیکند یا شما معاملهگر خوبی نیستید؟ بعضی معاملهگران حتی با کمتر از ۶ معامله منفی هم نسبت به استراتژی معاملاتی خود شک میکنند. اگر به شما میگفتند اینطور نیست و شما با همین سیستم معاملاتی که الان نسبت به آن ناامید شدهاید، میتوانید به همه پول و ثروتی که آرزوی آن را داشتید دست پیدا کنید، چه کار میکردید؟ اگر معاملهگران فقط کمی بیشتر نسبت به چک لیست و استراتژی خود پایبند میبودند و پس از چند معامله ناموفق تسلیم نمیشدند، احتمالا امروز شاهد معاملهگران سودآور بیشتری میبودیم.
درس چهارم: وقوع سلسله معاملات متوالی موفق و ناموفق کاملا عادی و معمول است. بنابراین خیلی زود نسبت به روش معاملاتی خود ناامید نشوید و به راه خود ادامه دهید.
در طول سلسله معاملات موفق و ناموفق، چه کارهای انجام دهیم
در طول دنبالهای از معاملات متوالی موفق، بسیار مهم است که گرفتار اعتمادبهنفس کاذب نشوید. هرگز در این مواقع تصمیم به افزایش حجم معاملات خارج از چک لیست خود نگیرید. برای کاهش نوسانات موجودی حساب، بایستی در تعیین حجم معاملات از نظم خاصی پیروی کنید. همیشه دقت کنید که حتما از قوانین معاملاتی خود تبعیت میکنید و همچنین معاملات را براساس سیستم تعریف شده خود اجرا میکنید.
در طول دنبالهای از معاملات متوالی ناموفق هم همینطور است. هرگز به منظور جبران ضررهای گذشته، حجم معاملات را افزایش ندهید، چرا که در این صورت به احتمال قوی، ضررهای سنگینتری را تجربه خواهید کرد. نکته مهمتر اینکه هیچ تغییری در استراتژی معاملاتی خود ایجاد نکنید. شما تنها زمانی میتوانید به احتمال موفقیت معاملات خود پی ببرید که در اجرای آنها تا حد ممکن منظم و ثابتقدم باشید. به جای اینکه خیلی نگران نتیجه معاملات باشید، به این فکر کنید که چقدر خوب میتوانید معاملات را مطابق سیستم خود اجرا کنید.
نکته: پیش از اینکه روز کاری خود را شروع کنید، ۱۰ یا ۲۰ معامله اخیر خود را مرور کنید تا نسبت به موقعیت کلی خود آگاه شوید و همچنین از ارتکاب اشتباهات احساسی جلوگیری کنید. همیشه نسبت به شرایط حال ذهن خود آگاه باشید.
LOT : یا حجم معاملات در بازارهای مالی
ما میدانیم یکی از فاکتورهای مهم برای سربلندی و سودده بودن در بازارهای مالی رعایت کردن حجم معاملات میباشد.
عمدتا قبل از باز کردن هر پوزیشن باید این سوالات را از خودمان بپرسیم:
۱. کدام جفت از ریسک کمتری برخوردار است
۲. مناسب ترین زمان و قیمت برای ورود به بازار
۳. مناسب ترین زمان و قیمت برای خروج از بازار
۴. تعیین حجم مورد معامله
LOT چیست: هرچیزی در دنیا برای اندازه گیری پیمانه ای دارد
مثلا وزن را با کیلوگرم اندازه گیری می کنند،در بازارهای مالی هم حجم معاملات را بر اساس لات اندازه گیری میکنند در واقع لات در فارکس یک واحد اندازه گیری است.
هرلات چه استراتژی تعیین حجم معامله مقدار ارزش یا قیمت دارد؟
هر یک لات در فارکس برابر با 100,000 واحد از ارز پایه است به عنوان مثال اگر با حجم یک لات از جفت ارز دلار-ین معامله خرید بگیریم ارزشی معادل ۱۰۰هزار دلار دارد اون معامله.
حالا متوجه شدیم 1لات حجم خیلی بزرگی از معامله هست و همه معامله گران خرد قادر به انجام چنین معامله ای با چنین حجمی نیستند اما با همه گیر شدن بازارهای مالی و افزایش مشتاقان کارگزاران اقدام به کوچکتر کردن سایز معاملات یا حجم معاملات کردند که برای همه معامله کردن در این بازارهای بزرگ ممکن شود.
کمترین و بیشترین نسبت های حجم معاملاتی
بیشترین و کمترین نسبت لات در فارکس رابطه مستقیم با کارگزاری دارد
کارگزاری ها اغلب لات استاندارد و نسبت های آن تا 0.01 را ارائه می دهند و برخی از کارگزاران نیز نسبت های دلخواه برای معامله گران ارائه می دهند.
پس حداکثر این نسبت ها را نیز بروکر تعیین میکند که معمولا 30 یا 50 لات است.
ولیوم یا حجم معاملات
نسبت والیوم به لات در بازارهای مالی مثل نسبت سرعت به برای یک خودرو می باشد.
در نتیجه والیوم یک کمیت با واحد لات در فارکس است.
به عبارت ساده والیوم تعیین کننده نسبت مورد معامله است. قبل از هر معامله، تریدر باید حجم معامله خود را با یکی از نسبت های لات تعیین کند.
(lot)x نسبتی انتخابی از lot = حجم معاملات (volume)
انتخاب حجم مناسب برای معامله به چه عواملی بستگی دارد
انتخاب والیوم مناسب برای استراتژی به شرایط مختلفی از جمله شخصیت، موجودی حساب، خطرات هر معامله و شرایط حاکم در بازار، ارتباط دارد.
چطور بفهمیم حجمی که داریم معامله میکنیم چقدر ارزش دارد
برای محاسبه ارزش حجم مورد معامله باید سه فاکتور را مورد بررسی قرار دهیم:
۱.حجم معامله یا والیوم
۳.نرخ نماد یا ارز
نوع پوزیشن فقط واحد پولی را مشخص می کند و در آخر نرخ ارز که بازار آن را تعیین می کند.
مثال:فرض کنیم یک تریدر معامله ای را با حجم یک لات استاندارد برای پوزیشن لانگ باز کرده است، این به معنی خرید 100,000 پوند در مقابل دلار آمریکا است.
نمودار جفت ارز پوند دلار، عدد 1.2 را نشان می دهد یعنی برای خرید هر پوند، 1.2 دلار باید پرداخت کرد. بنابراین ارزش حجم معامله با فرمول زیر محاسبه می شود:
( نسبت لات x نرخ ارز ) = ارزش حجم معامله
( 100.000 * 1.2 ) = ارزش حجم معامله
این بدان معناست که ارزش حجم معامله 120,000 دلار آمریکا است. اگر نرخ ارز 1.3 باشد، ارزش حجم معامله 130.000 دلار می شود.
ارتباط حجم معاملات با پیپ
فرض کنید یک مینی لات (حجم 10,000 واحدی) معامله خرید در جفت ارز یورو دلار با قیمت 1.2561 صورت گرفته است، همچنین قیمت 5 پیپ رشد می کند.
نتیجه: 12,561 دلار هزینه اولیه برای خرید یورو بوده است. با رشد 5 پیپ قیمت به 12.566 می رسد و 5 دلار سود بهمراه دارد.
حال اگر همین معامله با استاندارد یک میکرو(1000 واحد) صورت بگیرد نتیجه سود 50 سنتی خواهد بود.
آموزش محاسبه صحیح Position Size
همانطور که همه می دانیم بازار ارز دیجیتال با احساسات و هیجانات آنی گره خورده است که تعیین معامله سود ده را کمی دشوار ساخته، ممکن است گاهی ترید شما هیچ مشکلی نداشته باشد اما تحت تاثیر اخبار و احساسات بازار قرار بگیرید و معامله خود را تغییر دهید. به همین دلیل هر معامله ای باید از یک سیستم معاملاتی برخوردار باشد که به کنترل ریسک، تعیین استراتژی و در نهایت رسیدن به موفقیت بپردازد. Position Size یک نوع استراتژی است که معامله گران با محاسبه دقیق می توانند نسبت سود، ضرر و مقدار سرمایه ای که باید به ترید خود وارد کنند را به دست بیاورند و یک معامله بی نقص بسازند. برای این کار یک فرمول پایه و چند فاکتور مهم وجود دارد که در ادامه به طور کامل توضیح داده ایم.
پوزیشین سایز چیست؟
تاریخ پر از نمونه های معامله گران معروف و بزرگی است که با اجرای استراتژی پوزیشین سایز، ثروت خود را به دست آوردند. کسانی که از استراتژی پوزیشین سایز استفاده می کنند را می توان مشابه هلدر ها دانست، زیرا زمان این نوع معاملات طولانی بوده و به همین نسبت پتانسیل سود نیز بیشتر است. معامله گرانی که از این روش استفاده می کنند ممکن است در طی سال تنها 10 معامله انجام دهند و مانند سایر تریدر ها همه روزه به ترید نمی پردازند. در واقع با استفاده از این روش سرمایه گذاران همه فاکتور های لازم برای تعیین معامله ای بی نقص را می سنجند و با اعتماد به نفس کامل یک موقعیت بلند مدت برای آن تعیین می کنند، در معاملات پوزیشین سایز ممکن است زمان طولانی نیاز باشد تا معامله گر به هدف اصلی و سودش برسد اما بسیار بی خطر و سنجیده تر از سایر ترید ها. برای استفاده از این استراتژی ابتدا باید پیش زمینه های زیر را به خوبی فراهم کرده و سپس در فرمولی که در ادامه توضیح خواهیم داد جایگزین کنید.
• محاسبه دقیق کل سرمایه
• هدف سرمایه گذاری
• مقدار ریسکی که می توانید جبرانش کنید ( تعین ریسک معامله)
• چه مقداری از سرمایه را می خواهید به خطر بیندازید ( تعیین ریسک کل سرمایه)
فاکتور های مهم در پوزیشین سایز
یکی از مهم ترین فاکتور هایی که در هر معامله ای باید در نظر گرفته شود تعیین ریسک آن است، بسیاری از سرمایه گذاران به دلیل محاسبه نکردن مقدار ریسک معاملات نمی توانند خسارت وارده را جبران کنند و معامله جدیدی تعیین کنند. از همین روی بهتر است در معاملات ارز دیجیتال قانون 1 درصد لحاظ شود، حتی اگر تمام جنبه های معامله خود را سنجیده بودید و استراتژی عالی ای انتخاب کرده بودید نیز باید از قانون 1 درصد استفاده کنید، زیرا کریپتو یک بازار پر نوسان است و هیچ روند دقیق و مشخصی ندارد. بهترین روشی که می توان برای حل این مشکل در نظر گرفت این است که تنها یک درصد از کل مقدار سرمایه تان را به خطر بیندازید. به همین ترتیب در صورت بروز مشکل، حجم بیشتر سرمایه حفظ می شود.
برای مثال اگر شما 500 دلار سرمایه دارید و می خواهید 300 دلار از آن را در معاملات ارزی استفاده کنید، باید مقدار ریسک این معامله را به طوری تنظیم کنید که 1 درصد از 300 دلار را شامل شود. در نتیجه حتی اگر متضرر هم شوید به راحتی می توانید خسارت وارده را جبران کرده و معامله جدیدی تعیین کنید، به این روش تعیین ریسک کل سرمایه می گویند.
فاکتور دومی که حتما باید برای انجام یک معامله صحیح اعمال شود تعیین ریسک معامله است. بدیهی است که تریدر ها توسط کندل ها، چارت قیمتی و ابزار های تحیلیلی بازار را می سنجند و استراتژی معامله خود را تعیین می کنند، حال ممکن است این استراتژی دقیقا آنطور که انتظار می رفت پیش نرود و روند بازار تغییر کند. در این شرایط نقطه ابطال یکی از مهم ترین تحلیل هایی است که تریدر پیش از ورود به معامله باید تعیین کرده باشد، در واقع نقطه ابطال همان جایگاهی است که معامله به سمت ضرر رفته و خسارت به بار می آورد.
به همین دلیل زمانی که یک معامله به نقطه ابطال رسید تریدر معامله را بسته و از ضرر بیشتر جلوگیری می کند. به دلیل اهمیت بالایی که این مفهوم دارد، ابزار های جلوگیری از ضرر خودکار مانند استاپ لاس یا حد ضرر ( Stop Loss ) به وجود آمده اند که معامله گر تعیین می کند چه زمان معامله بسته شود. برای مثال تصور کنید 10 دلار بیت کوین معامله کرده و طبق تحلیل هایی که انجام داده اید نقطه ابطال معامله را بر روی 5 دلار گذاشته اید و از استاپ لاس استفاده کرده اید، در این حالت اگر قیمت بیت کوین تا 5 دلار کاهش یابد معامله به طور خودکار بسته می شود تا از متضرر شدن بیشتر جلوگیری کند.
چگونه پوزیشین سایز را محاسبه کنیم؟
پس از در نظر گرفتن فاکتور های بالا و انجام دادنشان، نوبت به تعیین پوزیشین سایز صحیح است. برای آنکه بتوانیم یک معامله طولانی مدت داشته و در این بین دچار احساسات بازار نشویم باید همه چیز آنقدری دقیق و حساب شده باشد که اگر روند بازار دچار تغییر و تحول شد با اعتماد به نفس معامله خود را بهم نزنیم. برای این کار از فرمول محاسبه پوزیشین سایز استفاده می شود که در زیر شرح داده شده:
« کل سرمایه x ریسک کل سرمایه یا نقطه ابطال»
با توجه به فرمول بالا شما می توانید اندازه دقیق پوزیشین معامله خود را محاسبه کرده و جزئیات مهمی را در معامله خود رعایت کنید. این محاسبه به شما امکان چیدن یک استراتژی محکم را می دهد که حتی در نوسانات بازار نیز محتاطانه عمل کرده و ترید خوبی داشته باشید.
استراتژی تعیین حجم معامله
26 خرداد
به صورت کلی و به زبان ساده میتوان گفت استراتژی معاملاتی بیانگر همان جمله معروف «کجا بخریم، کجا بفروشیم؟» است.
به صورت کلی و به زبان ساده میتوان گفت استراتژی معاملاتی بیانگر همان جمله معروف «کجا بخریم، کجا بفروشیم؟» است. یا به عبارت دیگر استراتژی معاملاتی به شما نشان میدهد که چه زمانی وارد بازار شوید و چه زمانی از آن خارج شوید. از آنجایی که بازار ایران بازاری یک طرفه (One Day) است فقط میتوان برای موقعیت خرید مدت استراتژی معاملاتی را در نظر بگیرید. در ادامه این مطلب از کارگزاری حافظ، انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه بررسی شده است.
آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی بازار سرمایه
استراتژی معاملاتی یک نوع استراتژی است که تنوع بالایی دارد. به عبارتی به ازای هر شخص فعال در بازار سرمایه احتمالا یک استراتژی معاملاتی وجود دارد چون اساسا استراتژی معاملاتی سلیقهای و بر مبنای تشخیص هر سرمایهگذار است.
اما میتوان برای استراتژی معاملاتی دو روش تحلیلی در نظر گرفت که این دو روش شامل تحلیل تکنیکال یا نموداری و تحلیل فاندمنتال یا بنیادی است.
در کل باید همیشه در نظر داشت که معامله در بازار سرمایه همان عمل خرید و فروش براساس تغییرات بازار برای کسب سود حاصل از تغییرات و حرکات قیمت است. نکته مهمی که باید اینجا در نظر داشت این است که ذهنیت استراتژی خرید و نگهداری که رویکردی بلند مدت است و در بین سرمایهگذاران منفعل وجود دارد با رویکرد خرید و فروش متفاوت است. با ما همراه باشید تا بیشتر با دو تحیلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال برای تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه آشنا شوید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با انجام تجزیه و تحلیل روند آماری جمعآوری شده از فعالیتهای تجاری مانند حرکت و حجم قیمت معاملات در آن استفاده میشود.
بر خلاف تجزیه و تحلیل بنیادی که تلاش میکند ارزش اوراق بهادار را براساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد حاصل از آن ارزیابی کند، تجزیه و تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معامله متمرکز است.
تجزیه و تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکات قیمت هر ابزار قابل معاملهای را که عموما عرضه و تقاضا میشود از جمله سهام، اوراق بدهی، معاملات آتی و ارز را پیشبینی کند.
روش تحلیل تکنیکال جهت مشخص کردن نقاط حمایت و مقاومت برای ورود به موقعیت است. تریدرها روشهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال دارند که میتوان آنها را به عنوان ۴ استراتژی مشترک تحلیل تکنیکال در نظر گرفت.
۴ استراتژیهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال
روشهای مختلفی برای انجام یک استراتژی فعال معاملاتی استفاده میشود که در هر کدام محیط بازار و خطرات ذاتی بازار در نظر گرفته میشود. در ادامه چهار مورد از رایجترین استراتژیهای معاملاتی تکنیکال آورده شده است.
1. معاملات روزانه (Day Trading)
معاملات روزانه شاید شناخته شدهترین سبک معاملات و تجارت فعال باشد. این نوع معامله اغلب یک اسم مستعار برای تجارت فعال خود محسوب میشود. معاملات روز، همانطور که استراتژی تعیین حجم معامله از نام آن پیداست، روش خرید و فروش اوراق بهادار در همان روز است.
در این معاملات موقعیت خریدها یا موقعیتها در همان روزی بسته میشوند. به طور سنتی، معاملات روزانه توسط تریدرهای حرفهای، مانند متخصصان یا بازارسازان انجام میشود. با این حال، تجارت الکترونیکی این رویه را برای تریدرهای تازه کار متفاوت کرده است.
2. معامله موقعیت (Position Trading)
برخی، معاملات موقعیت را یک استراتژی خرید و نگهداری و معامله فعال نمیدانند. با این حال، معاملات موقعیت، هنگامی که توسط یک تریدر کارکشته انجام میشود، میتواند نوعی معامله فعال باشد.
در معاملات موقعیت از نمودارهای بلندمدت، از روزانه تا ماهانه، در ترکیب با روشهای دیگر برای تعیین روند جهت فعلی بازار استفاده میشود. این نوع معامله بسته به روند ممکن است از چند روز تا چند هفته و گاهی بیشتر طول بکشد.
معاملهگران برای تعیین روند یک اوراق بهادار به دنبال سیگنالهای تشخیص روند هستند. با پرش و سوار شدن بر «موج»، معاملهگران از موقعیتهای نزولی و صعودی بازار بهرهمند میشوند. معاملهگرانی که به دنبال ترندهای بازار هستند معمولا به دنبال تعیین جهت بازار میروند، اما سطح قیمتی اوراق را پیشبینی نمیکنند.
به طور معمول، معاملهگرانی که به دنبال ترندهای بازار میروند بعد از اینکه روند خود را تثبیت کردند، دیگر معامله نمیکنند و وقتی روند شکسته شد، معمولا از موقعیت خارج میشوند. این به این معناست که در دورههای نوسان زیاد بازار، معاملات دشوارتر است و موقعیتهای آن به طور کلی کاهش مییابد.
3. معاملات نوسانات (Swing Trading)
با شکسته شدن روند، معاملهگران نوسانگیر معمولا وارد بازی میشوند. در پایان ترند، معمولا نوسان قیمت وجود دارد زیرا ترند جدید تلاش میکند خود را تثبیت کند. معاملهگران نوسانگیر با شروع نوسان قیمت، خرید یا فروش میکنند.
معاملات نوسان یا همان سوئینگ معمولا بیش از یک روز برگزار میشوند اما مدت زمان کمتری نسبت به معاملات ترند دارند. معاملهگران Swing اغلب مجموعهای از قوانین تجارت را براساس تجزیه و تحلیل فنی یا بنیادی برای خود ایجاد میکنند.
این قوانین معاملاتی یا الگوریتمها برای شناسایی زمان خرید و فروش اوراق بهادار طراحی شدهاند. اگرچه الگوریتم نوسان معامله نباید دقیق باشد و اوج یا دره حرکت را پیشبینی کند، اما به بازاری نیاز دارد که در یک جهت یا جهت دیگر حرکت کند. بازار محدود برای معاملهگران سوئینگ یا نوسان خطرناک است.
4. معاملات اسکالپینگ (Scalping)
اسکالپینگ یا اسکالپ تریدینگ یکی از استراتژیهایی معاملاتی زود بازده است و توسط تریدرهای فعال به کار گرفته میشود. اساسا، این امر مستلزم شناسایی و بهرهبرداری از کارمزد (اختلاف قیمت فروش و قیمت خرید) است که به دلیل عدم تعادل موقتی در عرضه و تقاضا، کمی گستردهتر یا باریکتر از حد معمول است.
اسکالپرها هیچگاه به دنبال استفاده از حرکات وسیع بازار یا معاملات حجم زیاد ندارند. در عوض، آنها به دنبال استفاده از حرکات کوچکی هستند که اغلب با حجم معاملات اندازهگیری شده اتفاق میافتند.
از آنجا که سطح سود هر معامله اندک است، اسکالپرها به دنبال بازارهای نسبتا نقدی هستند تا اینکه دفعات معاملات خود را افزایش دهند. بر خلاف معاملهگران نوسان ساز، اسکالپرها بازارهای آرام را که مستعد حرکت ناگهانی قیمت نیستند، ترجیح میدهند.
ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال بازار سرمایه
تحلیلگران فنی بازار سرمایه همیشه برای تحلیل قیمت سهام از ابزارهای مختلف تحلیلی استفاده میکنند. ابزارهای مهم تحلیلی بازار شامل الگوهای نمودار، اندیکاتورها، اسیلاتورها، حجم معاملات، کانالها، نوسان بازار و الگوهای کندل یا شمع هستند.
تحلیل فاندمنتال یا بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی روشی برای اندازهگیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که میتواند به ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد، از جمله عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مانند تاثیر مدیریت شرکت را مطالعه میکنند.
هدف نهایی این تحلیل رسیدن به عددی است که یک سرمایهگذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند تا ببیند اوراق بهادار کم ارزش هستند یا بیش از حد ارزشگذاری شدهاند.
این روش تجزیه و تحلیل سهام در مقابل تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال در نظر گرفته میشود، که جهت قیمتها را از طریق تجزیه و تحلیل دادههای تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیشبینی میکند.
تحلیل بنیادی کمی و کیفی
مشکلی که در تعریف کلمه فاندمنتال یا بنیادی وجود دارد این است که این کلمه میتواند هر چیزی را که مربوط به رفاه اقتصادی یک است را پوشش دهد.
عوامل اساسی مختلفی که در تحلیل فاندمنتال بررسی میشود را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: عوامل کمی و عوامل کیفی. معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. در ادامه تعریف اصطلاحات کمی و کیفی از فرهنگ لغت آورده شده است:
کمی: مربوط به اطلاعاتی است که میتواند به تعداد و مقدار نشان داده شود.
کیفی: مربوط به اطلاعاتی است که ماهیت یا استاندارد دارند نه مقدار.
در این زمینه، مبانی کمی، همان اعداد هستند. آنها ویژگیهای قابل اندازهگیری را در بر میگیرند. به همین دلیل بزرگترین منبع دادههای کمی شامل درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر است که قابل اندازهگیری هستند.
اصول كيفي هم مواردی هستند که قابل لمس نیستند. اینها ممکن است شامل بررسی کیفی نام تجاری شرکتهای منتشرکننده اوراق و غیره باشد.
نه تجزیه و تحلیل کیفی و نه کمی هیچ یک بر دیگری برتری ندارند. بسیاری از تحلیلگران هر دو معیار کمی و کیفی را با هم در نظر میگیرند.
استراتژی برای تحلیل فاندمنتال
چهار اصل اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در بررسی سهام در نظر میگیرند که همه کمی تا کیفی هستند. آنها عبارتند از:
مدل تجاری: شرکتی که قرار است اوراق خرید و فروش شود دقیقا چه کاری انجام میدهد؟ به دست آوردن داده برای پاسخ به این سوال به این آسانی که به نظر میرسد، نیست. مثلا اگر مدل تجاری شرکتی مبتنی بر فروش مرغ فستفود باشد، آیا درآمد خود را از این طریق به دست آورده است؟ یا فقط با ثبت شرکت هزینههای حق امتیاز و حق رای دادن را پرداخت میکند؟
مزیت رقابتی: موفقیت طولانی مدت یک شرکت که اوراقش خریداری میشود عمدتا به دلیل توانایی آن شرکت در حفظ یک مزیت رقابتی و حفظ آن است. مزیتهای قدرتمند رقابتی مانند نام تجاری کوکاکولا و سلطه مایکروسافت بر سیستم عامل رایانههای شخصی، ایجاد یک خندق در یک کسبوکار است که به آن اجازه میدهد رقبا را از خود دور نگه دارد و از رشد و سود برخوردار شود. وقتی یک شرکت میتواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن میتوانند برای دههها سود خوبی دریافت کنند.
مدیریت: برخی معتقدند که مدیریت مهمترین معیار سرمایهگذاری در اوراق یک شرکت است. این حرف منطقی است چون اگر رهبران یک شرکت نتوانند به درستی برنامه را اجرا کنند، حتی بهترین مدل تجاری نیز محکوم به فنا است.
اگرچه دیدار و ارزیابی واقعی مدیران برای سرمایهگذاران خرده بازار سرمایه کاری دشوار است اما میتوان برای ارزیابی مدیران به وبسایت شرکت مراجعه کرده و رزومه افراد برتر و اعضای هیئت مدیره را بررسی کرد و دید که عملکرد آنها در مشاغل قبلیشان چقدر خوب بود؟
حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکتی سیاستهای اعمال شده در یک سازمان را نشان میدهد که نشاندهنده روابط و مسئولیتهای بین مدیریت، مدیران و سهامداران است. این سیاستها همراه با قوانین و مقررات شرکت در اساسنامه شرکت و آییننامه آن تعریف و تعیین میشود.
همیشه به خاطر داشته باشید که شما میخواهید با خرید اوراق یک شرکت به نوعی با آن شرکت تجارت کنید. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع سهامداران احترام میگذارد یا خیر. اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با سهامداران شفاف، واضح و قابل درک باشد.
در نظر گرفتن صنعت یک شرکت هم در کنار بررسی مشتری، سهم بازار شرکتها، رشد کل صنعت، رقابت، مقررات و چرخههای تجاری هم مهم هستند. از طرفی، یادگیری نحوه کار صنعت درک عمیقتری از سرمایه مالی یک شرکت به سرمایهگذار بازار سرمایه خواهد داد.
صورتهای مالی (مبانی کمی را باید در نظر گرفت):
صورتهای مالی واسطهای است استراتژی تعیین حجم معامله که اطلاعات مربوط به عملکرد مالی یک شرکت را نشان میدهد. علاقهمندان به تحلیل بنیادی از اطلاعات کمی که از صورتهای مالی جمعآوری شده برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری استفاده میکنند.
سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.
ترازنامه
ترازنامه بیانگر سوابق داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان شرکت در یک زمان خاص است. ساختار مالی تجارت به روش زیر محاسبه میشود:
دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام
داراییها منابعی را نشان میدهند که کسبوکار در یک بازه زمانی مشخص صاحب یا کنترل آنها است. این داراییها شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشینآلات و ساختمانها است. طرف دیگر معادله، ارزش کل تامین مالی شرکت را برای به دست آوردن آن دارایی نشان میدهد.
تامین مالی در نتیجه بدهیها یا حقوق صاحبان سهام انجام میشود. بدهیها نشاندهنده بدهی است (که البته باید بازپرداخت شود)، در حالی که حقوق صاحبان سهام نشاندهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن در تجارت مشارکت کردهاند از جمله سود بازمانده، یعنی سود حاصل از سالهای گذشته.
صورت درآمد
در حالی که ترازنامه در بررسی یک کسبوکار از رویکرد لحظهای استفاده میکند، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی مشخص اندازهگیری میکند. از نظر فنی، میتوان یک ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشت، اما فقط گزارش شرکتهای سهامی و سالانه را مشاهده خواهید کرد.
در صورت سود و زیان اطلاعاتی در مورد درآمد، هزینهها و سود حاصل از فعالیتهای تجاری آن دوره ارائه شده است.
گزارش گردش پول نقد
صورت جریان های نقدی نشان دهنده سوابق ورود و خروج وجوه نقد یک کسب و کار طی یک دوره زمانی خاص است. به طور معمول ، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:
وجوه حاصل از سرمایه گذاری (CFI): وجهی که برای سرمایه گذاری در داراییها و همچنین درآمد حاصل از فروش سایر مشاغل، تجهیزات یا داراییهای بلند مدت استفاده میشود.
وجه نقد از محل تامین مالی (CFF): وجه نقدی که از محل صدور و استقراض وجوه پرداخت یا دریافت میشود.
جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقد حاصل از عملیات روزمره کاری.
صورت گردش وجوه نقد از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا برای یک تجارت بسیار دشوار است که بتواند وضعیت وجه نقد خود را دستکاری کند. حسابداران میتوانند کارهای زیادی را برای دستکاری درآمد انجام دهند، اما جعل پول نقد در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایهگذاران از صورت جریان وجوه نقد به عنوان معیار محافظه کارانهتری برای عملکرد شرکت استفاده میکنند.
نتیجهگیری
نکته مهمی که سرمایهگذاران بعد از ورود به بازار سرمایه باید به آن دقت داشته باشند و در صورتی که میخواهند خودشان مدیریت سرمایهگذاریشان را به عهده بگیرند این است که برای آشنایی با انواع استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه زمان بگذارد تا در سرمایهگذاریش موفقتر عمل کند.
دو نوع مهم استراتژی استراتژی تعیین حجم معامله معاملاتی در بازار سرمایه شامل تحلیل تکنیکال و تحیلی فاندمنتال است که هر کدام به روشهای مختلفی میتوانند به تدوین استراتژی معاملاتی در بازار سرمایه کمک کند.
سرمایهگذاران بازار سرمایه باید به خاطر داشته باشند که هیچ کدام از استراتژیهای معاملاتی در بازار سرمایه یعنی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندمنتال بر دیگری ارجحیت ندارد بلکه ترکیب این دو استراتژی است که میتواند به کسب موفقیت در بازار معاملاتی موثر باشد.
مفهوم لات
در گذشته، در بازار فارکس، معاملات تنها در حجمهای مشخصی که با نام Lot شناخته می شدند، صورت می پذیرفت. اندازه استاندارد یک lot معادل ۱۰۰،۰۰۰ واحد از دارائی و یا ارز مورد معامله می باشد. امروزه تعاریف مرسوم جدیدی نیز جهت سایزهای کوچکتر مانند Mini Lot، Micro Lot و Nano Lot به اصطلاحات این بازار افزوده شده است.
در جدول زیر حجم های مرسوم جهت معامله در فارکس به همراه میزان آنها به طور خلاصه شرح داده شده است.
همانگونه که در بخش مدیریت سرمایه توضیح داده ایم ، تعیین حجم معامله در میزان سود و زیان و متعاقبا” نسبت این دو بهم، تاثیر بسزائی دارد. در این قسمت به شما آموزش داده می شود که بهترین میزان حجم یک معامله باید چقدر باشد تا حداقل ریسک ممکن را داشته باشیم.
برای تعیین میزان مناسب حجم معامله باید ابتدا چند موضوع را برای خودمان روشن کنیم:
- اولین موضوع درصد ریسک سرمایه در هر معامله است که این میزان برای معامله گران خرد بازار نباید بیشتر از ۳% کل سرمایه در هر معامله باشد.
- دومین موضوع تعیین نقطه حد ضرر(SL) می باشد که می بایست بعد از انجام تحلیل های لازم و بسته به نوع استراتژی که از آن برای انجام معامله استفاده می کنیم و همچنین تحلیل خطوط حمایت و مقاومت، محل آن را روشن سازیم و مشخص کنیم که چند پیپ با نقطه ای که می خواهیم وارد معامله شویم فاصله دارد.
- سومین موضوع این است که ارز حساب کاربری ما که موجودی سرمایه مان را نشان می دهد چه ارزی است
( معمولا” کاربران ایرانی سرمایه شان با ارز دلار است). - موضوع چهارم میزان کل سرمایه حساب کاربری استراتژی تعیین حجم معامله مان است .
- موضوع آخر میزان اهرمی (Leverage) است که در حساب کاربری از آن استفاده می کنیم که معمولا” مناسب ترین اهرم ۱:۱۰۰ می باشد.
با داشتن موارد فوق حال می توانیم محاسبه کنیم که حجم معامله ما باید چه میزان باشد تا حداکثر زیان در معامله ای که قرار است انجام بدهیم از ۳ درصد کل سرمایه مان بیشتر نگردد.
برای مثال فرض کنید مبلغ ۳،۰۰۰ دلار کل سرمایه مان است و با اهرم ۱:۱۰۰ کار می کنیم. قرار است یک معامله ی EUR/USD انجام دهیم که بعد از تعیین محل حد ضرر فاصله آن تا نقطه ورود به بازار ۳۵ پیپ است ومی خواهیم بدانیم چه میزان LOT باید معامله کنیم:
برای این هدف، ابتدا میزان ریسک را محاسبه می کنیم : ۳,۰۰۰ * ۳% = ۹۰ بنابراین حداکثر ریسک ما باید ۹۰ دلار باشد. حال میزان لات را از تقسیم ریسک به ۳۵ پیپ ، محاسبه می کنیم : ۹۰ / ۰.۰۰۳۵ = ۲۵,۷۱۴ بنابراین برای این معامله می بایست وارد یک پوزیشن ۰.۲۶ لات شویم تا اگر روند قیمت بر خلاف جهتی که ما در نظر داشتیم حرکت کرد بیشتر از ۹۰ دلار ضرر نکنیم.
نکته : برای راحتی شما، در سایت FXKAR نیز در بخش ابزار، حالت مکانیزه ی محاسبه سایز پوزیشن را قرار داده ایم تا با ورود اطلاعات فوق الذکر در آن حجم مناسب معامله تان بدست آید.
دیدگاه شما