حاشیه سود چیست
سود. (اِ) در مقابل زیان و به عربی نفع گویند. (برهان ). پهلوی «سوت » (نفع، فایده )، ریشه ٔ اوستایی «ساو» (فایده بردن )، رجوع شود به نیبرگ ص 209 ، بلوچی «سوت » ، «سیت » . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نفع. فایده . ضد زیان . حاصل . منفعت . انتفاع . (ناظم الاطباء). نفع. فایده . مقابل زیان . (آنندراج ) :
مرا امروز توبه سود دارد
چنان چون دردمندان را شنوشه .
سخن کاندرو سود نه جز زیان
نباید که رانده شود بر زبان .
تکاپوی مردم بسود و زیان
بتا و مگر هر سویی تازیان .
کیست کش وصل تو ندارد سود
کیست کش فرقت تو نگزاید.
بتن جامه بدرید و زاری نمود
همی گفت از این کار ناری چه سود؟.
که بازاریان میوه دانند سود
کدیور بود مرد کشت و درود.
گاه توبه کردن آمد از مدایح وز هجی
کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی .
نتوانیم که از ماه و ستاره برهیم
ز آفتاب و مهمان سود ندارد هربی .
دل برد و مرا نیز بمردم نشمرد
گفتار چه سود است که ورغ آب برد.
مایه نگاه می باید داشت و سود طلب کرد. (تاریخ بیهقی ). عاقبت کار بازنمودیم سود نداشت . (تاریخ بیهقی ). گرد عالم گشتن چو سود پادشاه ضابط باید. (تاریخ بیهقی ).
وام دم توست و بدین سود نیست
خویش دهی باز همی جز کلام .
بیداریت آن روز ندارد پسرا سود
دستت نگرد چیز مگر طاعت و کردار.
هر آن کس که نادان و بی رأی و بن
نه در کار او سود، نی درسخن .
همه کس پی سود باشد دوان
نخواهد کسی خویشتن را زیان .
نه از او میوه خوب و نه سایه
نه از او سود خوش نه سرمایه .
اگر حاتم سخی بوده چه سودت دارد ای خواجه
تو حاتم گرد یک چندی بنه حاتم ستایی را.
بیچاره سوگند میخورد و سود نداشت . (کلیله و دمنه ). که زیان دیگران را دیده باشد و سود تجارب ایشان برداشته . (کلیله ودمنه ).
چو او بمیرد آنگاه مرثیت گویم
چو نشنود که چه گویم چه سود گفتارم .
پند من است حلقه ٔ گوشش ولی چه سود
حلقه بگوش او نکند گوش پند او.
صدرنگ بیامیزم چه سود که در تو
مهری که نبوده ست سرشتن نتوانم .
ولیکن چه سود است کاین کار بود
تأسف ندارد دگر هیچ سود.
چه سود است مردن نشاید بزور
که پیش از اجل رفت نتوان بگور.
تا توانستم ندانستم چه سود
چونکه دانستم توانستم نبود.
از وصف تو هر شرح که دادند محالست
وز عشق تو هر سود که کردند زیانست .
از مایه ٔ بی سود نیاساید مرد
مار از دم خویش چیز نتواند خورد.
بد شد آخر چو حاشیه سود چیست اصل او بد بود
تخم بد در زمین نیک چه سود.
برای ماست گر ایمان و کفر بخشد سود
خدای را چه که ما مؤمنیم یا کافر.
|| ظفر و فتح . || ترقی . بهره . || ربا. مرابحه . (ناظم الاطباء). (اصطلاح فقه ) ربا که گرفتن زیادت است در قرض . مأخوذ از معنی اول است یا آنکه در اصل به معنی ربا است و بعد از آن به معنی مطلق نفع و فایده استعمال یافته است . (آنندراج ). || صحبت مسرت انگیز. || سور که جشن و شادمانی و میزبانی باشد. (برهان ). ضیافت . جشن . مهمانی و شادمانی و سور. (ناظم الاطباء).
محاسبهی حاشیه سود خالص
این مقاله نحوه محاسبه حاشیه سود خالص را آموزش میدهد تا بتوانید سود یک کسبوکار را از درآمدشان، پس از کسر مالیات، بدست حاشیه سود چیست آورید.
وقتی که گزارش سود و زیان یک شرکت را تحلیل میکنید، محاسبهی حاشیه سود خالص شرکت به شما میگوید که یک کسبوکار، پس از کسر مالیات، به ازای هر دلاری که در درآمد یا فروشها تولید میکند، چقدر سود بدست میآورد. حاشیه سود بر حسب بخش و صنعت متفاوت است، اما در شرایط برابر بودن چیزهای دیگر، هر قدر حاشیه سود خالص شرکت در مقایسه با رقبایش بیشتر باشد، بهتر است.
استثنائات قابل توجهی برای این قاعده کلی وجود دارد، اما برای بررسی آنها باید به تحلیل پیچیدهی چیزی به نام بازده دوپونت (DuPont Return) روی فرمول سهام بپردازیم که فراتر از حیطهی این درس میباشد.
نسخهی کوتاه: یک کسبوکار، با تمرکز بر پایین آوردن حاشیه سود خالصاش و افزایش سریع فروشهایش همگام با جذب مشتریان به فروشگاهها، میتواند یک سود خالص مطلق اضافی تولید کند. وال-مارت (Wal-Mart) مثال کاملی از این شیوه است؛ زیرا این شرکت دارای حاشیه سود خالص بسیار پایینِ ۳ تا ۴ درصدی میباشد که در مقایسه با یک حاشیه سود چیست خردهفروشی مانند فروشگاه زنجیرهای منطقهای دیلاردز (Dillard’s) که دارای حاشیه سود خالص ۷ تا ۸ درصد میباشد، وال-مارت تقریبا ۳۴ برابر سود خالص کل به دست میآورد، زیرا بطور تصاعدی کالاهای بیشتری میفروشد.
در این شیوه، بویژه موقعی که با برندهای گرانقیمت مواجه باشیم، یک خطر وجود دارد. پایین آوردن قیمتها برای افزایش فروش، “رفتن به پاییندست” نامیده میشود. یک بار که یک خردهفروشی جایگاهش را در ذهن عموم از دست بدهد، کسبوکارش آسیب خواهد دید. به همین دلیل است که تک فروشی یا تخفیف در شرکت تیفانی (Tiffany & Company) اصلا وجود ندارد و یا به ندرت اتفاق میافتد.
چطور حاشیه سود خالص را با استفاده از یک گزارش سود و زیان محاسبه کنیم؟
برای محاسبه حاشیه سود خالص از گزارش سود و زیان شرکت، کتابهای مالی، سایتها و منابع مختلف، به یک سرمایهگذار میگویند که سود خالص پس از کسر مالیات را با تقسیم بر فروشها به دست آورد. مالکان اقلیت، اغلب افرادی هستند که هنوز سهم قابل توجه ۲۰ درصدی یا کمتر دارند؛ برای مثال، یک خانوادهی موفق که ۸۰ درصد از کسبوکار خود را به Berkshire Hathaway فروخت، اما سهام باقیمانده را به عنوان دارایی خصوصی حفظ کرد (همانطور که در مورد خانواده بلومکین (Blumkin) در نبراسکا فرنیچر مارت (Nebraska Furniture Mart ) نیز اتفاق افتاد).
اگرچه این کار استاندارد بوده و به طور عمومی پذیرفته شده است، برخی از تحلیلگران ترجیح میدهند که سود اقلیت را به معادله اضافه کنند تا نشان دهند که شرکت چقدر پول قبل از پرداخت به مالکان اقلیت تولید کرده است.
گرچه هر دو محاسبهی حاشیه سود خالص قابل قبول است، اما شما بایستی در شیوهتان برای انجام مقایسهی منطقی بین شرکتها ثابتقدم باشید. شما میخواهید که همهی شرکتها بر همان اساس مقایسه شوند.
گزینه ۱: سود خالص پس از کسر مالیات ÷ درآمد = حاشیه سود خالص
گزینه ۲: (سود خالص + سود اقلیت + سود تعدیل شده طبق مالیات) ÷ درآمد = حاشیه سود خالص
حاشیه سود رستوران
در واقع حاشیه سود رستوران امری تعین کننده در میزان موفقیت شما در این حرفه است. هیچ کسب و کاری را نمی توان متصور شد که بتواند بدون داشتن کسب سود کافی پا برجا بماند. افرادی که می خواهند در زمینه رستوران داری کسب و کاری را شروع کنند یا چندین سال است که در این حرفه مشغول هستند بایستی با نحوه محاسبه و تقویت حاشیه سود آشنایی کافی داشته باشند. پس با پانی که مسئول پخش کباب ترکی در سراسر کشور می باشد، همراه باشید.
انواع سود
قبل از پرداختن به نحوه محاسبه و تقویت حاشیه سود رستوران با چند مولفه اساسی و بسیار مهم در زمینه حسابداری رستوران آشنا می شویم:
سود ناخالص
شاخص مربوطه در واقع به میزان کارایی تولید شما اشاره دارد که شامل مواردی مانند هدف گذاری و تعیین قیمت فروش می شود و با کم کردن هزینه کالاهای فروخته شده نسبت به کل فروش حاصل می گردد.
حاشیه سود ناخالص
شاخص حاشیه سود ناخالص به شما می گوید که میزان درآمد رستوران تان از هزینه های مستقیم عملیاتی اش چه مقدار است و حاشیه سود چیست محاسبه آن به این ترتیب است که سود ناخالص را در درآمد تقسیم کرده و آن را در عدد 100 ضرب می کنند. با استفاده از این شاخص می توانید درصد درآمد رستوران را بعد از اینکه هزینه کالاهای فروخته شده را کسر کردید بدست آورید. در بهترین حالت حاشیه سود ناخالص یک رستوران 60 درصد می باشد.
سود عملیاتی
برای بدست آوردن این شاخص هزینه های مربوط به نیروی کار، اجاره و دیگر هزینه ها از کل سود ناخالص کسر می شود. بر اساس یک قاعده کلی هزینه مربوط به نیروی کار نباید بیشتر از 35% سود ناخالص باشد و هزینه اجاره هم با در نظر گرفتن کیفیت ساختمان و محل رستوران بین 5 الی 10 درصد % در نظر گرفته شود.
سود خالص
سود خالص در واقع همان شاخص نهایی و اصلی برای ارزیابی میزان موفقیت مالی کسب و کار شما می باشد. سود خالص از طریق کسر مالیات و هزینه های دیگر از سود عملیاتی بدست می آید و نشان دهنده این است که آیا کسب و کار شما سوددهی داشته یا متضرر شده است؟ در واقع تعریف و محاسبه سه شاخصه قبلی نیز به منظور دستیابی به این شاخص نهایی انجام می گیرد.
نحوه محاسبه حاشیه سود رستوران
رستوران ها غالبا دارای حاشیه سود متفاوتی هستند حاشیه سود برای یک رستوران مناسب و در حد قابل قبول بایستی بالای 20 % باشد. برای محاسبه این سود ها ابتدا مواردی را که بیشترین هزینه ها را در رستوران شامل می شوند مشخص می کنند. این هزینه ها عبارتند از:
قبل از اقدام به محاسبه میزان حاشیه سود ناخالص بایستی تمام هزینه های فوق را محاسبه نمایید. در محاسبه حاشیه سود خالص برای یک رستوران در طی یک دوره میزان درآمد خالص را تقسیم به میزان فروش می کنند.
حاشیه سود خالص= درآمد خالص/فروش ناخالص*100
درآمد خالص=درآمد ناخالص-هزینه های اجرایی
درآمد ناخالص شامل درآمد بدست آمده از فروش غذا، نوشیدنی و کالاهای اضافی دیگر می شود که این درآمد را در عملیات حرفه ای معمولی نمی توان بدست آورد. به عنوان مثال موردی مانند سود بدست آمده از فروش وسایل یا تجهیزات قدیمی آشپزخانه را نمی توان به لیست درآمد ناخالص رستوران اضافه کرد. هزینه های اجرایی نیز شامل هزینه هایی می شود که صرف راه اندازی رستوران می شود. مانند اجاره، دستمزد، تجهیزات و استهلاک آنها، قیمت هر کدام از اشیا، ابزارآلات، بهره، مالیات، تعمیرات و پشتیبانی.
حاشیه سود رستوران شما می تواند به شدت از یک رویداد یا تغییر غیر منتظره تاثیر بپذیرد. به عنوان مثال افزایش اجاره بهای رستوران یا تغییر در قیمت مواد غذایی خام می تواند تاثیر زیادی در میزان حاشیه سود رستوران شما ایجاد نماید. تنها روش ایمنی که می تواند منجر به افزایش حاشیه سود شما شود افزایش فروش به شرط عدم افزایش هزینه هاست.
اولین گام برای میل به این هدف این است که تمامی هزینه های رستوران را لیست کرده و سپس به دنبال راهکاری کارآمد برای کاهش هزینه ها و بدنبال آن افزایش درامد رستوران باشید.
حاشیه سود رستوران چقدر باید باشد؟
تعیین میزان حاشیه سود برای رستوران بستگی به چند عامل تعیین کننده دارد یکی موقعیت قرار گیری رستوران شماست اینکه رستوران شما در چه جایی قرار گرفته است و دوم اینکه چه غذاهایی در آن به فروش می رسند. حاشیه سود صنعت رستوران داری از سال 2008 به بعد به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت به طوری که طبق برآوردی که در سال 2017 بدست آمد رستوان های ایده آل و خیلی موفق توانستند به حاشیه سود حدود 6% برسند. همچنین شما می توانید برای بررسی مقالات بیشتر درباره رستوران و مدیریت رستوران به سایت پانی مراجعه نمائید.
استراتژی های افزایش دهنده حاشیه سود رستوران
1_ غالبا در صنعت رستوران داری بیشترین میزان حاشیه سود برای رستوران های ایتالیایی که در آنها نوشیدنی الکلی سرو می شود می باشد. اغلب غذاهای ایتالیایی کم هزینه هستند، بنابراین شما با جای دادن یک بشقاب غذای ایتالیایی مانند پاستا در منوی رستوران خود می توانید گامی موثر در جهت تقویت حاشیه سود رستوران خود بردارید.
2_ تا جای ممکن سعی کنید هزینه مواد غذایی را کاهش دهید؛ بخش اعظم بودجه رستوران صرف تامین مواد غذایی می شود، پس کاهش هزینه مواد غذایی یک راهکار موثر برای افزایش میزان این سود است. کاهش ضایعات هزینه های غذایی و پرهیز از دور ریختن مواد غذایی مفید از جمله راهکارهای کاهش هزینه های مواد غذایی می باشند.
3_ افزایش فروش رستوران موثرترین راهکار افزایش درامد رستوران است و این نحوه برخورد و تعامل شما با مشتریان است که می تواند در افزایش میزان فروش شما تعیین کننده باشد.
4_ جدول کاری مشخصی را برای کارکنان خود در نظر بگیرید؛ بالطبع استخدام هر کارمندی مستلزم صرف هزینه زیادی است، بنابراین بهتر است با تنظیم یک جدول کاری، برای اجرایی کردن آن از تعداد کارمندان کافی استفاده نمایید. در مواقعی که مشتریان کمتری دارید به ازای آن از نیروی کاری کمتری استفاده کنید. می توانید برخی کارکنان مانند گارسون ها را به خانه بفرستید و اینگونه میزان هزینه ها را کاهش دهید.
موفقیت و رسیدن به حاشیه سود بالا در هر کسب و کاری نیازمند کار و تلاش است ولی استفاده از چندین استراتژی متفاوت که بتواند شما را به بازخورد بهتری در کسب و کارتان برساند نیز می تواند در کنار تلاش و کار سخت نتیجه بخش باشد.
حاشیه فروش چیست؟ چگونه آن را محاسبه کنید و چرا شما به آن نیاز دارید؟
حاشیه فروش چیست؟ چگونه آن را محاسبه کنید و چرا شما به آن نیاز دارید؟
حاشیه فروش چیست؟ چگونه آن را محاسبه کنید و چرا شما به آن نیاز دارید؟
وقتی شرکتی را اداره می کنید، بدیهی و مهم است که بدانید تجارت شما چقدر سودآور است. بسیاری از رهبران به حاشیه سود نگاه می کنند، مبلغ درآمد حاصل از فروش که از هزینه ها بیشتر می شود، را اندازه گیری می کنند. اما اگر می خواهید درک کنید که چگونه یک محصول خاص به سود شرکت شما کمک می کند، باید به حاشیه فروش نگاه کنید.برای درک بیشتر در مورد چگونگی عملکرد حاشیه فروش، من با جو نایت، نویسنده HBR Tools: ارزیاب کسب و کار و مؤسس و مالک business-literacy.com گفتگو کردم، که می گوید: “این یک ابزار تجزیه و تحلیل مالی مشترک است که توسط مدیران خیلی خوب درک نمی شود. “
حاشیه فروش چیست؟
نایت هشدار می دهد که این اصطلاحی است که از بسیاری جهات قابل تفسیر و استفاده است، اما تعریف استاندارد این است: هنگامی که شما محصولی را تهیه می کنید و یا خدمات ارائه می دهید و هزینه متغیر تحویل آن محصول را کسر می کنید، درآمد باقیمانده حاشیه فروش است. نایت توضیح می دهد که این یک روش متفاوت برای مشاهده سود است. در مورد چگونگی عملکرد صورت های درآمد شرکت فکر کنید: شما برای بدست آوردن حاشیه فروش ناخالص، تفریق هزینه های عملیاتی را برای بدست آوردن سود عملیاتی، با درآمد، تفریق هزینه های فروخته شده (COGS) شروع می کنید و سپس مالیات، بهره و هر چیز دیگری را به دست می آورید تا سود خالص کسب کنید. اما، نایت توضیح می دهد، اگر محاسبه حاشیه حاشیه سود چیست فروش یک کالا را متفاوت انجام دهید، با در نظر گرفتن هزینه های متغیر (بیشتر در مورد چگونگی انجام این کار در زیر آمده است)، حاشیه فروش را بدست می آورید. نایت می گوید: “ حاشیه فروش درآمد کل، درآمد پس از هزینه های متغیر برای تأمین هزینه های ثابت و تأمین سود برای شرکت را به شما نشان می دهد.” ممکن است این مورد را به عنوان بخشی از فروش که به جبران هزینه های ثابت کمک می کند، فکر کنید.
چگونه حاشیه فروش را محاسبه می کنید؟
این یک محاسبه ساده است:
حاشیه فروش = درآمد – هزینه های متغیر
به عنوان مثال، اگر قیمت محصول شما 20 دلار و هزینه متغیر واحد 4 دلار است، حاشیه فروش واحد 16 دلار است. اولین قدم در انجام محاسبه، گرفتن صورت سود سنتی و لیست بندی کلیه هزینه ها به صورت ثابت یا متغیر است. این به همان اندازه که به نظر می رسد ساده نیست، زیرا همیشه هزینه ها در هر دسته که قرار می گیرند روشن نیستند. به عنوان یک یادآوری، هزینه های ثابت هزینه های تجاری است که مهم نیست، صرف نظر از تعداد محصولات یا خدماتی که شما تولید می کنید؛ به عنوان مثال، اجاره و حقوق اداری. هزینه های متغیر آن هزینه هایی است که با مقدار کالایی که شما تولید می کنید، مانند مواد مستقیم یا کمیسیون فروش متفاوت است. برخی تصور می کنند هزینه های متغیر همان COGS است، اما اینگونه نیستند. (وقتی COGS را از درآمد کم می کنید سود ناخالص دریافت می کنید، که البته برای حاشیه فروش مهم نیست.) در حقیقت، COGS شامل هزینه های متغیر و ثابت است. نایت به مشتری خود اشاره می کند که تجهیزات اتوماسیون را برای ساخت دستگاه های کیسه هوا تولید می کند. برای این مشتری هزینه های کارخانه، هزینه های آب و برق، تجهیزات موجود در تولید و نیروی کار در COGS گنجانده شده است و همه هزینه های ثابت هستند و متغیر نیستند. وی می گوید: “بعضی از بخش های هزینه های عملیاتی، که تصور می کنیم ثابت هستند، در واقع متغیر هستند.” “هزینه های اجرای IT، امور مالی و گروه های حاشیه فروش در حسابداری همه ثابت هستند، اما به عنوان مثال، نیروی فروش ممکن است توسط کمیسیون ها جبران شود، که بعداً متغیر در نظر گرفته می شوند.” نایت می گوید، این محاسبه درست کار عظیمی انجام می دهد، و بسیار مهم است که شما در تقسیم هزینه های ثابت و متغیر با گذشت زمان هماهنگ باشید، نایت می گوید، اما اطلاعاتی که شما با مشاهده سودآوری در سطح محصول به دست می آورید، اغلب ارزش این تلاش را دارد.
چگونه شرکت ها از آن استفاده می کنند؟
تجزیه و تحلیل حاشیه فروش، به مدیران کمک می کند تا چندین نوع تصمیم را بگیرند، از اضافه کردن یا تفریق یک خط محصول تا چگونگی قیمت گذاری یک محصول یا خدمات گرفته تا نحوه ساخت کمیسیون های فروش. متداول ترین کاربرد این است که محصولات را با یکدیگر مقایسه کرده و تعیین کنیم که کدام یک از آنها را حفظ کرده و از شر کدامیک خلاص شویم. اگر حاشیه فروش یک محصول منفی باشد، شرکت با هر واحدی که تولید می کند پول خود را از دست می دهد و باید محصول را رها کند یا قیمت ها را افزایش دهد. اگر محصول دارای حاشیه فروش مثبت است، احتمالاً ارزش نگه داشتن آن را دارد. طبق گفته نایت، این فرآیند حتی اگر سود محاسبه شده محصول منفی باشد صادق است، زیرا اگر محصول دارای حاشیه فروش مثبت باشد، به هزینه های ثابت و سود کمک می کند. او می گوید: “بعضی از شرکت ها زمان زیادی را صرف می کنند که حاشیه فروش را مشخص کنند.” این امر مستلزم آن است که یک حسابدار مدیریتی وقت خود را به دقت در پرداخت هزینه های ثابت و متغیر اختصاص دهد. برای بنگاه هایی مانند GE، تمرکز زیادی بر روی جستجوی محصولات “از طریق لنز حاشیه فروش ” وجود دارد. این برای این شرکت مهم است زیرا GE “یک شرکت با نظم و انضباط است که در صنایع بسیار رقابتی فعالیت می کند و می خواهد محصولات غیر تولیدی را قطع کند.” بنابراین آنهایی را که حاشیه فروش بالایی ندارند، هرس می کند. این احتمال وجود دارد که یک رهبر بخش در GE مدیریت سبد محصولات 70 به علاوه را کنترل کند و مجبور است دائماً تخصیص منابع را دوباره محاسبه کند. نایت می گوید:”من به عنوان رئیس تقسیم، اگر محصولاتی را کاهش دهم، می خواهم محصولاتی را کاهش دهم که کمترین حاشیه فروش را داشته باشند تا بتوانم منابع خود را روی رشد مشاغل و افزایش سود متمرکز کنم.” البته GE دارای منابع زیادی برای اختصاص دادن به این تحلیل است. نایت می گوید: اما فقط GE های جهان نیستند که این رقم را در نظر میگیرند، می گوید:”هر شرکتی باید به دنبال حاشیه فروش باشد. این یک دیدگاه مهم در مورد سود است، زیرا شما مجبور می شوید ساختار هزینه کسب و کار خود را بفهمید. ” نقطه سربه سر سطحی از حاشیه سود چیست فعالیت است که در آن سطح، درآمدهای موسسه برابر با هزینه های ان می شود.
مردم چه خطاهایی را انجام می دهند؟
نایت می گوید:”راه های بسیاری وجود دارد که بتوانید اشتباه کنید”، همه اینها ناشی از این واقعیت است حاشیه سود چیست که “هزینه ها به طور مرتب در سطل های ثابت و متغیر قرار نمی گیرند.” او هشدار می دهد که هزینه هایی وجود دارد که “شبه” متغیر هستند. “برای مثال، ممکن است شما یک ماشین اضافی را به فرآیند تولید اضافه کنید تا به طور موقت تولید را افزایش دهد. این امر بین دو دسته قرار می گیرد، زیرا به دلیل تولید بالاتر (و بنابراین متغیر) می تواند یک هزینه اضافی در نظر گرفته شود، یا می توان آن را به عنوان یک هزینه ثابت در نظر گرفت زیرا این یک بار خرید است که با مقدار محصولی که تولید می کنید نوسان ندارد. بعضی اوقات می توان به حقوق خاصی نیز از این طریق نگاه کرد. نایت می گوید: “تحلیلگر مالی تمایز قائل می شود که نیاز به فراخوان قضاوت در مورد طبقه بندی این حقوق ها دارد.” هزینه های تحقیق و توسعه نیز مورد بررسی قرار می گیرد. وی گفت: “بعضی اوقات آنها هزینه های ثابت محسوب می شوند، در حالی که دیگران به عنوان هزینه های مستقیم در ارتباط با محصول نگاه می کنند. حاشیه فروش شما به دلیل طبقه بندی این هزینه ها می تواند به طرز چشمگیری متفاوت باشد. ” اشتباه دیگری که برخی از مدیران مرتکب می شوند این است که فرض کنید شما باید محصولات کمترین میزان حاشیه را کاهش دهید. اما شما نباید به طور انحصاری از حاشیه فروش یا هرگونه سود استفاده کنید. شما باید تخصیص هزینه ثابت را نیز در نظر بگیرید. منبع های سود نقدی یک شرکت را بگیرید، اصطلاحی که توسط گروه مشاوره بوستون ابداع شده است تا محصولاتی را که درآمد یا سود پایدار دارند، توصیف کنند. به طور کلی این محصولات نیاز به پشتیبانی بسیار کمی دارند. لازم نیست در فروش سرمایه گذاری کنید و یا هیچ گونه پشتیبانی از تحقیق و توسعه را انجام دهید. با این حال، منبع های سود نقدی عموماً حاشیه فروش کمی هستند زیرا در حالی که هزینه های ثابت شرکت را جلب نمی کنند، می توانند هزینه های متغیر بالایی داشته باشند. با این حال، شما لزوماً نمی خواهید آنها را در نتیجه کاهش دهید؛ نایت توضیح می دهد: “شما باید هزینه پشتیبانی از یک محصول را در نظر بگیرید” و “چه مقدار از هزینه های ثابت شرکت با محصول مرتبط است.” “وقتی می فهمید که این محصولات کم حاشیه خط تولید را پر می کنند یا مانعی برای ورود یک رقیب هستند، احتمالاً باید توجه داشته باشید که محصول را باید کنار خود نگه دارید.”
نگاهی به حاشیه فروش حاشیه سود چیست کل اطلاعات زیادی را در اختیار شما قرار می دهد. قبل از تصمیم گیری در مورد مشاغل مهم، باید سایر اقدامات سود را نیز بررسی کنید.
چگونه حاشیه سود را تعیین کنیم
در ابتدا باید بدانیم اصلا حاشیه سود چیست؟ حاشیه سود حاشیه سود چیست یک عدد به صورت درصدی می باشد که در واقع نسبت سود خالص به درآمد و یا فروش می باشد. یعنی با استفاده از این عدد، فروشنده میتواند بقیه محصولات خود را هم با سود منصفانه به فروش برساند. بطور مثال اگر فروشنده ای در ماه 10 میلیون تومان فروش داشته، با استفاده از حاشیه سود متوجه میشود که چه مقدار از این 10 میلیون تومان، سود خالص بوده است. اما عملا در بازار هیچ مرجعی برای تعیین حاشیه سود محصول وجود ندارد.
روش های مختلف برای تعیین حاشیه سود:
فروشنده میتواند با دو روش برای تعیین حاشیه سود وجود دارد که در ادامه به این دو روش عملی میپردازیم:
روش اول: میتوانید از تامین کننده خود بپرسید. یعنی به تامین کننده خود بگویید که مثلا “آقای تامین کننده، محصولی که شما به قیمت 10 میلیون تومان به من فروختی، من باید چه مقدار به آن اضافه کنم و به مشتری پیشنهاد کنم؟ تا بتوانم فروش خوبی داشته باشم؟” یعنی من قیمت را چند در نظر بگیرم که مشتری از من خرید کند؟ در این صورت تامین کننده نرخی خواهد گفت، مثلا 300 هزار تومان بگذار روی مبلغ اصلی.
روش دوم: این است که از خریدار خود بپرسید. یعنی به خریدار خودتان بگویید که مثلا “تا اینجا که دنبال قیمت و محصول بوده اید، چه قیمت هایی را به شما پیشنهاد داده اند؟ اصلا به چه قیمتی من به شما بفروشم برایتان باصرفه تر خواهد بود و خرید خواهید کرد؟؟”
بهترین روش تعیین حاشیه سود:
سپس این دو روش را بگذارید کنار هم تا بتوانید یک فرمول خوب برای مشخص کردن حاشیه سود خود بدست بیاورید. و میتوانید حاشیه سود خود را به این طریق مشخص کنید. با تلفیق این دو روش باهم، در قیمت دادن هم شرط انصاف را رعایت کرده اید. چرا که هم سود خود را در نظر گرفته اید و هم به فکر قدرت خرید مشتری هستید. و قطعا مشتری هم متوجه خواهد شد که با فروشنده منصفی روبروست، به فکر او می باشد، و برایش دلسوزی میکند. در این صورت سعی خواهد کرد بیشتر از شما خرید کند و سودهای بیشتری را به تو میدهد. حتی شما را به عنوان یک فروشنده منصف به دوستان و آشنایان خود معرفی خواهد کرد تا مشتریان بسیاری به سوی شما بیاید.
پس می توان نتیجه گرفت که تعیین حاشیه سود چقدر اهمیت دارد. اگر شما مقدار سود را خیلی بالا تعیین کنید، مشتری خود را از دست میدهید. همچنین اگر خیلی پایین تر تعیین کنید، خودتان متضرر خواهید بود. در واقع یکی از راه حل های موفقیت تاجران بزرگ دنیا مشتری مداری و در نظر گرفتن سود مشتری در کنار سود خودشان می باشد.
شما چطور حاشیه سود خود را مشخص میکنید؟ نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاه شما